وسوسه های شیطان در ارتباط با همنوعان

سلام خدمت شما رفیق و دوست گرامی

از اینکه به ما اعتماد کردید و مساله تون رو با ما مطرح کردید بسیار سپاسگزارم.

بخصوص اینکه احتیاط کردید و قبل از هر جور اقدامی اول گزینه ای که انتخاب کردید گزینه مشورت کردن با دیگران بوده، این نشون از آینده نگری و دقت نظر شماست. کسی که مثه شما اهل مشورت باشه نشون دهنده اینه که برای خودش ارزش قائله، خودشو دوست داره و به همین خاطر با مشورت کردن سعی می کنه بهترین انتخاب و اقدام رو داشته باشه.
برای اینکه اقدامتون (مشورت) رو ارزیابی و تمجید کنم از چند روایت استفاده می کنم تا به خودتون افتخار کنید:

امام علی (ع) : هیچ پشتیبانی همچون مشاوره نیست. [1]
امام علی (ع) : نظر خواستن عین هدایت است ، و هرکه خود را از نظر دیگران بی نیاز ببیند به مخاطره افتد. [2]
امام صادق (ع) : کسی که مشورت کند هلاک نمیشود. [3]

اما بعد از اقدام سنجیده شما لازمه ما هم به نوبه خود شما رو به راهی که درست است راهنمایی کنیم.
عارضم محضرتون که جنابعالی در دوران و سن بسیار حساسی هستید. هم شما در دوران پاکی هستید و هم دختر عموی شما، اما انچه مهمه اینه که این پاکی که خدا به شما به امونت گذاشته رو ادامه بدید. در دو راهیهای چالش برانگیز که بین خواهشهای نفسانی و خداخواهی گیر می کنید گزینه درست رو انتخاب کنید، تا موجبات سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت رو برای خودتون فراهم کنید، و مثل بعضی افراد نباشید که با بی احتیاطی در زمینه میل به جنس مخالف و ارتکاب روابط زرد و خطرناک، آبرو و حیثیت خودشون رو از دست دادند، به حس گناه و ناامیدی مبتلا شدن و در نهایت به پوچی و پوچگرایی گرفتار  شدند که شاید روزانه به مواردی از این قبیل مواجه می شویم که برای پل هایی که خراب کرده اند راهکار و چاره می خوان.
اما امتیازی که شما دارید این است که قبل از ورود در این عرصه سوال کردید، و می توانید از بیراهه ای که انها دچار شدن، عبرت بگیرید و خودتون رو ایمن کنید. در این گونه روابط (با جنس مخالف) به هیچ وجه اهل توجیه نباشید، به هیچ وجه به خودتون اعتماد و اطمینان ندید که از آسیبها در امانید و می تونید در این روابط (و لو پیامکی ، ولو لفظی و کلامی و..) خودتون رو حفظ خواهید کرد، قریب به همه کسانی که وارد این عرصه شدن و دچار باتلاق مباحث اخلاقی شدن با این دو اهرم یعنی «توجیه رفتارهای نابهنجار» و « اطمینان کاذب به مصونیت و پاک ماندن خود» گرفتار شدن که هر روز هزار بار آرزو می کنند ای کاش وارد این عرصه نمی شدن.

میل جنسی، بنا به حکمت الهی در هر انسانی از سن خاصی شروع میشه، که باید این میل رو در مسیر خودش تامین کرد. شما وقتی گرسنه و تشنه می شید از هر راهی برای تامین این نیازها اقدام نمی کنید بلکه راهی که مشروع هست و خدا گفته بکار خواهید برد، لذا برای رفع تشنگی و گرسنگی به مال مردم دست درازی نمی کنید. میل جنسی هم اینگونه است. که راه اون ازدواج هست که امیدوارم بعدها به این مرحله هم برسید و زندگی سالمی رو با همسرتون شروع کنید. اما تا نرسیدن به شرایط ازدواج باید پاکدامن بود و خطوط قرمز رو رعایت کرد، و مهمتر اینکه کاری نکنید که وابسته به هم بشید (که وابستگی باز هم آسیبهای خودش رو داره)  ابراز علاقه نسبت به هم به هر طریقی وابستگی میاره.
اساسا شما باید دست رد به کسانی که قصد ناجور دارند بزنید. کسانی که چه  بسا نمی دونن با چه خطراتی در آینده مواجه اند. چه در زندگی عادی و چه در مورد ارزشهای روانی و انسانی که با نبودش ما رو به پستی و بدبختی می کشونه. چنین کسانی چون تک بُعدی به قضیه نگاه می کنن (شهوانی)، قدرت نگاهشون به آینده ضعیف میشه، از آینده نگری محروم میشن و بعدها جریانات خسارت باری نصیبشون میشه.
خودمونی بگم، چون دوستتون دارم و شما رو دوست و رفیق خودم نامیدم این رو عرض می کنم که اول تامل کنید بعد انتخاب کنید.
از طرفی گفتید که « ...خوب واقیتش من بدم نمیاد  » این بخاطر این هست که گناه ، شیرین و فریبنده است، گناه، مار خوش خط و خاله که آدمی رو در مهلکه می ندازه (مثل خیلیها که دچارش شدن و گاهی آرزوی مرگ کردن) و شیطان هم این گناه رو برای شما با توجیهات واهی ، لذیذتر می کنه و زینت میده..
از طرف دیگه سوال کردید که چگونه می تونم جوابشو بدم، این نشون دهنده عصمت و پاکی دل شماست که واقعا و فطرتاً هنوز از این کار منزجر هستید. از اینکه به گناه آلوده بشید مقاومت می کنید. و کماکان این نزاع درونی وجود دارد تا اینکه بهترین گزینه رو انتخاب کنید و اون دست رد زدن به دعوت شیطان و دعوت به گناه این دختر هستش. اگر در این جنگ و نزاع پیروز شدید، خدای مهربون، لذتی به شما خواهد چشاند که شاید تاکنون نچشیده باشید، لذتی که اصلا قابل مقایسه با لذت گناه نخواهد بود، لذتی که هیچ پادشاهی از قدرت و ریاست خودش و هیچ ثروتمندی از ثروت خودش نبرده، این گوی و این هم میدان.

اما کاری که شما باید بکنید اینه که دختر عموتون را صراحتا رد کنید(و لو با یک پیامک کوتاه). بهش بی اعتنا باشید. از او دوری کنید . علناً از احساس تنفر خودتون بگید که این کارها را دوست ندارید، دوست ندارید که به من دست بزنید  حتی به دیدن خصوصی من می آیید.
جرأت داشته باشید و از گفتن اینها به هیچ وجه حیا نکنید ، فکر نکنید نگفتن اینها بخاطر رنجیده شدنش، خدمتی در حقش بحساب میاد! خیر، اتفاقا شدت مخالفت شما ، در جهت حفظ منافع و آبروی هر دوی شماست. هم حفظ پاکی شما و هم حفظ معصومیت و پاکی ایشون هستش که بهش اذعان کردید و براتون مهمه و چنین دغدغه ای رو براش دارید. مطمئن باشید که مخالفت نکردن و انکار نکردنش، زمینه رو برا ورود به یک جریانِ سریالیِ تاریک که شاید تا اخر عمرتون ادامه داشته باشه خواهد بود.
علنا بگید من کاری که خدا دوست نداره دوست ندارم، کاری که من رو  از خدا دور می کنه دوست ندارم. و همین پیشنهاد رو هم به دختر عموتون بدید و او رو از عواقب اینگونه کارها برای آبرو و آینده خودش با خبر کنید. خطراتی و بیماریهایی که هم بدن و هم روح و روان شخص رو بخصوص برای دختر بهمراه داره. پرهیز شما از ادامه رابطه ، بهترین خدمت است برای خود شما و دختر عموتون، اینطور بگم که اگر دختر عموتون رو دوست دارید باید از همین امروز باهاش قطع ارتباط کنید (شاید این جمله براتون هضم نشه اما این توصیه اخر رو نتیجه مدتها مشاوره و اطلاع از عواقب این کار از ما بپذیرید).

امیدوارم در این مبارزه پیروز بشید و لذت واقعی رو در این پیروزی بچشید و این لذت واقعی، بهانه ای بشه برای اینکه زندگی تون رو در مسیری سراسر پاکی بهمراه موفقیت ادامه بدید.

و در ادامه ما رو از پیروزی و گزارشات بعدی بی خبر نگذارید.
 

پی نوشت:

1-نهج البلاغه ، الحیاة جلد 1 صفحه 315
2-نهج البلاغه ، الحیاة جلد 1 صفحه 315
3-تحف العقول ، الحیاة جلد 1 صفحه 315