با سلام
من بیست و هفت سال سن دارم،خانواده پرجمعیتی دارم،وضعیت خانوادم از نظر اقتصادی خیلی ضعیف هست،پدرم هم به رحمت خدا رفته،مادرم مشکل قلبی دارد و اعصابش بسیار ضعیف هست،یک برادر بزرگتر از خودم دارم که از همسرش جدا شده و با ما زندگی می کند،این برادرم هم مثل مادرم مشکل اعصاب دارد و بسیار بی طاقت و کم حوصله هست.
خواهرهایم ازدواج کرده اند،دو برادر بزرگترم هم با استفاده از سرمایه خانواده که آن زمان وجود داشت (حدود ده سال پیش )در سن کم ازدواج کرده اند خانواده پر رفت و آمد و شلوغی داریم،ولی بیشتر این رفت و آمدها یک طرفه هست،بیشتر به منزل ما می آیند تا اینکه ما به منزل آنها برویم.
بیشتر این بازدید هایی هم که می رویم مادرم با این برادر بزرگم و دو برادر کوچکم انجام می دهند مثل یک دختر در خانه ظرف می شویم ،نظافت و گردگیری خانه را انجام می دهم،کارهای بیرون از خانه را هم من انجام می دهم، مادرم هیچ منطقی ندارد و اصلا اجازه نمی دهد برادرهای کوچکتر یا این برادر بزرگم دست به سیاه سفید بزنند،اگه من در خانه کاری انجام ندهم بارها دیدم مادرم با اینکه از کار افتاده هست به تنهایی انجام میدهد برادر های کوچکترم را می گوید کوچکند،برادر بزرگم را هم می گوید بزرگ است،کوچکترین بحث یا انتقادی در خانه جو خانه را متشنج می کند،مادرم قهر یا بغض می کند بیشتر وقت ها سکوت می کنم،انگار که با همه قهر هستم تا صحبتی پیش نیاید و درگیری لفظی ایجاد نشود با اینکه خانواده شلوغی دارم ولی بیشتر وقت ها احساس تنهایی می کنم،آرزو دارم با مادرم چند کلمه حرف بزنم و خلوت کنم وقتی عید می اید هیچ ذوقی برای عید ندارم،آخرین بار که مهمانی رفتم یادم نیست،همه چیز برایم یکنواخت شده و امیدی به آینده بهتر ندارم محیط خانواده غمگین هست و افسردگی به آدم دست می دهد،هر چقدر هم سعی می کنم این محیط را عوض کنم مانع تراشی می کنند فشار فکری،روحی روانی و عاطفی زیادی روی من هست دوست دارم با یکی باشم تا از تنهایی در بیایم محله ای که زندگی می کنیم افراد فاسد زیادی هست بیشتر وقت ها سرم را پایین می اندازم تا نبینم و از نظر جنسی تحریک نشوم اما بوی عطر و ادکلن و ماتیک و سرمه و کرم غلیظی که میزنند آدم را تحریک میکند،حتی با صدا آدم را تحریک می کنند.
درخانواده ما پول حرف اول را میزند،خیلی وقت ها مادرم غر و سرکوفت بهم میزند بخاطر اینکه از نظر اقتصادی متوسطم و نفرینم می کند و خوب بودن و سالم بودن برایش ارزش حساب نمی شود یک قاچاقچی که مواد مخدر میفروشد و خانه و ماشین دارد را آدم با عرضه ای میداند بعضی وقت ها انقدر بهم فشار می داد که خودکشی کنم،ولی میترسم شاهرگ دستمو بزنم انقدر خون نیاد که بمیرم خانواده که اساسش این است که به آدم آرامش بدهد اینطور نیست،بیرون از خانواده آرامش بیشتری دارم من حتی راضی هستم با یک زن مطلقه یا بیوه یا زنی که بچه دارد و یا از نظر سنی از من چندین و چند سال بزرگتراست،حتی با یک معلول یا زنی که چاق مفرط یا لاغر مفرطه،خوش اندام نیست یا خوش چهره نیست،قدش خیلی کوتاه یا خیلی بلند باشد ازدواج کنم و خیلی از ملاک هایم را در ازدواج فاکتور بگیرم،ولی از نظر اقتصادی خودش یا خانواده وضعیت خوبی داشته باشند و از نظر مالی کمک کنند حتی اگه بیست درصد نیاز جنسیم هم برطرف شود و یه آرامش نسبی برسم برایم کفایت میکند انقدر دختر یا زن با شرایطی که گفتم هستند که کسی نمی گیرد و یا بخاطر طلاق و داشتن بچه مجردند،ولی کسی نیست از روی دلسوزی مورد معرفی کند گوشم از این حرف های دینی پر شده که هر روز میگویند درست می شود ولی هر روز هم بدتر از دیروز می شود.
با سپاس
پاسخ
سلام
با اجازه تان من سوال شما را از آخر جواب می دهم، اینکه گفتی افراد دینی می گویند درست می شود ولی اتفاقی نمی افتد دلیلش این است که تلاشی برای حل مشکلت انجام نمی دهی و به جای تلاش منطقی رو به روشهای نا معقول آورده اید، خداوند خواسته در این دنیا همه چیز از مجرای طبیعی خودش جاری شود و اگر خود انسان برای حل مشکلاتش تلاش نکند معجزه ای رخ نمی دهد و حل نمی شود.
اینکه فرمودی با هر دختری می خوای ازدواج کنی به شرطی که وضع مالی مناسبی داشته باشد، این فکر هم باطله چون اولا معلوم نیست بعد از ازدواج خانواده دختر به شما کمک کنند یا نه ثانیا:در صورت کمک هم قطعا بی منت نخواهد بود، که این مسئله با روحیه مردانه سازگاری ندارد ثالثا:اگر فقط برای خانواده شما پول ارزش دارد و شما خودتان این طور نیستید ، بعد از ازدواج پولدار یا بی پول بودن شما به آنها مربوط نمی شود و شما می توانی با در آمد کم زندگی کنی ولی اگر برای خودتان هم ارزش و ملاک محسوب می شود باید بگویم در ملاک هایت بهتره تجدید نظر کنی.پیامبر اسلام می فرماید: هر کس با زنی به خاطر مال و ثروتش ازدواج کند,خداوند او را به همان مال و ثروت واگذارد,پس بر شما باد به ازدواج با زنان متدین.[1]درباره خودکشی هم عرض کنم که این کار پاک کردن صورت مسئله است و نشان از عجز و نا امیدی است و شما با این کار دنیا و آخرت تان را تباه می کنید.
راهکار
شما باید در عین اینکه به مادرتان احترام قائل هستید به خواسته های خودت هم فکر کنید و سریعتر اقدام به ازدواج نمایید ، برای ازدواج هم لازم نیست از خانواده پولدار دختر بگیرید بلکه از خانواده قانع دختر بگیرید(خانواده هایی هستند که هیچ انتظار مادی ندارند) و از طرفی خودتان تلاش و کوشش کنید ، آنهایی که خانه و ماشین دارند چند نفرشان موقع ازدواج این همه سرمایه داشتند؟معمولا بعد از ازدواج وضع مالی افراد بهتر می شود لذا شما هم می توانید تلاش کنید تا زندگی خوبی داشته باشید امام باقر(ع) می فرماید: تنبلی و بی حالی به دنیا و آخرت شما ضرر می زند [2]
خلاصه مطلب اینکه اولا باید حرمت مادر را نگه دارید ثانیا در کنار احترام به مادر به زندگی آینده تان فکر کنید ثالثا با شخص مناسب که مادیات برایش اهمیت چندانی ندارد ازدواج کنید رابعا برای بهتر شدن معشیت تان خودتان تلاش کنید.
پی نوشت ها
[1].وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۶
[2].بحار،جلد 78. صفحه 180
نظرات
در کنار همه ی این راهکارها توکل به خدا و توسل به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها فراموش نشه.
واقعآخیلی سخته
اما من به خدا توکل دارم هر چی خواستم بهم داده اما در مورد ازدواج فعلا جوابمو نداده نمیدونم چراااا؟ هر دعایی بگید میخونم اما انگار نه انگارررر
میترسم دیر بشه کمکم کنید
.از آیت الله بهجت نقل هست که ایشون به دخترانی که می خواستند ازدواج کنند و مورد مناسبی گیرشون نمی اومد سفارش اکید میکنند که نماز جعفر طیار رو بخونند و تو سجده آخر نماز حتما تلاش کنند که گریه کنند که انشا... مشکل به زودی برطرف میشه
برادر من برات از صمیم قلب دعا می کنم
حیفه پسر خوبی مثل شماسشت که اینقدر ناامید باشی یا بخوای با کسی ازدواج کنی که فردا روزی پشیمون بشی.
همون طور که جناب صیاد گفتن ان شاء الله با توکل به خدا و توسل به اهل بیت مشکلتان حل خواهد شد. احترام به مادر بسیار با ارزش است ان شاء االه بخاطر این صفت خوب شما هم که شده همسر مهربان و صبور و قانعی روزی شما شود.
اول که نامتو خوندم یه کم خندیدیم ولی بعدش به خاطر شرایطی که بین مادرت و شما وجودداره واقعا دلم سوخت برای شما و خودم و امثالمون
راستش خیلی سخته که مادر آدم همچین تفکری داشته باشه
البته متاسفانه منم در اطرافم هستن کسانی که پول براشون معیار و حرف اول و آخره
اما پول خوشبختی نمیاره حتی 1 درصد
در این نامه فقط و فقط به خاطر طرز تفکری که بین مادرتون و شما مغایرت داره منو آزرده کرد
نمیدونم چی بگم
من توی این زمینه تجربه ای ندارم
راستش شرایط زندگی ما خیلی بهتر از شما نیست اما نظرات ما و مادرمون همسو هستش خداروشکر
ولی مشکلات دیگه ای که داریم هر دختری جای من بود تا حالا7کفن پوسونده بود
امیدوارم خدا به دل ما و شما جوونا نگاه کنه و خودش به ما کمک کنه .
در پاسخ مشاور اصلا به عنوان مطلب اشاره ای هم نشده. بهتره عنوان مرتبط با موضوع اصلی باشد.
اره واقعا پول خوشبختی نمیاره ولی جلوی بدبختی رو هم میگیره البته حلالشو میگما.
انشاالله که مشکلات همه حل شه احترام مادرتو نگه دار وگر نه یه روزی خدایه نکرده پشیمون میشی فقط تو یه سری مسایل ازش تبعیت نکن.
توکلت بخدا باشه توقعت کم وارزوهات کوتاه خدا بزرگتر از این حرفاست عزیزم.
طرز تفکرتو نسبت به زندگی عوض کن دررست میشه سعی کن زندگی رو اسون ببینی تا اسون بگذره درباره ازدواجم از خدا بخواه ولی انتظارم نداشته باش تا دعا کردی مستجاب بشه مگه ما تا گناه میکنیم خدا ما رو عذاب میکنه؟
موقش برسه درست میشه.
salam
faghat bayad zudtar ezdevaj koni unam ba ye dokhtare motavaset
motavaset az hame nazar
va be harfaye madaret ahamiyat nade be nazare man adamaye motavaset behtar az adamaye puldar ya faghiran,hame chi motavasetesh khube.
age ezdevaj koni hameye moshkelayi ke gofti hal mishe,shak nakon
ghavi bash.
bebakhsh emkanesh nabud farsi benevisam.
همه ی دوستایی که نظر دادن راست میگن ببخشید خیلی صریح حرف می زنم اما شما از اون دسته ادمای ضعیف الایمان هستی نفستم خیلی ضعیفه شما اگر به خدا ایمان داشتی اصلا این حرفا رو نمی زدی تو قران نوشته که وبلوالدین احسانا برو یکم ایمانت رو قوی کن و یک سر به قران بزن حتما دیدگاهت عوض میشه
بنظرم مشکل طرز تفکر ماها نیست!منم دوست دارم ازدواج کنم!به همه جوونا هم حق میدم که نگران آینده خودشون باشن!چون این موضوع دختر و پسر نداره!شاید برای پسرها راحت باشه که بگن میخوان ازدواج کنن ولی دخترها با همه شرایط خوبی که خودشون دارن حاضرن از خیلی چیزا کوتاه بیان ولی یه همسر خوب و خوش اخلاق و سالم گیرشون بیاد ولی پدر مادر ها صرف خوشبختی رو در پول نمیبینن!راستش آدم بعد از ازدواج چیزایی که براش مهم نبوده مهم میشه!عصبی میشه و زندگیش تلخ میشه!نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی!نه همه شرایط رو بخاطر ازدواجش با یکی کوتاه بیاد و غیرمعقول تصمیم بگیره و نه اینکه از هیچی کوتاه نیاد و آرمان گرا باشه!فقط خداست که کامله پس همه ما عیب و ایراد هایی داریم!توکل به خدا باید حتما باشه وی همیشه میگن از تو حرکت و از خدا برکت!یادمون نره با یه جا نشستن و غصه خوردن چیزی حل نمیشه!.... بیاید برای همه جوونای خوب دعا کنیم و دنبال راه چاره باشیم.
سلام ، وقتی نامه ات رو خوندم خیلی ناراحت شدم . به دنبال یه دختر با ایمان باش وخودت هم در مرحله اول ایمانت رو قوی کن با مسجد رفتن وشرکت در نمازها ومراسم مساجد میتونی ایمانت رو قوی کنی و همیشه به خدا توکل کن چرا که اون بهتر از همه دردامون رو میدونه. دنبال کار مفیدی باش تا مستقل بشی .انشا... موفق باشی.
سلام. اول از همه این نکته رو باید بگم که تبعیض بین بچه ها در اکثر خانواده های ایرانی هست. چه غنی و فقیر ، چه با سواد و بی سواد. من حال شما رو کاملا درک می کنم چون خودم به این تبعیض ها رو دیدم و سرم اومده.
تو خونه ی ما همه از فرزند اول که من باشم انتظار دارن. من باید کار کنم. باید سنگ صبور باشم باید مثل یه مرد کار کنم و خودم پول بیارم و انتظار کمک مالی هم از اونا نداشته باشم. ولی برای اون دو تا خواهرم اینطور نیست. اگر اونها به هر دلیلی اشتباه کنن میگن که تقصیر منه. همیشه مسایل مادی هم براشون فراهمه .خیلی خنده دار ه مگه نه؟ و تاسف بار. مادرم زن مذهبیه ولی خودش متوجه نیست که قبل از نماز و سجاده باید عدالت رو تو خونه پیاده کنه، خواهر کوچک از همه براش به منزله ی بته . کم مونده پرستشش کنه. من سنم کم نیست. سالهاست که دارم با اینا زندگی می کنم و به این نتیجه رسیدم که اینکه می گن "برای پدر و مادر همه ی بچه ها عزیز و یکی هستن" ، دروغ محضه. من هم خیلی تلاش کردم که پدر و مادرم اشتباهاتشون رو برطرف کنن ولی نشد که نشد. دیگه اصلا برام مهم نیست و تمام اینها رو به حساب بی سوادی و عدم داشتن آگاهی می گذارم. ولی اگر یه روز خودم بچه دار بشم هیچ وقت بینشون فرق نمی گذارم. اما در مورد شما که پسری و محدودیت های یه دختر رو نداری به نظرم میاد که بهتره از محیطی که ناراحت و افسرده ات می کنه بزنی بیرون. خودت رو قوی تر کن. منظورم اینه که مهارت ها تو زیاد کن. نگذار این جور چیزا ی منفی محیط خونه مانع پیشرفت کاری یا تضعیف ایمانت بشه. تو هنوز خیلی جوونی و پر انرژی. من به سن و سال تو که بودم همین خواهر وسطی (اون زمان 22 سالش بود) محیط خونه رو کرده بود جهنم. مادرم از شدت غصه سکته کرد. متاسفانه پدرم اصلا از پسش بر نمی اومد. همه می گفتن جن رفته تو وجودش . البته ناراحتی اعصاب گرفته بود . پدر همه ی ما رو در آورد تا بهتر شد. البته هنوز هم یه جورایی ریپ میزنه. ولی چه سود؟ هم خودشو بدبخت کرد هم خانواده رو الان هم 36 سالشه و مجرد. من اون موقع سن تو بودم ولی با اینکه دختر بودم هیچ وقت به خودکشی فکر نکردم. خیلی بهم سخت گذشت. ولی گذشت. الان هم از نظر روحی خیلی از اونها قوی ترم و تو اجتماع موفق تر. باور کن اگه دختر بودی و به جای من با یه خواهری که هر روز توی خونه دعوا راه مینداخت تا حالا خودتو کشته بودی. پس برو شکر کن . حسابی کار و تلاش کن و یه 30 یا 40 متر برای خودت پیدا کن . و از اون محیط خودتو نجات بده. بدون اینکه کمی از ایمانت کم بشه و یا دست از پا خطا کنی. برادر من همه چیز دست خودته.
در پناه حق
اینجور پسرا حال آدما به هم میزنن، بی عرضگی که شاخ و دم نداره خب بی عرضه ای دیگه، کسی که حاضر باشه بخاطر داشتن یک حامی مالی کل زندگیشو فدا بکنه و با هر کسی ازدواج کنه جالبه که این آقا فقط وضع ظاهری که به نظرش بد میومد رو گفته هیچ اشاره ای به خصوصیات و مشکلات حادی که ممکنه یکی بدتر از مادرش گیرش بیفته رو بهش اشاره ای نکرده که اونموقع هیچ راه فراری هم نداره.
برو بمیر
سلام علیکم چراجواب آقا پسر برای دختر خانم نوشتید
سلام من هم تاحدودی مثل ان پسره ی27ساله هستم و دنبال یه همسر مناسبم .پسرا در زمان ما باید مجردی را بزارن کنار وازدواج کنن الان خانم های مجردی مثل من زیاد شده واین خوب نیست
قبول دارم خیلی سخته اما واقعا شما چه فکری کردی؟
اینکه میگی راضیم حتی با معلول ازدواج کنم حرف عاقلانست؟
یک فرد معلول خودش به اندازه کافی مشکلات خاص خودش را دارد
و نمی تونه راه چاره ی حل مشکل شما یا همچنین مواردی باشه!
گاهی انسانها برای حل مشکل خودشون چنان کارهایی میکنن که باعث بدبختی دیگران هم میشن
آره بیا برو یه معلول یا یک دختر بدبختی که کمبود محبت داره رو بگیر وابسته اش کن بعد که مشکل نیازت برطرف شد فیلت یاد هندستون کنه
متاسفم واقعا !!!
نمیدونم این همه مشکل جوونها چطوری قراره حل بشه