روز بصیرت، روزی الهی

17:34 - 1395/10/07

- نهم دی‌ماه ۸۸، دلبستگی جوانان به ایران اسلامی را نمایان ساخت. روزی که حجت را تمام کرد و چهره واقعی منافقان را روشن ساخت و به همگان آموخت همگام شهدا بودن مهمتر از هم رزمی با شهداست.

بصیرت

سال ۸۸ سالی پر التهاب برای مردم ایران بود. بهار، تابستان و پاییزی سخت. سه فصلی که مکر دشمن، اصل نظام اسلامی را هدف گرفته بود و مردم تنها صبر می‌کردند تا بازیچه‌هایی که دیگر بازیگر شده بودند به خود بیایند. مردم مکرها را می‎‌دیدند؛ ولی چون می‌دانستند صبر، حیله‌ها را بی‌اثر می‌کند؛ صبر کردند. آنها به گفته خداوند ایمان داشتند که فرموده: «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا[آل‌عمران/۱۲۰] و اگر صبر و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند.»
اما وقتی دیدند که دشمنان در ادامه فتنه‌هایشان به مسجد و مراسم عاشورای حسینی هم رحم نکردند. دیگر هیچ جای صبری باقی نماند و تنها راه، خروشی مردمی بود؛ خروشی برخاسته از بصیرت و بصیرتی که صاحبان اصلی انقلاب را معلوم ساخت. صاحبانی از نسل سوم؛ آنها که پیشگام بودند.

به شکل کوفیان
هفت سال گذشته و غفلت نسبت به این یوم‌الله ادامه دارد. غفلتی که مطمئناً ظلمی بزرگ به ایران اسلامی است. امروز بعد از هفت سال، باید از خود بپرسیم: چه کسی و چه تریبونی عهده‌دار بیان زمينه ها، ويژگي‌ها و آثار و پيامدهاي ۹ دي شده است؟ چه کسی به ريشه ها، علل و عوامل و زمينه هاي شكل گيري حماسه نه دي پرداخت؟ آیا در بُعد بین المللی توانستیم مردمی بودن این انقلاب را بازگو کنیم؟ چرا باید تنها و تنها تحلیل‌های این روز بزرگ را در بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای مدظله بیابیم؛ مگر دیگران مسئول نیستند؟! مگر دیگران ندیدند و آگاهی ندارند که چه بود و چه شد؟! مگر نشنیدند؟ شاید هم این دیگران ساکت همان شکست خوردگان نهم دی‌ماه ۸۸ باشند؛ آری به درستی که آنها باید سکوت کنند. البته این سکوت در تاریخ سابقه داشته و متأسفانه کمر حکومت اسلامی علوی را شکسته است. سکوت ننگینی که از کوفه شروع شد و امیر المؤمنین (علیه السلام) درباره آن فرمودند: «يا أهلَ الكوفَةِ، مُنيتُ مِنكُم بِثَلاثٍ وَ اثنَتَينِ: صُمٌّ ذَوُو أسماعٍ، و بُكمٌ ذَوُو كَلامٍ، و عُميٌ ذَوُو أبصارٍ، لا أحرارُ صِدقٍ عِندَ اللِّقاءِ، و لا إخوانُ ثِقَةٍ عِندَ البَلاءِ[۱] اى كوفيان! من به سه خصلت [كه در شما هست] و دو خصلت [كه در شما نيست]، گرفتار آمده ام: گوش داريد، امّا كَريد، و زبان داريد، امّا لال هستيد، و چشم داريد، امّا كوريد. [و امّا آن دو خصلتى كه نداريد:] نه هنگام ديدار، آزاد مردانى هستيد صادق، و نه به گاه سختى، برادرانى مورد اعتماد.»
امام علی (علیه السلام) دنبال چشمانی بیدار و گوش‌هایی شنوا و زبان‌هایی گویا بود. ایشان در جستجوی جوانمردانی ثابت قدم بود؛ کسانی که از انقلابی‌گری خود سیر و خسته نشده باشند. کسانی که انقلاب را سفره نبینند. کسانی که مورد اعتماد باشند.

آن شکست تلخ
شکست حکومت علوی توسط بیگانگان شامی نبود. حکومت علوی از خوارجی ضربه خورد. آنها که در سپاهیان امام(علیه السلام) بودند؛ اما مطیع امر ولایت نبودند. مالک اشتر به چند قدمی خیمه نحس و استکباری معاویه رسیده بود؛ ولی عده‌ای از داخل سپاه علی (علیه‌ السلام) مالک را فلج کردند. آنها فریب خوردگانی بودند که ظاهر قرآن‌های بر نیزه شده را دیدند؛ اما قصد شوم و مکر دشمن را ندیدند.
وقتی که بنا بر حکمیت شد، گزینه امیرالمؤمنین، مالک اشتر را به بهانه اینکه مالک اهل جنگ است؛ کنار زدند؛ در مقابل ولیّ خود قیام کردند و چاره‌ای نبود جز حکمیت ساده لوحی به نام ابوموسی اشعری.[۲]
امروز هم پیام‌هایی بسیار روشن از والی و رهبر ایران اسلامی می‌بینیم که متأسفانه مورد غفلت واقع می‌شود. عدم خوشبینی به مذاکرات، پیشبرد اقتصاد مقاومتی، توجه به معیشت مردم و... پیام‌هایی که تنها تلخی تجربه است که گویا قرار است برخی را بیدار کند و به دیدگانشان بصیرت بخشد.

نسل سوم، به‌گوش و به‌هوش
رهبری در آن روزهای سرنوشت ساز، در بین خستگان و جاماندگان، دیدند کسانی را که از جنس باکری و همت بودند. دیدند کسانی را که می‌فهمیدند؛ انقلاب امانت شهداست؛ یعنی چه؟ می‌دانستند که هم گامی با شهدا از هم رزم بودن با آنها برتر است. حضرت آیه الله خامنه‌ای در آن دوران حساس جوانان را دیدند. جوانانی، آرمان‌گرا، پر انرژی و صد البته فهیم. از این رو رهبر عزیز کشورمان در سخنرانی مهرماه خویش، در همان سال ۸۸، روی سخنان را به جوانان معطوف داشتند؛ آنها را به بصیرت دعوت کردند؛ دعوتی که مورد اجابت جوانان تاریخ‌ساز و انقلابی قرار گرفت. ایشان بیان کرده بودند:
«ملّتى كه بصيرت دارد، [و] مجموعه جوانان كشور، وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت مى‌كنند و قدم برمى دارند ....بصيرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمى تواند آنها را گم راه كند، ... [و] به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان، و لو با نيّت خوب، گاهى در راه بد، قدم مى گذار... در زندگى پيچيده اجتماعى امروز، بدون بصيرت، نمى‌شود حركت كرد. جوان ها بايد فكر كنند، بينديشند، [و] بصيرت خودشان را افزايش بدهند ... متعهدان موجود در جامعه ما ...، از دانشگاهى و حوزوى، بايد به مسئله بصيرت، اهميّت بدهند.... جوانان عزيز! هر چه مى‌توانيد، در افزايش بصيرت خود، [و] در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد دشمنان، از بى‌بصيرتى ما استفاده كنند.... »[۳]
و این جوانان بودند که حفاظت از انقلاب را به دوش کشیدند و نیروی جوانیشان را با دیگران، به اشتراک گذاشتند و دریایی از جمعیت را گرد هم، جمع آوردند و حماسه نه دی را رقم زدند؛ روز بصیرت.

کلام آخر
فتنه ۸۸، بصیرت را به همگان آموخت و اولین افرادی که اهمیت بصیرت را درک کردند و دیده‌ای بینا و زبانی گویا برای نظام شدند؛ جوانان بودند. جوانانی که امروز، خوب می‌شناسند؛ چه کسی انقلابی است و چه کسی انقلاب را سفره می‌بیند؟ جوانانی که صاحبان اصلی کشور و تصمیم گیرندگان اصلی آن هستند.

پی‌نوشت
[۱] نهج البلاغه، شريف الرضي، محمد بن حسين‏، تحقیق: صبحی صالح، ناشر: هجرت، قم، ۱۴۱۴، ص۱۴۲.
[۲] وقعة صفین، نصر بن مزاحم بن سیار، ناشر: مکتبه آیه الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۱۸، ص۴۷۸.
[۳] سخنان مقام معظم رهبرى حضرت آية اللّه خامنه اى مدظله در جمع مردم چالوس و نوشهر ، به تاريخ ۱۵/ ۷/۱۳۸۸.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****