چکیده: پیامبر خدا (صلی اللہ علیه و آله و سلم)، دختر خود را بخاطر اخلاق و کردار معنوی خیلی زیاد دوست می داشتند.
رسول خدا(صلی اللہ علیه و آله و سلم)، حضرت زھرا(سلام اللہ علیھا) را خیلی دوست میداشت و ھمین طور حضرت زھرا(سلام اللہ علیھا) نیز پدرش را خیلی دوست میداشت. توجه داشته باشید که این دوست داشتن بخاطر پدر و دختر بودنش نبود بلکه معیارش، منحصر به معنویت بود.
پیامبر خدا(صلی اللہ علیه و آله و سلم) میفرمود: «فاطمه بضعه مني و هي نور عيني و ثمره فوادي و روحي التي بين جنبي و هي الحوراء الانسيه[۱] فاطمه پاره تن من است و ميوه دل و نور چشم من و روح من كه بين دو پهلوى من است و او انسانی بھشتی است»
نیز فرمود: «فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَي؛ فاطمه عزيزترين آفريدگان نزد من است»
و ھمین طور حضرت فاطمه(علیھا السلام)، سختیھایی که پیامبر(صلی اللہ علیه و آله و سلم) تحملش کرد در آن سختیھا وی ھم شریک بود و او را خیلی دوست میداشت، چه در مکه باشد و چه در مدینه باشد، در ھر جا به پدرش یاری میکرد، در روایت است که پیامبر خدا(صلی اللہ علیه و آله و سلم) وقتی از جنگ برمیگشت وی در مسجد نبوی دو رکعت نماز میخواند سپس به خانه فاطمه میرفت، آن روز ھم ھمان طور به خانه حضرت فاطمه(صلی اللہ علیه و آله و سلم) رفت، وقتی نگاہ فاطمه به چھرہی ملکوتی پیامبر(صلی اللہ علیه و آله و سلم) افتاد برای استقبالش دوید و چشماش بوسید و گریه کرد، پیامبر(صلی اللہ علیه و آله و سلم) پرسید چرا گریه میکنی؟
فاطمه(سلام اللہ علیھا) گفت: چون شما را نگران دیدم.[۳]
منابع
[1] رياحين الشريعه، ج 1، ص 21.
[۲] امالي شيخ مفيد، ص 259.
[3] حليه الاولياء، ج 2، ص 30.
نظرات
MashaAllah...khaili aali