شعر آغاز امامت امام زمان علیه السلام

14:34 - 1399/09/17

متن آغاز امامت امام زمان,زیباترین شعر در وصف امام زمان,مولودی آغاز امامت امام زمان,شعر کوتاه در مورد آغاز امامت امام زمان,تواشیح آغاز امامت امام زمان,در مورد تاج گذاری امام زمان,متن مولودی امامت امام زمان,متن سرود در مورد امام زمان,شعر آغاز امامت امام زمان لطیفیان,شعر امامت امام زمان کودکانه

آغاز امامت امام زمان

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

مرضیه عاطفی

شد امام ِ آخرین و دل برایش بیقرار

سامرا شد ریسه بندان! از یمین تا به یسار

جان فدایِ آن عبا که تار و پودش حیدری ست

بر تنش زیبا نشسته؛ با کمال و با وقار

حک شده با دستِ حق بر تیغۂ شمشیر او

لا فتی إلا علی(ع) لاسیف إلا ذوالفقار

میبرَد تاج ولایتعهدی اش را جبرئیل

میشود «طاووس أهل الجنّه» صاحب-اختیار

دل بیا رخت سفیدت را به تن کن! آمده-

عید بیعت با ولیِ عصر(عج)، عیدِ انتظار

حضرت زهرا(س) برایش خوانده حمد و إن یکاد

آرزویش هست، باشد یاورانش بیشمار

تا بگیرد از تمام دشمنانِ مرتضی(ع)

انتقامی سخت را با ضربه هایی ناگوار

کاش برگردد به زودی با ظهوری غرقِ نور

در حضورش به! چه حالی دارد این جشن و سرور

از کنارِ کعبه آن ماهِ دل آرا می رسد

محض دیدارش چه بی صبرانه عیسی می رسد

می رسد بر گوش، تا صوت أناالمهدی؛ سریع...

سیصد و چندین نفر دلداده درجا می رسد

عاقبت در جمعه ای جذّاب می پیچد خبر

آخرین معشوقِ والا منسبِ ما می رسد

مصحف و نهج البلاغه بعدِ قرانِ کریم

سورۂ نور و قصص، طاها و أسرا میرسد

محضرش تقدیم خواهد شد زمین و آسمان

هدیۂ خیل ملَک از عرشِ اعلی می رسد

عشقِ مادر دارد و با شیعیانش در بقیع؛

قبلِ هر کاری به کارِ قبر زهرا(س) می رسد

جرعه جرعه لحظۂ دیدار نزدیک است و خوب...

ندبه و عهد و فرج دارد به دریا میرسد

پس بگو «لبیک یامهدی(عج)» تویی تو امّتش

دست هایت را ببر بالا برای بیعتش!

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

محمود ژولیده

ای تاج امامت بسرت یوسف زهرا

وی خَلعت عصمت به برت یوسف زهرا

شک نیست که سلطان جهانی تو پس از این

از بعد وفات پدرت یوسف زهرا

باباست گرفتار نگاه و نفَس تو

مادر بزند بوسه سرت یوسف زهرا

المنة لله که تو حجت حقی

عالم همه تحت نظرت یوسف زهرا

صد شکر که این تاج ولایت بسر توست

شمشیر علی بر کمرت یوسف زهرا

پیغمبر اکرم شده بس مفتخر از تو

ای هیبت احمد سپرت یوسف زهرا

تو منجی زهرایی و او چشم براهت

کی میرسد از ره خبرت یوسف زهرا

چشمان پر اشک حسنین است بسویت

عباس شده خونجگرت یوسف زهرا

تو قبلۀ دلهایی و معنای نمازی

ما شیعۀ اثنی عشرت یوسف زهرا

رفتی به پس پردۀ غیبت بسلامت

برگرد دگر از سفرت یوسف زهرا

زیباست که طاووس جنان رخ بنماید

گسترده شود بال و پرت یوسف زهرا

بازآ که کلام تو کلام اللهِ محض است

این است بقرآن هنرت یوسف زهرا

برگرد که احکام همه مانده معطل

اسلام شده دربدرت یوسف زهرا

لعنت به کسانی که همه حق تو بردند

شد غصب تمام ثمرت یوسف زهرا

ای رفته به تاراج حقوقت، أقِمِ الحَرب

شد شیعۀ تو پشت سرت یوسف زهرا

روزیکه مسلط بشوی بر همه عالم

جمع شهدا دور و برت یوسف زهرا

بر بام فلک پرچم تو یکسره بالاست

تا کفر ببیند اثرت یوسف زهرا

در هم شکند قدرت پوشالی بت ها

با ضربت تیغ و تبرت یوسف زهرا

گردن بزنی چون همه طاغوت جهان را

یکجاست فقط درد سرت یوسف

بر ضارب زهرا بزنی ضربت سیلی

ای مادر تو منتظرت یوسف زهرا

ای منتقم محسن شش ماهه کجایی

صد روضه شده همسفرت یوسف زهرا

در روضۀ ارباب چه بی صبر و قراری

قربان تو و چشم ترت یوسف زهرا

ما منتظر فجر ظهوریم اماما

تا صبح قریب سحرت یوسف زهرا

از خون شهیدان حرم فتح دمیده

محسن حججی شد قمرت یوسف زهرا
 

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

سید هاشم وفایی

امروز جهان شور قیامت دارد

ابر کرم خدا کرامت دارد

ذرات جهان به یکدگر می گویند

خورشید به سر تاج امامت دارد

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

ولی الله کلامی زنجانی

ای دوست ولایتت مبارک

اجلال حکومتت مبارک

ای آنکه دهی به ظلم پایان

آغاز امامتت مبارک

گلزار ندیده چون تو لاله

مولا و امام پنج ساله

گنجینهٔ سیزده جواهر

آیینه عصمتت مبار
 
بَخٌّ لَکَ ای شه یگانه

داعش شده خوار در زمانه

پایان حکومت سیاهی

بر شیعه و امتت مبارک

ما منتظریم آید آن روز

آیی و شوی به کفر پیروز

گوییم امام عدل گستر

اورنگ عدالتت مبارک

آئیم بخوان به یاری تو

قربان زمامداری تو

بر گمشدگان وادی عشق

ایما واشارتت مبارک

ما شیعه خوشیم آید آن دم

خوانی همه را به زیر پرچم

وز عرش رسد پیام جبریل

منشور خلافتت مبارک

تو وارث ختم الانبیایی

سالاری وختم الاوصیایی

احیاگرِ آرمان طاها

تحکیم رسالتت مبارک

سرباز تو افسر الاعاظم

سردار رشید، حاج قاسم

از منطقه فتنه را برون راند

بر فتح نظارتت مبارک

تو بازگشای راه قدسی

صاحب علم سپاه قدسی

بر جیش مقاومت دمادم

دم دادن و نصرتت مبارک

ما گرچه بدیم شهریارا

با خوبی خود ببخش مارا

ای ابر ببار تا بخوانیم

آن بارش رحمتت مبارک

تکیه چو زنی به کعبهٔ حق

با سیصد و سیزده مصدَّق

بین دو نماز از مصلّین

تکبیر حمایتت مبارک

ای حامی رهبر و شهیدان

مدیون دم شماست ایران

تایید کن انقلاب ما را

امداد ز حضرتت مبارک
 

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

سید حسن رستگار

آتش و فتنه و غوغاست سر آمدنت

هر کجا ولوله بر پاست سر آمدنت

جز چراغانی از این قوم چه دیدی آقا؟

شهر من شهر تماشاست سر آمدنت!!!

روزگاری مخوفه است ، میا

باغها بی شکوفه است ، میا

نامه های رسیده نیرنگ است

شهر من شهر کوفه است ، میا
 

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

مرضیه عاطفی

برخیز به خود دوباره فرصت بدهیم

دل را به تبِ ظهور عادت بدهیم

امشب به امام عصر با عرض سلام

باید که دوباره دستِ بیعت بدهیم!
 

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

محمود ژولیده

ای تاج بالای سرت با دست زهرا

تاج ولایت ، تاج عصمت ، تاج تقوا

الحق كه این خَلْعَت به بالایت می آید

پیراهن آل امامت آلِ طاها

تو بهترینی، تو در عالم برترینی

دست خدا بالا سرت در هر دو دنیا

تو جانشین یازده مَردِ غدیری

پس عهد و پیمان با تو می بندیم مولا

ای در كمالِ صورت و سیرت محمد

ای هم جمال و هم جلالت عالم آرا

احكام دین، آیات حق، قرآن و عترت

كعبه تو را می خواند ای مَردِ مُصَلّا

ای نام نابِ یوسفِ زهرا ثنایت

ذكر امام عسگری با توست زیبا

صبح و مسا، شام و سحر، ذكر تو دارند

روح و ملك ، عرش و فلك ای ماهِ بطحا

اهلِ كُرات و اِنْس و جن با هم سُرایند

در انتظار رویِ تو هستیم آقا

بر ، برگْ برگِ شاخة طوبی نوشته

برگرد ای فصل شكوه دین، بهارا

كوه و درُ و دشت و دَمَنْ با هم بگویند

عجِّلْ ظهورك ، یا اباالغوث ای مسیحا

بازآ كه هرشیعه تو را می خواند اینك

دستِ همه مستضعفین سوی تو بالا

پس کی منادی گوید ای منصور امت

یاری كن ای مهدی حریم ممصطفی را

از زینبیه از حلب ، از شام امروز

فریاد بر می آید ای آقای تنها

گفتی میآیم چون شود زشتی فراوان

بازآ كه عالم پُر شده از فقر و فحشا

 گفتی میآیم چون شود دلها مهیا

اینك مهیای ظهور توست دنیا

ای وجهِ زیبایت سرور حَیِّ سرمد

ای جان احمد از سرایِ غیب بازآ

از شرق تا غربِ جهان در جستجویت

از بحر و برّ هر دم تحیت بر تو بادا

توصیف جان بخش تو،توصیف الهی است

ای نام زیبای تو زینت بخش دلها

اوصاف تو با دركِ ما اِحصا نگردد

قدرِ تو نا پیداست چون اُمِّ ابیها

ما هیچِ هیچیم از میانِ عاشقانت

مشتاقِ دیدار تو اهلِ عرشِ اعلا

فی هذِهِ الساعه و تا فی كلِّ ساعه

بادا ولی و حافظت حیِّ توانا

ما پایِ تو هستیم چون بنیانِ مرصوص

فرمان ز تو ، طاعت ز ما ای عبد یكتا

عنوان ما مُسْتَشْهدینْ بَیْنَ یَدَیْهَ است

روزی كه می آیی ز كعبه یابن طاها

روزی كه می خوانی ز كعبه یا لثارات

لبیك یا مهدی ست آقا بر لبِ ما

بیعت كنیم و عهد بندیم و بمانیم

پای ركابت حضرت مهدی زهرا

حتی اگر مُردیم با رجعت بیاییم

با یك اشاره سوی تو ای روح والا

احمد صدایت می كند بازآ محمد!

حیدر صدایت می كند برگرد بابا

مادر صدایت می كند با زخم سینه

از پشت در گوید بیا مهدی ، تماشا

مادر فتاده زیرِ در ، در رویِ مادر

محسن شده كشته وَ آید واعلیا

محراب گوید مهدیا الغوث الغوث

گودال گوید واشهیدا  واشهیدا

هم كشتة گودال هم یك قامتِ دال

از كربلا می خوانَدَت یا اهلَ تقوا

چندین جگر پاره تو را فریاد دارند

چندین سرِ از تن جدا گویند بازآ

سرهایِ بر نیزه به سوی تو چو پرچم

خوانند با هم سورة عصر و ضحی را

اهل حرم نحن اُسارا  را بخوانند

اهل خرابه ناله ای دارند حاشا

برگرد كه زینب نشسته بی قرارت

در انتظارت مانده عمه با مدارا

برگرد و آن شمشیر برگیر از نیامت

كز ذوالفقارت خون بریزد بی مَهابا

تا ریشة ظلم و فساد از بُن برآید

برگرد ای تاج سر زهرا ، اماما

با مؤمنین دل رحم ، با كفار سر سخت

این است معنایِ تولا و تبرّا
 

شعرآغاز امامت امام زمان علیه السلام

قاسم نعمتی

تاج امامت است به روی سر شما

خیل ملائکند به دور و بر شما

قربان چهره ات که تجلی مصطفاست

قربان آن صلابت چون حیدر شما

ای کاش صبح روز ظهورت صدا کنند

نام مرا عزیز خدا؛ یاور شما

در زیر طاق صحن گوهرشاد حاضر است

از بهر خطبه خوانی تان منبر شما

نفرین فاطمه شده صدشکر مستجاب

لبخند آمده به لب مادر شما

آقا دعا کنید که در زندگی مان

باشیم ای ذخیرۀ حق یاور شما

ای چشمۀ زلال الهی ظهور کن

ماتشنه ایم، تشنه لب کوثر شما

فرموده ای که الگوی من مادر من است

با این حساب فاطمه شد رهبر شما

کی ریشه کن کنی تو تبار یهود را

ای جان فدای طنتنه ء خیبر شما

بیرون بکش زخاک دوتا غاصب فدک

این انتقام گشته به حق باور شما

روز ظهور نعره زنی جدی الحسین

کرببلاست چون هدف آخر شما

شعر آغاز امامت امام زمان علیه السلام

شد امام ِ آخرین و دل برایش بیقرار

سامرا شد ریسه بندان! از یمین تا به یسار

جان فدایِ آن عبا که تار و پودش حیدری ست

بر تنش زیبا نشسته؛ با کمال و با وقار

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 6 =
*****