انقلابی ماندن مهم است

08:59 - 1395/08/22

- انقلاب فرایند تغییر است و اگر در این تغییر و تحول حق برپا شود، انقلابی مبارک صورت گرفته است؛ اما آنچه از انقلاب مهمتر است، انقلابی ماندن است. اگر انقلابی‌ها از انقلاب خود پشیمان شوند، تکرار فاجعه‌هایی مانند کربلا محال نیست.

انقلاب خمینی و انقلاب حسینی

قبول اسلام و پشت‌پا زدن به بت‌پرستی و کفر، هجرت مسلمانان از مکه و شرکت آنان در جهاد با مشرکان، یک انقلاب بود. همراهی با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و مقابله با خلفای غاصب، عملی انقلابی بود. کسانی در تمام این مراحل جزء با سابقه‌ترین افراد به شمار می‌رفتند و از هیچ تلاشی مضایقه نمی‌کردند؛ ولی در انتهای مسیر و سال‌های واپسین عمر خود دچار اضمحلال شدند و پا پَس کشیدند. در فرهنگ دینی، انقلابی ماندن از انقلاب کردن مهمتر است. مسئله‌ای که در این یادداشت به تبیین آن می‌پردازیم.

با انقلاب تا انتها!
انقلاب یک شور خاص درون خود دارد. شوری که در سر خیلی‌ها می‌افتد و توده‌های مردمی را جذب خود می‌کند. جذبی که از هیجانات ناشی از انقلاب در سر افراد افتاده و حتی سال‌ها می‌تواند ادامه بیابد؛ ولی ماندنی نیست. چیزی که امروزه از آن با عنوان جو زدگی یاد می‌شود. از این روست که در فرهنگ قرآنی انقلابی ماندن و وفاداری به آرمان‌ها ارزش بسیار بالایی دارد. ارزشی که سبب شادمانی خدا و استقبال فرشتگان می‌شود. خداوند در قرآن فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ [فصلت/۳۰]در حقيقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آيند [و مى‏ گويند] هان بيم مداريد و غمين مباشيد و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.» در این آیه قبول اسلام به تنهایی کافی دانسته نشده و مرحله بعدی آن استقامت ذکر شده است. مرحله‌ای که اگر به خوبی به اجرا در آید، تمام ترس‌‌ها را پشت سر می‌گذارد و ناراحتی‌هایش درمان می‌شود و نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز سعادتمند است.

خطر پشت کردن به انقلاب
انقلاب یک امید جمعی است. انقلاب یک دعوت به حق است. انقلاب هزینه کردن برای آرمان‌هاست و چیزی مهلک‌تر از پشت کردن به انقلاب نیست. در تاریخ بارها شاهد بوده‌ایم که انقلابیون با رها کردن انقلاب چه ضایعه‌هایی را به بار آوردند. یکی از شواهد تاریخی آن در واقعه جانسوز و البته عبرت‌آموز عاشورا نهفته است. یزید کسی که بویی از اسلام نبرده بود بر مسند خلافت رسول‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تکیه زده بود و در این بین تعدادی به مخالفت با وی به پا خاستند. تنها ۱۲۰۰۰نفر از اهالی کوفه به امام حسین(علیه‌السلام) شکایت کرده و از او دعوت کردند[۱]. حتی ۱۸۰۰۰نفر با فرستاده و نماینده اباعبدالله(علیه‌السلام)، حضرت مسلم‌بن‌عقیل، بیعت کردند.[۲] اینها همه و همه انقلابی بودند. خطر کردند و خود را به خطرات بزرگی انداختند. نامه نوشتن علیه یزید و ارسال نامه‌ها به مدینه برای امام حسین(علیه‌السلام) و دعوت از ایشان خطر کوچکی نبود. آنها به آن خطرات تن دادند ولی پای آرمان‌های خود نماندند. نتیجه هم تنها ماندن ولیّ خدا، حضرت اباعبدالله(علیه‌السلام) و به قتلگاه کشیده شدن ایشان و اسارت خاندانش بود. هرچند که خاندان عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) با مدیریت بحران، از موقعیت پیش آمده نهایت استفاده را کردند اما این مسئله چیزی از گناه انقلابی‌های نفس بریده کم نمی‌کند.

علت پشت کردن انقلابی‌ها به انقلاب
اینکه عده‌ای مخالف انقلاب و انقلابی‌گری باشند چیز عجیبی نیست. عجیب آن است که عده‌ای انقلابی، دست از آرمان‌ها و اهداف خود بردارند و به خیل مخالفان بپیوندند. این تغییر روند گاهی می‌تواند بر اثر تطمیع بیگانگان باشد و چهره‌انقلابی‌ها را تبدیل به جاسوس و نفوذی بکند و گاه بر اثر عدم استقامت انقلابی‌های سابق است. خطر و مشکل همواره به دنبال هر انقلابی بوده است؛ در این میان عده‌ای راه پیروزی بر ترس‌ها و خطرات را گم کرده و نجات را در کوتاه آمدن از راه انقلابی خود می‌دانند. آنها در اصل تنها راه قرآنی نجات را فراموش کرده‌اند؛ چرا که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ [احقاف/۱۳] محققاً كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ايستادگى كردند بيمى بر آنان نيست و غمگين نخواهند شد.»
حضرت آیت اللةخامنه‌ای(مدظله) تحریف اندیشه استکبارستیز حضرت‌امام‌خمینی(ره) و الغای حل مشکلات به وسیله ارتباط با آمریکا را دو اشتباه بزرگ دانستند و عوامل این دو اشتباه را علاوه بر تلاش‌های دشمنان خارجی و بیگانگان، افرادی در داخل نظام نیز معرفی کرده و درباره آنها بیان داشتند: «آدم‌هایی که -من همه را متّهم نمی‌کنم- بعضی‌شان وابسته‌ی به تشکیلات سرویس‌های جاسوسی یا سیاسی یا مراکز خاصّ آمریکایی هستند، بعضی‌شان هم نه، وابستگی ندارند؛ ازنفس‌افتاده‌ها، پشیمان‌شده‌ها، بوی لذّت دنیا به مشامشان رسیده‌ها. آنها این فکر را، این دو خطا را دارند حواله می‌دهند به اینها، اینها هم در منبرهای مختلف، در جایگاه‌های مختلف، این را توسعه می‌دهند و گسترش می‌دهند؛ داخل دانشگاه، بیرون دانشگاه، در مطبوعات و جاهای مختلف.»[۳] در این تحلیل رهبری، انقلابی‌های گذشته، از نفس‌افتاده و پشیمان معرفی شده‌اند. همان‌هایی که اسیر لذات دنیوی شده‌اند و به این دلیل، ناخواسته اهداف دشمن را در داخل کشور پیاده می‌سازند و به جای پیمودن جاده استقامت، راه انحرافی می‌پیمایند و کشور را با خطرات جدی روبرو می‌سازند.

مناسب حال افراد است!
به هرحال پشت کردن انقلابی‌ها به اهداف و آرمان‌های اولیه یک آسیب مهم است. امام علی(علیه‌السلام) نیز یکی از علت‌های رنگ باختن انقلابی‌ها را فتنه‌ها دانسته و فرموده‌اند: «ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ اَلْفِتْنَةِ اَلرَّجُوفِ وَ اَلْقَاصِمَةِ اَلزَّحُوفِ فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اِسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلاَمَةٍ [۴] آنگاه فتنه ديگر آشكار شود، لرزاننده و كوبنده و شتابنده. دلهايى كه آرامش يافته‏اند، در كشاكش ترديد افتند و مردانى كه به راه سلامت گام نهاده‏‌اند، دچار گمراهى می‌شوند.» حضرت حتی به انحراف کشیده شدن اهل استقامت و سلامت را متذکر شده و بر این مسئله اصرار دارند که باید همواره استوار بود و استقامت داشت؛ که اگر لحظه‌ای دست از استقامت برداشته شود، آن لحظه، لحظه نابودی و خسارت است.
در این بین هستند توده‌های مردمی که با دیدن خودباختگی انقلابی‌های سابق، متزلزل می‌شوند و تردیدها به سراغ آنها می‌آید؛ در این میان وظیفه آنهاست که حساب امروز چنین افرادی را از حساب دیروزشان جدا کنند و بدانند که اگر دکتری بیمار شد، دلیل نیست که بیماری چیز خوبی باشد. امام خمینی(ره) نیز در آخرین جملات وصیتنامه خویش، به مردم بیان کردند: «من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه‌ی سالوسی و اسلام‌نمایی بعضی افراد، ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده‌ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده‌ام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می‌نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء‌ استفاده شود؛ و میزان در هر کس حال فعلی او است.[۵]» در این بیان نیز پشیمانی برخی از انقلابی‌ها از گذشته خود موج می‌زند و امام برای آنکه آنها، مردم را به بیراهه نکشانند، این جملات را در بخش پایانی وصیتنامه خویش ذکر کرده‌اند.

کلام آخر:امروز ایران اسلامی وظیفه‌ای مهم دارد و آن حفظ انقلاب اسلامی است. وظیفه‌ای که جز با استقامت عملی نمی‌شود.

پی‌نوشت
[۱]- شیخ قمی، منتهی الآمال، ج۱، ص۵۶۶.
[۲]- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۶۳.      
[۳]- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانش‌آموزان‌ودانشجویان۹۵/۸/۱۲.
[۴]- نهج‌البلاغه،خطبه۱۵۱.
[۵]- متن کامل وصیتنامه حضرت‌امام‌خمینی(ره).

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 12 =
*****