حدیث ثقلین، اهل بیت (ع) را همتراز قرآن قرار میدهد و آنان را برای هدایت معرفی میکند، و همچنین حدیث سفینه بیان میکند که اهل بیت (ع) کشتی نجات هستند و پناه نبردن به آن، جز هلاک در طوفان گمراهی و انحراف نیست واین دوری از مکتب اهل بیت، باعث میشود، فتواهای خنده دار از جمله "باطل شدن وضو با دست زدن به آلت تناسلی" در کتب وهابیون به چشم بخورد.
فتاوای وهابیت
یکی از منابع اصلی وهابیت در جواز و یا ترک عملی سیره سلف صالح است، بطوری که اگر سلف عملی را انجام میدادند آن را جایز و اگر آن عمل را ترک میکردند، آن را بدعت و حرام و در بعضی از موارد نیز تعبیر به شرک میکنند، یکی از مواردی که وهابیت آن را بدعت و حرام میدانند سفر برای زیارت قبور است.[۱] از این رو لازم است ببینیم که آیا آنان برای زیارت قبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، سفر میکردند یا خیر؟
اولین سلف صالح، بلال مؤذن پیغمبر
با بررسی منابع تاریخی در مییابیم که اولین کسی که سلف صالح برای زیارت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سفر میکند بلال بن ریاح مؤذّن رسول خدا بود، همانگونه که آن را سمهودی از ابن عساکر با سندى خوب از ابوالدرداء روایت نموده است، که بلال بعد از رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، مدینه را ترک کرد، و برای مرزبانی به شام رفت و در نقطهای که بین اسلام و بین مسیحیت مرزِ بود رفت و در آنجا زندگی میکرد. شب در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را دید که حضرت به فرمود: بلال! این چه جفایى است که مى کنى؟ آیا وقت آن نرسیده است که قبر مرا زیارت کنى؟
بلال از خواب برخاست در حالى که غمگین بود و برخود مىترسید سوار بر مرکب خود شد و روانه مدینه گردید و نزد قبر رسول خدا آمد گریه میکرد و صورت خود را به قبر مىمالید ناگاه حسن و حسن آمدند و هنگامی که چشمشان بر مؤذن جدشان افتاد گریه کردند و اشک ریختند، بلال نیز گریه کرد. و بلال آنها را در برگرفت و بوسید، آنها به او عرض کردند: علاقه داریم اذان تو را بشنویم و ما از تو خواهش داریم که موقع «فجر» بالای بام مسجد برو، اذان بگو، ایشان نیز طبق خواهش حسنین موقع فجر، بالای بام مسجد رفت و شروع کرد به اذان گفتن، هنگامی که گفت: «الله اکبر» مدینه لرزید، هنگامی که نام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را برد، زن و مرد همه بیرون آمدند، چرا؟ چون یادگار پیغمبر را دیدند و هیچ روزی بعد از رحلت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این چنین مردم گریه نکرده بودند.[۲]
پس اگر ملاک جواز یک عمل، عمل سلف صالح است، بلال یکی از سلف صالح بود که از راه دور به قصد زیارت قبر پیغمبر اکرم به مدینه آمد و هیچکس به او اعتراض نکرد که این کاری که تو انجام دادی بدعت و حرام است.
پینوشت:
[۱]. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوى، ج۲۷ ص۲۴۳، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینه، ۱۴۱۶ه.
[۲]. السمهودی، علی بن عبد الله، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج ۴، ص۱۸۳، دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۹ هـ. جهت در حدیث ثقلین، پیامبر اکرم، اهل بیت (علیه السلام) را هم راه و هم تراز قرآن قرار میدهد و آنان را نورهایی برای هدایت معرفی میکند، و همچنین حدیث سفینه نیز برای امت بیان میکند که اهل بیت (علیه السلام) کشتی نجات، مصدر خلاصی و رهایی از سردرگمیها هستند که عدم سوار شدن در این کشتی سرانجامی جز نابودی و هلاک در طوفان گمراهی و گرفتار شدن به خشم و غضب الهی ندارد و باعث انحراف از دین و فتوی دادن خلاف دین و شریعت می شود.
منظور از تشبیه اهل بیت (علیه السلام) به «کشتی نوح» نیز همین است که همه باید در امور دینی به آنان پناه برند. فروع و اصولشان را از ائمه پاک اهل بیت اخذ کنند تا از عذاب جهنم نجات یابند. کسی که تخلف ورزد، همچون کسی است که روز طوفان نوح به کوه پناه برده تا نجات یابد، اما در امواج سهمگین طوفان غرق می شود و به هلاکت میرسد. و اینگونه است که «و من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق.[1] هر کس به آن پناه برد، نجات یافت و هر کس از آن جا ماند، هلاک شد.»
یکی از انحرافات، فتواهای خنده دار است و یکی از مسائل که در کتابهای وهابیها و همچنین کتابهای اهل سنت ذکر می شود، لمس آلت تناسلی بعد از وضو، که آیا مبطل وضو است یا نه؟
در کتابهای فقه وهابیها[2] و همچنین اهل سنت این امر ذکر شده و تفاصیل برای آن ذکر می کنند که ما به طور اختصار آنها را بیان می کنیم، آنان ذکر می کنند که دست زدن به آلت تناسلی بدون مانع یا با مانع و حائل، و به قصد شهوت و یا بدون قصد شهوت مبطل وضو است.[3]
که در این چند قول است که عبارتنداز:
1. بعضی از فقهاء اهل سنت می گویند بهطور مطلق مبطل وضو است.[4] که در این مورد روایات متعددی از صحابه نقل می کنند و از جمله آنها خلیفه دوم[5] و عائشه[6] و عبدالله بن عمر[7] ذکر میکنند.
2. بعضی فقط با شهوت مبطل وضو میدانند.[8]
3. و بعضی به طور مطلق مبطل وضو نمیدانند[9] که در این مورد هم روایاتی از صحابه نقل میکنند و از جمله آنها ابن عباس[10] و عبدالله بن مسعود[11] و...
نتیجه گرفته میشود حدیث متواتر ثقلین و حدیث متضافر سفینه به روشنی دلالت دارند که یگانه مرجع علمی و فکری مسلمان بعد از درگذشت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، کتاب و عترت اوست در حدیثی میفرماید: «انّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی.[12] من در میان شما دو چیز گرانبها به ودیعت میگذارم، یکی کتاب خدا، و دیگری عترت و اهل بیت من است» و این دو مرجع را چنین توصیف میکند: «ما ان تمسکم بهما لن تضلوا بعدی.[13] تا زمانی که در مشکلات به این دو چنگ میزنید گمراه نمیشوید» با دوری از اهل بیت و فقه اهل بیت باعث چنین گمراه می شود و باعث فتوی دادن به بطلان وضو با دست زدن به آلت تناسلی است.
پینوشت:
[1]. «و من رکبها نجا و.....»،أبو عبد الله الحاكم النيسابوري،تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا،الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت،الطبعة: الأولى، 1411 - 1990،مستدرك الصحيحين : ج2 ص 373.
[2]. محمد بن صالح بن محمد العثيمين (المتوفى: 1421هـ)،دار النشر: دار ابن الجوزي،الطبعة: الأولى، 1422 - 1428 هـ،عدد الأجزاء: 15،الشرح الممتع على زاد المستقنع(1/284)
[3]. عايض بن فدغوش بن جزاء الحارثي،دار كنوز اشبيليا للنشر،الرياض السعودية،الطبعة الاولى،اختیارات شیخ الإسلام ابن تیمیة الفقهية (1-488)
[4]. ابن قدامة، عبد الله بن أحمد (م 620)، مكتبة القاهرة، 1388هـ.ق.،المغنی (1-240)
[5]. أبو الحسن الشهير بالماوردي (المتوفى: 450هـ)،المحقق: الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود،الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان،الطبعة: الأولى، 1419 هـ -1999 م،الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني(1/189)
[6]. عايض بن فدغوش بن جزاء الحارثي،دار كنوز اشبيليا للنشر،الرياض السعودية،الطبعة الاولى،اختیارات شیخ الإسلام ابن تیمیة الفقهية (1-493)
[7]. أبو الحسن الشهير بالماوردي (المتوفى: 450هـ)،المحقق: الشيخ علي محمد معوض - الشيخ عادل أحمد عبد الموجود،الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان،الطبعة: الأولى، 1419 هـ -1999 م،الحاوي الكبير في فقه مذهب الإمام الشافعي وهو شرح مختصر المزني (1/189)
[8]. محمد بن صالح بن محمد العثيمين (المتوفى: 1421هـ)،دار النشر: دار ابن الجوزي،الطبعة: الأولى، 1422 - 1428 هـ،عدد الأجزاء: 15،الشرح الممتع على زاد المستقنع(1/284)
[9]. عايض بن فدغوش بن جزاء الحارثي،دار كنوز اشبيليا للنشر،الرياض السعودية،الطبعة الاولى،اختیارات شیخ الإسلام ابن تیمیة الفقهية(1-492)
[10]. عايض بن فدغوش بن جزاء الحارثي،دار كنوز اشبيليا للنشر،الرياض السعودية،الطبعة الاولى،اختیارات شیخ الإسلام ابن تیمیة الفقهية(1-490)
[11]. عايض بن فدغوش بن جزاء الحارثي،دار كنوز اشبيليا للنشر،الرياض السعودية،الطبعة الاولى،اختیارات شیخ الإسلام ابن تیمیة الفقهية(1-490)
[12]. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ(الثقلین)......»،أبو عبد الله الحاكم النيسابوري،تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا،الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت،الطبعة: الأولى، 1411 - 1990،مستدرك الصحيحين : ج3 ص 118
[13]. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ(الثقلین)......»،أبوعبد الله الحاكم النيسابوري،تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا،الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت،الطبعة: الأولى، 1411 - 1990،مستدرك الصحيحين : ج3 ص 118