سلام. ما یک سالی هست که ازدواج کردیم.شوهرم هر روز میگن که برای ناهار خونه مادرشوهر باشیم. اوایل خیلی سختم بود بعد از کلی این ور و اونور زدن الان شده یه روز درمیان.
مادرشوهرمم خیلی به شوهرم وابسته است. من از این موضوع خیلی ناراحتم.چون اونا تو این شهر تنهان. از طرفی منم تنهام همیشه میگه بیا خونه ما.
ولی برخوردشون هم خیلی با من خوب نیست.گاهی از اینکه زیاد میریم قر و قر میکنن.
چکار کنم که این وابستگی همسرم به مادرش کمتر بشه.
من نمیتونم خودمو اسیر تنهایی اونا کنم. از طرفی اگه بیشتر هم بریم وابستگی اش بیشتر میشه.
من خونه مامان خودم که یک ساعت راه فاصله داریم هفته ای یک بار یه روزه میریم.
ممنونم
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
به نام خداوند مهربان
عرض سلام و ادب دارم خدمت شما خواهر گرامی، ممنون که به مجموعه ما اعتماد کردید
وابستگی بیش از حد به خانواده چه از سمت آقا و چه خانم باعث آزار طرف مقابل است و عدم مهارتهای لازم برای حل مسئله ممکن است مشکلاتی را بوجود آورد.
عزیزم نفرمودید که همسر شما فرزند چندم خانواده هستند یا اینکه مادرایشون تنها زندگی میکنند یا خیر؟
این عوامل در ایجاد وابستگی موثر هستند ولی اقدامی که شما باید انجام بدید به این صورت است:
۱-شما فرمودید بعد از مدتی یک روز درمیان به دیدن خانواده همسر میروید و این نشاندهنده تاثیر صحبتهای شما بر روی همسر است. خواهر گلم شما به تازگی ازدواج کردید و هنوز زمان زیادی برای عادی شدن برخی شرایط وجود دارد.
سالهای اولیه ازدواج دو طرف به خانواده وابسته هستند منتها گاهی این اتفاق برای آقا و گاهی برای خانم میافتد پس صبوری کنید تا به مرور زمان مسائل رو براه شود.
۲-در طی این مدت ابتدا توجه کنید که از خانواده همسر بدگویی نکنید و نسبت به آنها گارد نگیرید زیرا زمانی که این کار از سمت شما صورت میپذیرد صحبتهایتان در ایشان اثر نخواهد کرد.پس سعی کنید کاملا احترام خانواده همسر را در رفتار و گفتار رعایت کنید.
۳- رفتارهای مادر همسر را به پای همسر ننویسید، وابستگی همسر را بزرگ نکنید و جزو اخلاقهای جدا نشدنی از همسر حساب نکنید، شخصیت همسر را دوست بدارید تا رابطهها صمیمی تر شود و مرتب به دلیل وابستگی ایشان را سرزنش نکنید.
۴- حس قدرت و اقتدار را در همسر بالا ببرید و به مرور ایشان را متوجه این امر کنید که شما یک زندگی مستقل تشکیل دادهاید و باید زمانهای بیشتری در کنار همدیگر باشید تا دیگران هم توقع کمتری داشته باشند.
۵-روابط عاطفی بین خود و همسرتون را بهتر کنید و به مرور به او توضیح دهید من به عنوان عروس یا مادرشون به عنوان مادر شوهر از دو فرهنگ و خانواده متفاوت هستید و ممکن است رفت و آمد زیاد باعث ایجاد سوءتفاهمها شود و بر روابط تاثیر گذار باشد ، شما دوست ندارید کدورتی اتفاق بیفتد بهتر است روابط مدیریت شود.
۶- برای خود فعالیتهایی را تعریف کنید که نیازمند صرف زمان و انجام امور هستند تا ایشان متوجه شوند که شما هم گرفتاریهایی دارید.
۷-در انتها اینکه سعی کنید بوسیله تماسهای تلفنی با مادر همسر از احوال ایشان مطلع شوید تا این توهم پیش نیاید که شما قصد جدا کردن مادر از پسر را دارید.
در انتها چنانچه مسئلهای بود که برای شما حل نشده باقی مانده آماده شنیدن هستیم.
در پناه حق موفق باشید.
در نوبت پاسخگویی