باسلام وادب
چراموقع ای که به خانه امام علی هجوم اوردند وان واقعه بوجود امد امام مامور به سکوت بودند وایا توانستند از امام بیعت بگیرند؟
چندسال پس از وفات حضرت فاطمه امام علی به چه دلیل ازمدینه به کوفه امدند؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام خدمت شما.
حضرت امیرالمومنین(ع) بعد از اینکه خلیفه شد یعنی حدود 25 سال بعد از شهادت حضرت زهرا(س) از مدینه به کوفه اومد و پایتخت خودش رو کوفه قرار داد.
اما در مورد اینکه چرا سکوت کرد باید گفت:
یکی از مباحثی که بین شیعه و اهل سنت مطرح است، این است که آنان میگویند: اگر امیرالمومنین(علیهالسلام) برحق و خلیفه رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) بود، پس چرا بعد از اینکه حق او غصب شد، قیام نکرد و سکوت اختیار کرد و حتی با خلفا بیعت کرد؟ اگر او خلیفه بود میبایست قیام کند و با مخالفین بجنگد تا حق خود را پس گیرد.
شیعه معتقد است روایات زیادی در دست است که حضرت قصد قیام داشت و اگر مردم او را یاری میکردند، قیام میکرد، اما چون مردم از ایشان حمایت نکردند، برای حفظ اسلام و عدم تفرقه بین مسلمین سکوت کرد و از حق خود گذشت تا اسلام زنده بماند. در این مطلب به یکی از این روایات اشاره میکنیم:
«سليم بن قيس هلالى» میگوید: از «سلمان فارسى» شنیدم كه مىگفت: «من در آن مرضى كه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در آن رحلت كرد، در نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نشسته بودم، در اينحال فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) وارد شد، و چون ضعف جسمانی پدر را ديد گريه كرد، به نحوی که اشكهايش بر روى چهرهاش جارى شد».
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «سبب گريه تو چيست؟ فاطمه(سلاماللهعلیها) عرض كرد: مىترسم بعد از رحلت تو، خودم و فرزندانم محروم شوند، در اينحال اشك در چشمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) حلقه زد، و فرمود: اى فاطمه، مگر نمىدانى كه ما اهل بيتى هستیم كه خداوند براى ما آخرت را بر دنيا برگزيده است». آنگاه پيغمبر(صلیاللهعلیهوآله) مفصلا طريق خلقت اهل بيت و مقامات و درجات آنها را بيان مىفرمايند و مقامات و درجات حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) و مزايایى را كه خداوند به آن حضرت اختصاص داده است، و از جمله وجود يازده امام از نسل آن حضرت را كه آخرين آنها مهدى امت است، را بيان مىكند.
وصيت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به اميرالمومنين(علیهالسلام) و توصیه ایشان به صبر
سپس پيامبر(صلیاللهعلیهوآله) رو به امیرالمومنین(علیهالسلام) کرد و فرمود: «اى برادر من، تو بعد از من زندگى مىكنى، و به زودى از ناحيه قريش، شدت و گرفتارى خواهى ديد، آنان براى شكستن تو، و درهم كوبيدن تو، و ستم نمودن بر تو، پشت به پشت يكديگر مىدهند. پس اگر تو يارانى بر عليه ايشان يافتى كه تو را یاری كنند، با قريش جهاد كن، و با کمک موافقين خود، مخالفين را برانداز و با آنها بجنگ؛ و اگر يارى نيافتى، صبر پيشه كن، و دست از جنگ بردار، و با دست خود، خود را در هلاكت نيافكن، چون نسبت تو با من مثل نسبت هارون است با موسى، و هارون براى تو الگوی خوبى است، چون قوم او، او را ضعيف شمردند و نزديك بود وى را بكشند».[1]
از این روایت به خوبی میتوان علت سکوت امیرالمومنین(علیهالسلام) را فهمید، ایشان به علت عمل به دستور پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و به علت به وجود آمدن تفرقه و شکاف در میان جامعه نوپای اسلامی سکوت کرد، و از حق خود پذشت تا جامعه اسلامی بتواند به حیات خود ادامه دهد و منافقین و دشمنان اسلام نتوانند با استفاده از شرایط نامناسب موجود، اصل اسلام را از بین ببرند.
همچنین از اين روایت استفاده میشود مخالفين امیرالمومنین(علیهالسلام) و شتاب كنندگان برای سقيفه بنى ساعده، براى رسیدن به مقاصد خود از هيچ جنايتی دريغ نداشتند، گرچه منجر به قتل و ريختن خون قسمت عظيمى از مسلمانان شود، و گرچه اسلام و قرآن از بين برود، و اسم و اثرى از خدا و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به جا نماند. به همین خاطر است که مىبينيم كه براى بيعت گرفتن از امیرالمومنین(علیهالسلام) و یاران اندک او كه در خانهی فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) به عنوان تحصن، متحصن شده بودند، يورش بردند، و خانهی حضرت را آتش زدند.
----------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. شیخ صدوق، كمال الدّين، چاپ مؤسسة النّشر الإسلامى، ج 1، ص 262 تا ص 264؛ کتاب سليم بن قيس از ص 69 تا ص 79 با مختصر اختلافى در لفظ.
لینک مطلب: https://www.btid.org/fa/news/64350
برای مطالعه بیشتر به این لینک ها مراجعه کنید:
1. https://www.btid.org/fa/news/59082
2. https://www.btid.org/fa/news/80939