هر نوع گسترش تولید داخلی در جامعه اسلامی، مطلوب دین اسلام نیست؛ بلکه باید جهتگیری رشد تولید داخلی به سوی آرمانها و رفع نیازهای واقعی باشد؛ نه به سوی ترویج تجمّلگرایی و اسراف و ازدیاد فاصله طبقاتی!
![رابطه تولید داخلی و اسراف رابطه تولید داخلی و اسراف](https://btid.org/sites/default/files/media/image/112_10.jpg)
همه مؤلّفههای دینی به شکلی منطقی و هدفمند در ارتباط با یکدیگر هستند. از جمله آنها مسائل اقتصادی است. در این نوشتار به بررسی اجمالی دو مؤلّفه تولید داخلی و اسراف از نگاه دین اسلام میپردازیم و مبنای اسلام در تعامل این دو موضوع را کنکاش میکنیم.
هدفمندی تولید
دین اسلام از تولید به عنوان عنصری که ذاتاً دارای ارزش باشد حمایت نمیکند؛ بلکه ارزش را در اموری چون عدالت، بهرهوری(استفاده بهینه از منابع و توانمندیها) و دوری از اسراف و زیادهروی میداند. در این راستا، تولید نیز باید در مسیر عدالت و بهرهوری و بر خلاف جهت اسراف و زیادهروی متمرکز شود. برای هر چه روشنتر شدن این بحث به آیات و روایاتی در رابطه با اسراف از طرفی و مقوله بهرهوری و گرهگشایی از سویی دیگر میپردازیم. اسراف از مادّه «سَرَف» گرفته شده است و در معنای آن گفته شده: «السَّرَفُ: تَجَاوُزُ الحَدِّ فِي كُلِّ فِعل يَفعَلُهُ الإنسَانُ؛[1] گذشتن از حدّ در هر کاری از کارهای انسان» است. قرآن کریم در تقبیح این عمل میفرماید: «يا بَني آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ؛[اعراف/31] اى فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازى برگيريد، و بخوريد و بياشاميد و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد.» معلوم میشود تولیدی که منجر به زیادهروی شود نیز مانند همه مصادیق اسراف، قبیح و ناپسند و خلاف خواست دین است.
تولید تجمّل، ممنوع!
در ادامه ارتباط تولید و اسراف به نکته بسیار مهمّی برخورد میکنیم که؛ چنانکه در ابتدا اشاره شد، مبنای دین اسلام در توسعه عدالت و برخلاف محوریّت تقاضا و مصرفگرایی است. به این معنا که تولید، باید در خدمت نیازها و نواقص باشد نه در خدمت اسرافکاران و تجمّل پرستان! این اصل کلّی را میتوان از این آیه قرآن کریم استفاده کرد که میفرماید: «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفين؛[شعراء/151] و فرمان افراطگران را پيروى مكنيد.» اسرافکاران، سنبل مصرفگرایی و زیادهروی هستند؛ لذا نباید از خواست و اراده آنها مبنی بر "مصرف هرچه بیشتر"، تبعیّت کرد. بر این اساس، تولید داخلی کشور اسلامی نباید به تقاضای تجمّل، گرایش بیابد که در این صورت به دو دلیل به اقتصاد اسلامی ضربه زده است:
1. ترویج تجمّل پرستی در جامعه: این کار باعث خواهد شد با تجمیع و تمرکز منابع و سرمایهها و نیروهای انسانی در حوزه تجمّل، ضمن ترویج دنیاگرایی محض، باعث استعمار قشر متوسّط به پایین توسّط رفاهطلبان و ثروتاندوزان و ذلّت و خضوع ناخودآگاه فقرا نسبت به سرمایهداران خواهد شد که باعث از بین رفتن روح دینی و اسلامی در همه جامعه خواهد شد. چنانکه امام علی(علیه السلام) میفرمایند: «مَن أَتى غَنيّا فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ ذَهَبَ ثُلُثا دينِهِ؛[2] هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.» در دین اسلام، هر کاری که باعث شود ملاک برتری، چیزی غیر از تقوا و بندگی واقعی برای خدا باشد مذموم و مطرود است؛ چرا که قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ؛[حجرات/13] در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است.»
2. ایجاد و ازدیاد فاصله طبقاتی و دور شدن از عدالت اجتماعی: مسلّماً با حرکت سرمایهها و نیروی انسانی و جهتدهی تولید به سمت تقاضاهای قشر مرفّه، روز به روز بر سرمایه مرفّهین افزوده شده و موجب وابستگی جدّی اقشار دیگر به آنها خواهد شد و این به معنای ازدیاد فاصله طبقاتی و دور شدن از آرمان عدالت اجتماعی است. این در حالی است که دین خدا توسّط احکامی همچون صدقه و زکات، دقیقاً مسیری عکس این جهت را دستور میدهد. پیامبر گرامی اسلامی در این رابطه میفرمایند: «اُمِرْتُ اَن آخُذَ الصَّدَقَةَ مِن اَغْنياءِكُم فَاَرُدَّها فى فُقَراءِكُم؛[3] من مأمورم كه صدقه(و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.» یعنی باید در جهت کم کردن فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی، ساز و کار اقتصادی به شکلی پایهریزی شود که همواره مقداری از اموال ثروتمندان به فقرا اختصاص یابد؛ نه اینکه از اموال فقرا کم و به اموال ثروتمندان اضافه شود!
نتیجه اینکه؛ در دَوَران امر بین تولید و بهرهوری، کفّه بهرهوری در دین اسلام سنگینتر است و دوری از اسراف باید در تمام مراحل تولید به خصوص جهتگیریهای کلّی تولید، مدّ نظر باشد.
پینوشت
[1]. راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، ناشر: دارالعلم الدار الشامية، مكان چاپ: دمشق بيروت، سال چاپ: 1412، ص: 408.
[2]. شريف الرضي، محمد بن حسين؛ نهج البلاغة( للصبحي صالح)، 406ق، قم، سال چاپ: 1414 ق، ص 508 ، ح 228.
[3]. نورى، حسين بن محمد تقى؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 1320ق، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، سال چاپ: 1408 ق، ج 7، ص105 ، ح7762.