در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که آدمی با نگاهی سطحی و اولیه به آنها میپندارد که هدایت و ضلالت انسانها توسط خداوند متعال صورت میگیرد و خود انسان و اختیار او در آن نقشی ندارد؛ اما با نگاه دقیق و عمیق خواهیم دید که این تصور درست نیست، بلکه منظور از آیه چیز دیگر است. به طور مثال خداوند متعال در سوره نحل آیه 93 میفرماید: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ: و اگر خدا میخواست همه شما را امت واحدى قرار میداد، ولى خدا هر كس را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت میكند». در پایان این آیه بیان شده است که خداوند انسانها را هدایت یا گمراه میکند؛ که در نگاه بدوی، جبر و عدم اختیار آدمی در امر هدایت و ضلالت را میرساند؛ اما باید دید آیا این مطلب درست است و با مبانی شیعه سازگار است یا خیر؟
این مطلب نه با ادله عقلی میسازد و نه با مبانی و اعتقادات شیعه سازگاری دارد؛ زیرا اولا: در علم کلام ثابت شده است که خداوند متعال منزه از فعل قبیح است و هرگز عمل زشت و قبیح انجام نمیدهد، چرا که هیچ انگیزه و داعیای برای انجام فعل قبیح ندارد(1). از طرفی این مسلم و قطعی است که ضلالت و گمراه کردن انسانها، چه با نشان دادن مسیری انحرافی و خلاف مسیر مستقیم به آنها باشد و چه از طریق گمراه کردن مستقیم آنها، عملی زشت و قبیح است و انسانها آن را فعلی زشت میدانند و فاعل آن را شماتت میکنند؛ پس خداوند متعال هرگز چنین عملی را انجام نمیدهد، پس این عمل از ساحت کبرایی خداوند حکیم نیز بدور است و او منزه از این افعال است(2). لذا قطعا منظور از آیه چیز دیگری است.
ثانیا: شیعه «اختیار» آدمی در افعال خود را قبول دارد و مقتقد است: انسان خود مسئول اعمال و رفتار خود است و هیچ جبری وجود ندارد. پس هدایت یا گمراه شدن نیز به عنوان فعلی از افعال آدمی، منسوب به خود اوست و اختیاری بوده و به دست خود انسان صورت میپذیرد.
لذا برای توضیح آیه باید گفت: هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست، بلكه به شهادت آيات متعددى از خود قرآن، «هدايت» به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت؛ و «اضلال» به معنى از بين بردن زمينههاى مساعد است، بدون اينكه جنبه اجبارى به خود بگيرد. اين فراهم ساختن اسباب (كه نام آن را توفيق میگذاريم) يا بر هم زدن اسباب (كه نام آن را سلب توفيق میگذاريم) نتيجه اعمال خود انسانها است كه اين امور را در پى دارد، پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت میدهد و يا از كسانى سلب توفیق میكند، نتيجه مستقيم اعمال خود آنها است.
اين حقيقت را در ضمن يك مثال ساده میتوان مشخص ساخت، هنگامى كه انسان از كنار يك پرتگاه يا يك رودخانه خطرناك عبور میکند، هر چه خود را به آن نزديكتر سازد جاى پاى او لغزندهتر و احتمال سقوطش بيشتر و هر قدر خود را از آن دور سازد، جاى پاى او محكمتر و مطمئنتر میگردد و احتمال سقوطش كمتر میشود، اين يكى هدايت و آن ديگرى ضلالت نام دارد.
در نتیجه: هميشه اعمال و كردار انسانها، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى را به دنبال دارد، از جمله اينكه اگر عملی نيك باشد، نتيجه آن، روشنبينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خداوند متعال و انجام اعمال بهتر است. شاهد اين سخن آيه 29 سوره انفال است كه میفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا: ای کسانیکه ایمان آوردهاید؛ اگر پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده کرده و به شما روشنبينى عطا میکند». و اگر به دنبال زشتيها برود، تاريكى و تيرگى قلبش افزون میگردد، و به سوى گناه بيشترى سوق داده میشود و گاه تا سر حد انكار خداوند میرسد.(3)
علامه طباطبایی نیز معتقد است: «آنچه از «اضلال» به خداوند متعال نسبت داده ميشود، اضلال بعنوان مجازات است، كه افراد طالب ضلالت را بدان مبتلا میكند، چون بعضى افراد به راستى طالب ضلالتاند، و به سوء اختيار خود به استقبالش میروند، موید این سخن آیاتی از خود قرآن کریم است به طور مثال قرآن در سوره صف آیه 5 میفرماید: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ: همين كه منحرف شدند، خدا دلهایشان را منحرفتر و گمراهتر كرد». و نيز در سوره مومن آیه 34 میفرماید: «كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ: اينچنين خدا هر اسرافگر شكاك را گمراه میكند». یعنی ابتدا خود آنها مسیر انحراف و گناه را در پیش گرفتند، سپس خداوند متعال نیز خللی در آن ایجاد نکرد تا گمراه گردند.(4)
در نتیجه: هر جا خداوند متعال «هدایت و ضلالت» را به خود نسبت داده است، منظور این است که از حیث تکوینی کارها به دست اوست و اجازه عمل را به انسانها میدهد، و این معنا هرگز به معنای جبر نیست؛ زیرا که این هدایت و ضلالت به عمل و خواست خود انسان بستگی دارد، یعنی خود او اگر بخواهد و مقدمات کار را برای خود فراهم کند، خداوند متعال نیز او را هدایت میکند، اما اگر او خود بخواهد گمراه شود و زمینههای این گمراهی را در خود به وجود آورد، خداوند متعال نیز جلوی این کار را نمیگیرد و اجازه میدهد او گمراه شود.
پی نوشت :
(1). علامه حلی، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص: 305.
(2). همان، ص317.
(3). آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج1، ص: : 151.
(4). علامه طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص: 96.