باسلام
دختری هستم 25ساله که 2ساله عقدهستم همسرم شهرستانی هست اما شرط ضمن عقد گذاشتم که حق مسکن با من باشد و در تهران سکونت داشته باشیم ایشان هم قبول کرد و الان یک سال است در تهران مشغول به کار هست از انجایی که ماعقد هستیم و یک ماه دیگر عروسی مان میباشد در خانه پدر من زندگی می کنیم مابه مشکل برخوردیم.من به خانواده ایشان بی نهایت احترام می گذارم و پدر مادر ایشان را همانند پدر مادر خودم ستایش میکنم اما ایشان با بی احترامی و توقع بالا از پدر مادر من روزهای زندگی من را تلخ میکند.
خواهش میکنم راهنماییم کنید من دیگر تحمل بی حرمتی به پدر مادرم را ندارم.
پاسخ
سلام
مشکل شما می تواندچند علت داشته باشد:
1-طولانی شدن دوره عقد:مدت زمان عقد شما بیشتر از حد معمول می باشد و طبیعتا مدت زمان طولانی موجب بعضی از ناراحتی ها می شود به همین دلیل کارشناسان بیشتر از یک سال را برای دوران عقد توصیه نمی کنند.
2-شرط ضمن عقدحق مسکن:طبق شرع اسلام هر شرطی که مخالف شرع و غیر عقلایی نباشد می توان در زمان عقد مطرح کرد اما بعضی مواقع این شروط باعث مشکل می شوند، از جمله همین شرط مسکن، که در قران اجمالا به مرد واگذار شده آنجایی که می فرماید:يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ (اعراف/19)که در این آیه خداوند خطاب به آدم علیه السلام می فرماید ساکن شو و بعد خانمت هم ساکن شود یعنی آدم مسکن را انتخاب می کند بعد زوجه اش هم به تبعیت از وی ساکن می شود.
در بحث شما به خاطر اینکه حق سکونت با شماست اولا پسر تا به حال نتوانسته مسکن مناسب در تهران تهیه کند و عقد شما تا دوسال طول کشیده ثانیا مجبور شده در خانه شما سکونت کند که این مسئله خلاف عقله و طبیعتا این مسئله باعث تشنج می شود ثالثا ممکن بود ایشان در شهر خودشان مسکن بهتری را برای شما تهیه می کردند که با این شرط منتفی شده.
3-سکونت در خانه عروس:همان طور که در بخش دوم اشاره کردم سکونت در خانه شما ممکنه باعث تنش شود لذا سریع تر باید به این مسئله پایان دهید.
با توجه به مطالب فوق شما قبل از هر چیز باید روابط شوهر و خانواده تان را بهتر کنید برای این کار لازم نیست وی را اجبار کنید بلکه از قضاوت های بی دلیل بپرهیزید و همچنین از طرفین دفاع و طرفداری نکنید و وی را ملزم به ارتباط حسنه دفعی نکنید بلکه باید فرصت دهید و کم کم این کار را انجام دهید.در مرحله بعد اگر درست نشد می توانید از مشاور حضوری برای رفع مشکل کمک بگیرید
نظرات
بنده نزديك به 1 سال و چند ماه ميشه كه بعد از ازدواج از شهرستان خودم به كرج اومديم ولي اصلاً تحمل دوري از خانواده را ندارم.البته من عاشق همسرم هستم و همسرم همشهري من است ولي با مسئله غربت نتوانسته ام كنار بيايم واين موضوع خيلي منو اذيت ميكنه لطفاً راهنمايي كنيد.
شما اشتباه مشاوره دادی چون یارو می گه که:شوهرم با فامیلم در افتاده حالا این چه ربطی به طولانی شدن مدت عقد داره
سلام
بله ایشان گفتند شوهرشان با پدر و مادرشون خوب رفتار نمی کنند، خوب چرا؟
یکی از دلایلی که ممکنه علت این مسئله شود اینه که در اثر طولانی شدن عقد-از انجایی که با هم در یک خانه زندگی می کنند- رویشان نسبت به هم باز شود و حرمت ها از بین برود لذا اگر هر کس در خونه خودش زندگی می کرد این مشکل پیش نمی اومد
البته شایدم باز شدن رو بخاطر این نبوده بخاطر بد رفتاری پدر عروس با داماد بوده که اگرم تو خانه خودش باشه همین اش همین کاسه است
به نظر من بهتره که تا کار به جاهای باریک نکشیده تکلیفتون رو با اون یکسره کنید . چون شما دو نفر از فرهنگ های متفاوتی هستید بعید به نظر میرسه که به تفاهم برسید. از قدیم گفته اند : کبوتر با کبوتر باز با باز .....کند همجنس با همجنس پرواز . اون آقا از جنس فرهنگ شما نیست.
باید ریشه بدرفتاری کشف بشه نه اینکه مشکل در خانه ..
محکم برخورد کن
salam
hatman khoneye mostaghel tahie kunid
joda az pedaro madar
ta bi hormati sorat nagire
hatttttttttttman
یه سیلی از طرف من بهشون بزنید کارو تمام کنید.ممنون