با بداخلاقی پدر چه کنم؟

23:07 - 1392/05/29
رهروان ولایت ـ شما سعی كنید مانند دریا صبور باشید؛ می‌دانید امواج خروشان دریا با چه شور و هیجانی خود را به دیوار سنگی ساحل می‌كوبند تا بر آن اثری بگذارند، اما ساحل سنگی به شدّت در مقابل آن همه هیجان و عشق می‌ایستد
ساعت و زنجير و كتاب

 سلام، با بداخلاقی پدر چه کنم؟ نگید لطفا تحمل و ثواب و ...خودم مذهبی‌ام این‌ها را خوب می‌دانم. راه حل می‌خوام. راه حل بد دهنی چیست؟ را ه حل بی منطقی چیست؟

همان گونه كه خود شما هم می‌دانید احترام پدر و مادر در هر صورتی واجب و لازم است و هیچ راهی برای بی احترامی به این بزرگوران توصیه نمی‌شود و حتی خود خداوند هم كه خالق انسان‌ها است انسان‌ها را توصیه به رعایت حال پدر مادر كرده و می‌فرماید:
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیكى كنید! هر گاه یكى از آن دو، یا هر دوى آن‌ها، نزد تو به سن پیرى رسند، كمترین اهانتى به آن‌ها روا مدار! و بر آن‌ها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آن‌ها بگو. [1]
خداوند به وسیله این آیه راه هر گونه تندی و بی‌محبتی به پدر و ماد را بسته است و البته هر چند این كار سخت است و نگه داشتن احترام برخی از والدین بسیار سخت است ولی این را بدانید كه رضایت خداوند با این سختی‌ها به دست می‌آید و خداوند درهای بهشت را به روی انسان می‌گشاید همان گونه كه از پیامبر نقل شذه است كه می‌فرماید:
کسی که دستور الهی را در مورد پدر و مادر اطاعت کند، دو درب از بهشت به رویش بازخواهد شد، اگر فرمان خدا را در مورد یکی از آن‌ها انجام دهد یک درب گشوده می‌شود. [3]
اگر پدر شما حریم خود را يا حریم خانواده را می‌شكنند شما به خودتان حق ندهید كه به او بی‌احترامی كنید زیرا نه تنها مشكلی حل نخواهد شد بلكه حرمت شكنی‌ها عمومیت پیدا می‌كند و دیگر هیچ حریمی برای خانواده باقی نخواهد ماند. در حالی كه اگر شما با صبر و تحمل این حریم را حفظ كردید حداقل یك پناهگاه و یك دیوار از چهاردیواری حریم خانه محفوظ مانده و به همان میزان آسیب پذیری اهل خانواده كمتر خواهد شد.
شما سعی كنید مانند دریا صبور باشید؛ می‌دانید امواج خروشان دریا با چه شور و هیجانی خود را به دیوار سنگی ساحل می‌كوبند تا بر آن اثری بگذارند، اما ساحل سنگی به شدّت در مقابل آن همه هیجان و عشق می‌ایستد و حتی قطره‌ای از آن همه آب را كه سراپا شور و هیجان است، جذب نمی‌كند. امواج به یكباره، ناامید از این كه برساحل سنگی تأثیری گذاشته باشند، باز می‌گردند؛ اما آنقدر این حركت پرشور و شوق انجام می‌شود تا این كه دل سنگ به نرمی می‌گراید؛ زیرا موج حیات خویش را درگیر همین حركات پرشور می‌داند و پیوسته به پیشرفت شور انگیز خود ادامه می‌دهد تا هر چه بیشتر در دل سنگ جای گیرد و ...
شما نیز در مقابل بی‌منطقی‌های پدر همیشه با منطقی استوار و رویی گشاده و خندان و دلی مهربان و پر از شوق، ایستادگی كنید تا بلاخره با استقامتتان پدر را به سوی منطقی شدن و خوش اخلاقی سوق دهید.
این قانون را بپذیرید كه وجود سرشار از محبّت، ضمن بذل محبت به دیگری می‌تواند او را نیز به مهربانی سوق دهد؛ بنابراین هیچ فرصتی را برای ابراز محبّت به پدرتان از دست ندهید. از امواج پرشور و خستگی ناپذیر دریا الهام بگیرید و در راه ابراز عشق و علاقه همچون موج از پای ننشینید. و بدانید كه خاصیت محبت این است كه اخلاق‌هایی كه مانند خار هستند و همه از وجودشان در آزار و اذیت هستند را به گل تبدیل می‌كند و اگر هم این اتقاق به خاطر سختی خار نیفتند شما همیشه در محكمه وجدان مانند گل مورد ستایش هستید.
همواره بكوشید در برابر بی‌منطقی‌هایی كه از پدتان ذكر كردید صبر، متانت و برخوردى پرمهر و عاطفه و منطقى داشته باشید و دیگر اعضاى خانواده را نیز به چنین شیوه‏اى تشویق نمایید. اگر اعضای خانواده در برابر هر خشونتى عكس العملى محبت‏‌آمیز داشته باشند به تدریج و در مدت طولانى، روش او را می‌توانید تغییر دهید؛ البته لازمه آن صبر و استفاده از زمان است.
در صورتى كه افراد بزرگ و فهمیده‏‌اى از نزدیكان، بستگان یا دوستان وجود دارد كه توصیه‏‌هایش براى ایشان مفید مى‌افتد، مشكلات را با او در میان نهاده و بخواهید كه با حفظ امانت و شیوه‌اى حكیمانه در موارد مقتضى، اندرزها و رهنمودهاى لازم را به او بدهد. برای این كار حتی می‌توانید از مادرتان كه با او مانوس تر است و یا روحانی مسجدتان كه می‌دانید مورد احترام اوست و حرفش بر روی پدرتان تاثیرگذار است كمك بگیرید.
انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید. گوش دادن به حرف‌های یكدیگر، یك موضوع مهم برای پایان دادن به جر و بحث بشمار می‌رود. مجادله‌هایی كه هر دوی شما تصور می‌كنید حق با شما است، ولی در واقع مشكل مربوط به هر جفتتان می‌باشد. این بـخصوص زمانی صدق می‌كند كه قبلا نیز مكررا بر سر موضوعی بحث كرده باشید. وقتی وی از شما انتقاد می‌كند، شمشیرتان را از رو نبندید. اینطور نشان دهید كه حرف او را می‌فهمید، همانگونه كه انتظار دارید هنگامی كه شما صحبت می‌كنید، او نیز متـوجه منظورتان شود. باز فكر كنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ نموده و جلو روید.
خشونت را با خشونت پاسخ ندهید. خشونت را با سكوت پاسخ گویید و در موقعیتى مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفتگو بپردازید .
هرگز وی را به خاطر اخلاق و رفتارش ملامت نكنید. از گفتن كلمات كنایه آمیز اجتناب كنید و از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‏‌هاى ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، كله ‏شق، یك دنده، لجباز، زورگو، بد اخلاق، خودخواه و ... به او پرهیز كنید .
به یاد داشته باشید كه غالباً تغییر عادت‌ها، نیازمند پیشرفت تدریجی و برداشتن گام‌های كوچك به سمت یك هدف بزرگتر است. هر كاری كه از دستتان بر می‌آید، انجام دهید، خواهید دید كه این یكی از بهترین سرمایه گذاری‌های عمرتان خواهد بود. و خداوند در مقابل این صبر و متانتی كه به خرج می‌دهید پاداش بزرگی خواهد داد همان گونه كه پیامبر می‌فرماید:
 هر فرزند نیکوکاری که بامهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می‌شود. سوال کردند حتی اگر روزی صدمرتبه به آن‌ها نگاه کند؟ فرمود:آری خداوند بزرگ‌تر و پاک‌تر است. [3]

منابع:
[1] . وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریماً «سوره اسراء آیه 23»
[2] . قال رسول الله(ص:) من اصبح مطیعا لله فی الوالدین اصبح له بابان مفتوحان من الجنه وان کان واحدا فواحدا «(کنزالعمال،ج16،ص467)»
[3] . قال رسول الله (ص:) ما ولد بار نظر الی ابویه برحمه الاکان له بکل نظره حجه مبروره .فقالوا:یا رسول الله وان نظر فی کل یوم مائه نظره؟ قال: نعم ،الله اکبرو اطیب.«بحارالانوار،ج 74،ص73»

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

باید از این پدر مادرها در صورت توان دوری کرد صبر و تحل باعث ازبین رفتن خودت و آسیب به نسل بعدی میشه.

 

تصویر Y.S
نویسنده Y.S در

سلام به همه اونایی که دلشون شکستست...
من از بچگی شاهد دعوای پدر و مادرم بودم و پدرم ندانم کاری های زیاد میکنه و مدام دوست داره غیبت دیگران بکنه به مادرم کتک میزنه و تریاک مصرف میکنه حتی جلوی مادر خودش و اهل نماز نیست یعنی با خدا قهره و گاهی اوقات کفر گویی میکنه که تن ما میلرزه اما برای دیگران مهربونی و از خو گذشتگی داره و فقط سختی هاشو به خانوادش میده و خیلی قد و لجباز هست خلاصه از اول با دروغ اومده به خواستگاری مادرم و مادر من حتی موثع خاستگاری گفت6 عقایدش رو اما بعدا دیده پدرم دقیقا همون چیزی شد که نمیخواسته و حتی قبلا هم با کسی دیگه عقد بوده وطلاق گرفته و این موضع رو کتمان کرده بودن ..خلاصه مادرم هیچوقت از دستش راضی نبوده و نیست اما خیلی صبوری میکنه ولی پدرم همش بهش ظلم و زور گویی میکنه و خیلی از خودشون تعریف میکنن من الان 25 سالمه و واقعا از دست کار6ای پدر خسته شدم و حسرت باباهای دیگران و میخورم که انقدر به خانوادشون اهمیت میدن .من دیگه کاسه صبرم لبریز شده از دستش و دلم میخاد جواب این زورگویی و ظلم هایی که در حق ماکرده رو بهش بدم چون تو این چند ساله هیچ فایده ای نداشته.من خیلی عذاب کشیدم و دوست دارم از دستش بذارم برم اما مادرمو میکشه پدرم با رفتارهاش و من نمیدونم چی کار کنم وقتی عصبانی میشه چیز پرتاب میکنه و حتی چاقو میکشه وتهدید میکنه ..توروخدا کمکمون کنید و راه حل بگین..؟؟؟؟؟؟؟؟..ممنونم

تصویر Y.s
نویسنده Y.s در

ای خداااا..........

تصویر Ss
نویسنده Ss در

سلام..من واقعا از رفتار های پدر مسخرم خسته شدم دیگه نمیتونم تحملش کنم بعضی وقتا فقط میخوام خدا یا اونو بکشه تا منو خانوادم راحت بشیم یا منو بکشه تا از دست این راحت بشم...حرف حرفه خودشه ....هرچی میگه بدون چون و چرا چشم....تا یه چیزی میگی یه حوری نگات میکنه انگار...همیشه بد اخلاقه تا مادرم یه چیزی میگه دعوا راه میندازه ...تنها نکته مثبتش اینه که فقط پول میده همین نه مهربونی نه محبت هیچییییییی فقط پول همین....تو رو خدا دعا کنین امید وارم مشکل همه ی ما ها حال بشه.....امین

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

با سلام و عرض ادب و ارادت خدمت شما.

من واقعا شرایط سخت شما را درک می کنم ولی بهتر راه مدارا است ..چون نه برخورد فیزیکی فایده دارد و نه جر و بحث بلکه سکوت و همدردی بهترین راه است. شما سعی کنید با مادرتون مهربان باشید و با پدر هم سعی کنید مهربان باشید و در زمان دعوا سعی کنید خودتون را کنترل کنید. ان شاالله این لحظات سخت که شما تحمل می کند پیش خدا گم نخواهد شد و حتما در زندگی شما اثر گذار خواهد بود.

تصویر محمد 123
نویسنده محمد 123 در

سلام، اقا انصافا چقدر مگ میشه تحمل کرد؟؟!؟
بیست و پنج سالمه عین بیست و پنج سال فقط بد اخلاقی و فوحش و کنایه و نا مهربونی دیدم، نمیگم لطف و اینا نبوده، ولی چقدر میشه اخلاق کنایی رو تحمل کرد!؟؟؟؟
لیسانس گرفتم اما باز مورد بی احترامی ام، مشکل فهمیدن این بی احترامیاست،
بی نهایت التماس دعاااااااااا

تصویر قانعی
نویسنده قانعی در

پدر ها همش کارکردنشون رو به رخ ادم میکشن من دیگه خسته شدم بعضی وقت ها به سرم میزمه که خودکشی یا از خونه فرار کنم

تصویر یه آدم بدبخت
نویسنده یه آدم بدبخت در

سلام خدا مگه از همه چی آگاه نیست ؟؟ پس چرا این پدر بی شرف منو به وجود آورده تا مارو عذاب بده سر همی چی باهاش باید دعوا کنم نمیزاره هیچ جا برم حتی نمیتونم برم پیش دوستام مادرم هم که کاری از دستش بر نمیاد مگه تو هنوز وقت داری اخه کی فردا میدوه زندس یا مرده آیا شما به من اطمینان میدی فردا زنده باشم هر چی هم بیشتر احترام میزارم بد تر میشه این روزا یا باید خودم بکشم یا اونو وقتی مهمون میاد خونمان رفتارش آنقدر بده که خودشون پا میشن میرن به نظر شما باید چیکار کنم

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

سلام علیکم. خداوند از همه چیز آگاه است ولی خداوند هدفش از آفریدن پدر شما ظلم کردن نبوده است بلکه هدفش این بوده است که این فرصت را در اختیار او قرار بدهد و از طرف دیگر هم به وسیله عقل و پیامبران راه و رسم زندگی درست را معرفی کرده است و این پدر شما است که باید تصمیم بگیرد راه خدا که محبت و مهربانی و خوش زبانی و ...است را انتخاب کند یا راه هوای نفس و شیطان که همان بد زبانی و ظلم و...است. خداوند هدفش از خلفت انسانها و از جمله پدر شما پیموده راه درست و رسیدن به مقام خلیفه اللهی بوده است و خدا هم از این که شخصی مورد ظلم قرار بگیرد ناراحت است اما برای شخص ظالم فرصت می دهد که اگر او از این فرصت در راه توبه از گناهان سابق استفاده کرد که قطعا جهان اخرت در بهشت خواهد بود ولی اگر در راه ظلم و...استفاده کند به زودی مجازاتش را خواهد فهمید.

تصویر نفیسه
نویسنده نفیسه در

پدر و مادر من گاهی اوقات خوبن . ولی گاهی اوقات فوق العاده بد می شن که تحملش سخته واقعا نمی دونم چی کنم دوست دارم به گفته ی الهی عمل کنم اما نمی تونم تنها کسی که باهام خوبن دوستامم .
ممنون از راهنمایی تون.

تصویر پوریا.س
نویسنده پوریا.س در

سلام.. دوستان من هم مشکل شما رو دارم.. پدرم بد اخلاق و بد دهنه و منت گزار.. من کوچیکتر از اونم ک شما رو راهنمایی کنم ولی فقط نظر خودمو میگم:

بهترین کار (واسه پسرا )که میتونین انجام بدین اینه که برید سر یه کاری.. حالا هر کاری باشه مطمعن باشید تو هر کاری پیشرفت هست. خداروشکر من خودمو دارم از پدرم جدامیکنم.. مدتیه سر کار رفتم و یه خونه خریدم..

(واسه دخترا )بهترین کار اینه که از اندک فرصتهایی که تنهان استفاده کنن و برن بیرون و تو محیطهای اجتماعی بگردن و نه محیطهایی بدرد نخور حتی اگ لازم بود آرایش کنن.. و تو این کار استمرار داشته باشن و نا امید نشن.. البته باید توجه داشته باشن که ملاک انتخابشون اخلاق و کاری بودن طرفشون باشه.. نه پول و ظاهر و .... تا بتونن ازدواج موفق و پر آرامش داشته باشن..

تصویر pegah
نویسنده pegah در

رابطه ی من و پدرم در حده 5 دقیقه نسیت که صحبت کنیم دعوا بشه  در حده چن ثانیه اس  . ایشون فردیه که از نظر تحصیلاتی شاید در سطح اطرافیانشون بالاتر باشن ولی شعور کافی برایه درک واقعیت هایه زندگی رو ندارن . دست بزن دارن صد مرتبه از مادرم که وکیل خواستم بره شکایت کنه  ولی نرفته  گفته ولش کن ابرویه خودمون میره پیش هرکی نشسته بدگویی خانواده خودشو میکنه  . بددهنه و فحش هایه رکیکی میده که لات های تو خیابون نمیگن اونم به دختراش و همسرش  . هر شب دعواس اکثریت خویشاوندان بخاطره ایشون با ما صله ارحام نمیکنن قطع قطع در طول سال یک نفر از خودشون زنگ ایفون مارو نزده  .یه طوریکه بابابزرگم گفته فقط مرگ اینو تمومش میکنه نه چیزه  دیگه ای  . این عدالت که  ما اعصابمون انقدر خراب و خورد بشه که اعصاب برامون نمونه و این اقا نفس بکشه در صورتیکه همه نخوان این حتی دورو برشون نفس بکشه

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

 

سلام علیکم.

 

دوست خوبم من واقعا برای همچنین رفتارهایی متاسفم.

اما معنای عدالت این است که خداوند برای همگان آزادی در عمل را قرار داده است و این اصول و منای خداوند در خلقت انسان است که حتی در ایمان آوردن به خودش هم کسی را مجبور نکرده است.

خداوند انسانها را آزاد خلق کرده است و در کنار اون کتاب راهنما را هم فرستاده است و از عذاب آور بودن بسیاری از رفتارها خبر داده اما چون دنیا مانند جلسه امتحان است و قطعا کسی را سر جلسه تنبیه یا تشویق نمی کنند بلکه تنبیه و تشویق برای بعد از امتحان زمانی است که به نمرات رسیدگی میشه و اونی که نمره پایین گرفته بشه مورد تنبیه قرار می گیرده و اونی که نمره بالا گرفته باشه تشویق میشه و این اتفاق درباره انسانها در قیامت رخ میده که روز حسابرسی است. و اگه شما تو طول تاریخ هم نگاه کنید بسیاری از افراد ظالم را می بینید که با عمر زیاد و زندگی مرفح ولی دستشون به ظلم و ..

اما در این مقابل صبر شما در مقابل آزار و اذیت های پدر و مقابله به مثل نکردن ثواب داره و برای لحظه به لحظه اون حالات فقط خدا می دونه که چه امتیازاتی برای شما و خانواده شما که صبوری می کنند به خصوص مادرتون در نظر گرفته میشه و روزی نتیجه این همه سختی را خواهید دید.

مگر شما ماجرای حضرت زینت سلام الله علیها و اسارت ایشون را نشنیده اید؟ این افراد برای ما الگو هستند، الگوی صبر و مقاومت و ایستادگی...

تصویر عبدالله
نویسنده عبدالله در

زندگیم به دشواری است.

تصویر bandeh khoda
نویسنده bandeh khoda در

سلام من مشکلم با تمام این دوستان فرق داره...من بااین که یک دخترم باید محبت پدرمیدیدم ندیدم متأسفانه پدرم نه معتاد نه بیکاره هیچی فقط یک آدم مغرور ولجبازه کل زندگیم به عشق به مادرم گذشت مادرم یک عشق واقعیه پدرم فقط بدرفتاریاش نسبت به من وقتی هرمیزنم میگ صدات بلند بقیه رواذیت میکنه وقتی کارمیکنم میگ به دردنمیخوره وقتی آشپزی میکنم بابام میگ این دیگ چیه درصورتی بقیه نظر دیگه ای دارن خلاصه خیلی شکستم همیش بغضمو خوردم هیچکی تو خانواده درکم نمیکنه دیگرتحمل ندارم جوابشومیدم خیلی تحمل کردم شکستم ...خیلی شکوندتم برام دعاکنید شکنجه روحی خیلی بدترازشکنجه جسمیه...بازهم خدارروشکر.....من همیش خداروشاکرهستم

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

واقعا هیچ چیزی جای محبت اونم محبت پدرانه را نمی گیره و کمبودنش در زندگی بسیار تاثیر گذار است و این حق هر فرزندی است که از طرف پدر و مادرش مورد محبت و مهربانی قرار بگیره و کارهای اون مورد تشویق ودلدینش باشه ...اما متاسفانه بعضی از افراد این را درک نمی کنند و حاضر نیستند غرور و لجبازی خودشون را کنار بزارند به خاطر همین زندگی فرزندشون را دچار مشکل می کنند...از خداوند برای شما صبر و برای پدرتان هدایت را خواستارم

تصویر     0098mehrdad
نویسنده 0098mehrdad در

سلام.نظرات شما رو خوندم.فاصله ی سنی من با پدر و مادرم خیلی کمه .موقع بچگیم رو یادم میاد .که اصلا حوصله ی من و داداشم رو نداشتند و هر دمون رو به شدت کتک می زدند.ولی الان چند سالی میشه که این طوری نیست .الان که من 21 سالمه باهم خیلی رفیقیم(برعکس بچگی) و از این مشکلاتی رو که نوشتین رو خدا رو شکر یا نداریم یاخیلی کم داریم.و به این صورت نیست که نتونیم همدیگه رو تحمل کنیم.یا اصلا باهم حرف نزنیم.وقتی ازشون در مورد رفتارشون در زمان بچگی می پرسم مادرم می گه هم ما خام و جوون بودیم و هم شما فضول بودین.پدر و مادرم سوادشون هر دو تا پنجم ابتدایی هستش.کارگر هستش. ما با هم گشنگی کشیدیم سیری کشیدیم، تو زندگی خوشبختی داشتیم بد بختی داشتیم، ترس بی سرپناهی داشتیم ولی هممون باهم بزرگ شدیم.یادم میاد اولین گوشی که خریدیم سرش باهم چهار نفره دعوا می کردیم.حتی با پدرم تا pes 2013 باهم بازی می کردیم و تو فوتبال کل کل داشتیم ولی با هم مشکل هم داریم و هم داشتیم ولی نه به این صورت و به این عمق .حرفاتون خدایش عجیبه .یعنی کسی که باعث به وجود اومدن شما شده حالا که به مشکل برخورد کردین باید بمیره؟ یکی از همکلاسیام میگفت کاشکی باباش بمیره تا به جاش بره سر کار تا کارمند بشه. واقعا اینا یعنی چی ؟ به نظرم من همین لطف پدر و مادر که باعث به دنیا اومدن ما شدند خودش کافیه که تا آخر عمرمون نوکریشون رو کنیم حالا یه سوال دارم اگه سن پدر و مادرم زیاد بشه (پیر بشن)که به تبع سن منم زیاد میشه( به خاطر اختلاف سنی کم).امکان داره کم حوصله بشن و باعث بشه نتونیم همدیگه رو تحمل کنیم؟

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

به نکات بسیار خوبی در پیامتون اشاره کرده بودید که از جمله اونها این جمله است «به نظرم من همین لطف پدر و مادر که باعث به دنیا اومدن ما شدند خودش کافیه که تا آخر عمرمون نوکریشون رو کنیم»

امام پاسخ سوال شما این است:

اگر انسان از کودکی و نوجوانی و جوانی خودش را به احترام و همکاری با والدینش تمرین بدهد در پیری نیز او را تحمل خواهد کرد ولی اگر در جوانی و دورانی که قابل تحصیل و آموزش و تغییر روحیات است خود را به خدمگزاری به پدر و مادر و شکر گزاری از آنان تمرین ندهد امیدی نیست در ان زمان حساس بتواند خدمت گزار والدین خود باشد.

تصویر daniyall
نویسنده daniyall در

پدر من یه ادم اشغاله معتاذده من ۱۷ سال سن دارم اما با این وجود ارزوی مرگ دارم اون عصبانی که میشه من رو بیشتر میزنه همین امروز لوله به جونم افتاد خواهش میکنم کمکم کنین شمارم هم ..............

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

برادر بزرگوار واقعا شرایط سختی را تحمل میکنید که قطعا برای لحظات شما اجر و پاداشهای بسیار زیاد است و تجربه بسیار خوبی برای آینده شما خواهد بود، اما پدر است و کاری نمیشود کرد مگر این که تا جایی که ممکن است سر به سر او نگذارید و خود را درمعرض دیدگان او قرار ندهید و با او مدارا کنید تا زمانی که راه فرجی برای شما پیدا شود و او فاصله بگیرید و البته سعی کنید شما اون مسائل فرزندی و دلسوزی لازم را در حق او به جا بیاورید.

تصویر هستی قن
نویسنده هستی قن در

سلام منم ی همدردم
شاید پدر من ب بدیه شما نباشه اما از نظر روحی منو ازار میده مثلا اولش قضیه اینکه ارایش نکنو چمیدونم این محدودیت ها برای دختر ها ک زیادم مهم نیس اما هر شب با بد اخلاقیاش هممونو ازار میده ب مادرم فوشو دری وری میده منم ک میبینه شروع میکنه ایراد گرفتن ازش متنفرم از خودش از تمام هیکلش انقدر ازش بدم میاد ک روزایی ک خونس دلم میخواد فرار کنم برم ی جایی ک نبینمش
البته الان برام فرق کرده این تنفرم داره ی حس بی تفاوتی میشه ینی دیگ ازش متنفر نیستم اما خیلی اوقات تصور کردم اگ جلوم در حاله مرگ باشه نجاتش میدم یا نه واقعا نمیدونم داره ی حس جنون بهم دست میده فکر کنم باید قرص بخورم یا روانپزشکی چیزی برم
خدایا پدر های بدو اون دنیا نبخش من از سهم این کاراش ازش نمیگذرم ازون روزایی ک روم دست بلند کرد نمیبخشمش

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

واقعا متاسفم که به خاطر رفتار و گردار فرزندی به این مرحله برسد که حتی مرگ پدرش را راهی برای نجات بداند، البته من بر اساس حرفهای شما این نظر را می نویسم و واقعا متاسفم که برخی زبانشان به فحش سبقت گرفته است در حالی که میتوانند حرفهای خوب و زیبا بزنند و اختلافات خود را به سخنان خوب حل کنند، البته شما هم روزی مادر و خواهید شد سعی کنید که از همین اکنون تمرین خوش اخلاقی بکنید و روزی فرزندتان همین حس را درباره شما نداشته باشد

تصویر سارا بیچاره
نویسنده سارا بیچاره در

منم مثل شمام البته هم پدرم اعجوبه س هم مادرم.خلاصه زندگیه من و خواهر و برادرام کتک . بی پولی.توهین .تهمت. فقر احساسی.الانم هممون مشکل روانی داریم عصبی وسواسی زودرنج کم حوصله و بی اعتماد بنفس.تنها پیشنهادی که دارم اینه که زیرکانه عمل کنید جلوشون ی احترام الکی بذارید اما درنهایت کاری که دوس دارید انجام بدید.کم حرف بشید که با همکلامی باهاشون بیشتر زجر نکشید.دوست های خوب پیدا کنید،اگه میتونید کار پیدا کنید.چون پول داشته باشید کم کم مستقل میشید و با این استقلال کمتر زجر میکشید....و تلاش کنید که خودتون بمونید از زجرهاتون درس بگیرید نذارید زخم ها شما رو ب اونی تبدیل کنه که نیستید.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

خواهر بزرگوار من هم از این شرایط و جو بدی که پدر و مادر شما فراهم نموده اند که توهین و کتک و ... در آن وجود دارد متاسفم و برای هدایت پدر و مادر شما و همه پدر و مادرهای بد اخلاق دعا می کنم و امیدوارم که خداوند همه ما را به راه راست هدایت بفرماید. اما شما در مطلبتان به سه روش زیبا اشاره کرده بودید که جا دارد از شما تشکر کنم و من هم روی آنها تاکید کنم.

اولین روش شما احترام ولو ظاهری است، احسنت احترام و سلام و احوال پرسی و بی توجهی به حرکات زشت آنان یکی از راه کارهای بسیار خوب است که برای دیگران نیز قابل استفاده می باشد و باعث میشود حد اختلافات و بد اخلاقی ها و توهین ها کمتر بشود

دومین روش شما: کم حرفی است، سکوت و پاسخ ندادن توهین ها و مقابله به مثل در هر دعوایی موثر و دارویی شفا بخش است و قطعا در دوای پدر و مادر و بد اخلاقی های آنان نیز موثر است و همین که در مقابل حرفهای غیر منطقی و توهین آمیز سکوت کنید بهترین جواب برای آنان است و باعث میشود دعوا ادامه پیدا نکند و شرایط سختتر نگردد.

سومین راه حل: پیدا کردن کار و شغل مناسب: وقتی انسان سرش به کاری مشغول باشد و کمتر در معرض دید و امر و نهی پدر و مادر باشد ضمن حفظ آرامش روانی خود و تامین نیازهای روزمره و پس انداز برای آینده میتواند زندگی بهتر و شرایط آسان تری داشته باشد ...

 

از شما به خاطر راهکارهای خوبی که ارائه دادید متشکرم.

تصویر دل آرام مهدوی
نویسنده دل آرام مهدوی در

جناب روحانی آقای سجاد شما هم واقعا خسته نباشی با این راه حل هات ، همش که شد صبر، اجرت با خدا، تحمل و .. اینا رو که خودمون میدونیم حتما نمیتونیم که اومدیم اینجا دنبال راه حل هستیم دیگه!! الان شما احساس میکنی خیلی مفیدی؟! به این حرفا باشه ۹۹ درصد ایران روحانی ان مامان بزرگ منم حرفای شما رو میزنه شما الان فرقت با ایشون چیه؟؟؟؟؟

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوب و گرامی من راه هایی را خدمتتون عرض کردم که خداوند در قرآن کریم و اهل بیت در روایات به آن اشاره کرده اند، اگر پدرها مراجعه می کردند و دنبال حل مشکل اخلاقی خودشان بودند من راه حل هایی دیگر می دادم ولی چون الان مخاطب من افراد مبتلا به نیست بلکه اطرافیان فرد مبتلا به است که همین روشها وجود دارد و این که عامه مردم هم به این روشها فکر می کنند دلیل بر این است که این عاقلانه ترین روشها است، و خدا را شکر که بیشتر مردم ایران در سایه فعالیت های روحانیت رشد فرهگنی و علمی پیدا کرده اند و راه حل بسیاری از معضلات اخلاقی را بلد هستند، بلد بودن آنها دلیل بر ناکار بودن روشهای من نیست بلکه دلیل بر این است که عاقلان عالم از این روشها برای برخورد با افراد مریض و مشکل دارد استفاده می کنند.

 با تشکر از انتقاد شما

تصویر محسن بیچاره
نویسنده محسن بیچاره در

سلام دوست عزیر

درکت می کنم منم مثل تو هم

علاوه بر چیزهای که سجاد میگه شما باید یه سری تکنیک رفتار کردن با این آدم ها رو یاد بگیری

باور کن خیلی موثره خیلی

کتاب [چگونه با آدم های مشکل برخورد کنیم ] رو بخون جواب میگیری

من هم درگیرم مثل شما اما این کتابو خوندم نصف مشکل هام حل شد با پدرم. الان پدرتون تو خونه مثل یه ابرقدرت جهانی مثل آمریکا می خواد کل دنیا به حرفش گوش کنن. شما اگه بلد بشی رفتار کردن باهاشو رام میشه.

فقط تو رو خدا این کتاب رو بخونین

تصویر ?
نویسنده ? در

بخشش در مقابل اشتباه و فقط یکبار صورت می گیرد آن هم در صورتی که به آن اشتباه پی برده شود و درصدد جبران ان در اینده باشیم،

اما گذشت و تحمل و فداکاری یعنی اینکه به دیگران اجازه بدهیم کار بد بکنند و آن را تکرار کنند و ما هم از آنها آدم بد و بدتری به مرور زمان بسازیم و بخاطر کاری که او کرده خودتان دائماً آسیب ببینند و بعداً خودتان که آسیب دیده اید به دیگران بدی کنید

پس در زندگی ببخشید و بیاموزید ولی تحمل و گذشت و فداکاری نکنید
دکتر فرهنگ هلاکویی

تصویر حسین. hb
نویسنده حسین. hb در

سلام به همه دوستان بزرگوار به همه دختر خانمهایی که همچون خواهرم هستن. و همه پسرانی که همچون برادرم.. متاسفانه اینجور که معلومه حسابی خانواده ها مشکل ساز هستن واسه فرزندانشون از لحاظ احساس و رفتار. دوستان باید این حقیقتو بدونید که پدران و مادران ما دارای سیستم رفتاری مختل شده میباشند. چه بسا در دوران جنگ ایران و عراق دائما در حال ترس و اضطراب بوده اند و به قبلتر هم که نگاهی داشته باشیم متوجه میشیم پدران و مادران ما اصولا از جنگ و آشوب لذت خاصی میبرن و بی بهونه شروع به گیر دادن خراب کردن صرب و شتم فیزیکی به نفری میکنن و در این سال ها این نفرات متاسفانه کسانی نیستند جز فرزندان.حالا میفهمم چرا اینقدر به راحتی اعتیاد وارد زندگی یک انسان 25ساله و حتی کمتر شده... چون خانواده ها هم سیستم خرابی را دارن چه برسه تلاش کنن جامعه را استحکام ببخشن.. اصلا نمیشه.. من خودم 30سالمه.و هنوز پدرم به بدترین شکل باهام برخورد میکنه حتی در مقابل دیگران. جوری که شک دارم فرزند این خانواده باشم.. ولی چه کنم که به طرز عجیبی پدرمو دوست دارم وگرنه تاحالا کشته بودمش. من حتی مریضی اعصاب و روان گرفتم از بس بهم بی احترامی میکنه..خداوندا آیا این عدالت هست؟

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم:

عدالت خداوند به معنای این است که هر چیزی سر جای خودش باشد، پس خداوند از اول انسان را طوری خلق کرده است که خودش زندگی خودش را رقم بزند، اگر بخواهد خوب زندگی کند و خوش اخلاق باشد میتواند و اگر بخواهد سنگدل و خشن و ظالم هم باشد باز هم می تواند و خداوند در دنیا که محل امتحان است کسی را مجازات واقعی نمی کند مگر افراد مومن واقعی را که آنهم به خواست خودشان است که در دعاهایشان خیر دنیا و اخرت را طلب می کنند

خداوند انسانها را مختار خلق کرده است و برای هدایت آنها به سمت اعمال خوب و اخلاق خوش و محبت و مهربانی و احترام و شخصیت قائل شدن به اطرافیان به خصوص فرزندان خود پیامبران و کتابهایی ارسال نموده است که آنها را انذار دهند و نصیحت کنند و راه را از چاه نشان دهند اما در پایان این انسان است که تصمیم می گیرد چه گونه زندگی کند و چگونه به دستورات خداوند عمل کند، خداوند نیز کمک کار کسانی است که میخواهند پاک زندگی کنند..و اگر کسی به دیگران ظلم کند و شخصت او را خراب کند و او را آزار و اذیت بکند ممکن است هر از گاهی برای بیدار کردن او از خواب غفلت عذاب مختصری برایش بفرستد اما نتیجه عملش به صورت کامل را در قیامت خواهد دید و آنجا است که باید پاسخگوی اعمال بدش باشد...

تصویر بهارb
نویسنده بهارb در

منم خسته شدم ا دست پدرم یه آدم بددهن،شکاک، بی منطق،ظالم،بی احساس، بی ادب ، دلم بیشتر واس مامانم میسوزه حس میکنم تو زندگیش با این آدم استخوونش پودر شده .دیگ ا زندگی خسته شدم اخه چرا پدر یسریا بهترین زندگی رو براشون ساخته اونوقت پدر من....
من هیچوقت نمیبخشمش هیچوقت اگ خدایی وجود داره باید سزای کاراشو هم توی این دنیا هم اون دنیا ببینه

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم:

خواهر بزرگوار من هم از شرایط سخت خانواده شما متاسفم و برای رفع مشکلاتی که باعث ایجاد چنین تنفری شده است از خداوند طلب کمک و رفع آن مشکلات را دارم قطعا مادر شما به خاطر تحمل این شرایط سخت لحظه به لحظه به ثواب خود اضافه می کند و روزی پاداش این سختی ها و مجاهدتها را خواهد دید و آن روز که ابدی است و هیچ وقت تمام نمیشود از این که مدتی کوتاه دنیا را در سختی گذرانده است و به این پاداش رسیده است پشیمان نخواهد بود ولی پدرتان اگر رفتارش را تغییر ندهد و رضایت شما را کسب نکند به عذاب و عاقبت این رفتارها مبتلا خواهد شد...امید وارم که توبه کند و برگردد

تصویر B.H
نویسنده B.H در

منم متاسفم بابت این همه بدی وظلم.. آدم هر سختی و رنجی که توی جامعش تحمل میکنه ولی خدانکنه که خانواده بدی داشته باشه ... دوستان فقط سعی کنید ایمانتون رو قوی کنید .. خدایی که توانای مطلقه حتما میتونه در بدترین شرایط هم به داد بنده هاش برسه .. بیاید به خدا توکل کنیم و در حق هم دعا کنیم.. مطمئنا بی تاثیر نیست.. بعدم به این فکر کنیم که لااقل ما کاری کنیم که این رفتارها تکرار نشه از طریق علم آموزی ، فرهنگ سازی و.. و یا اینکه لااقل خودمون به لطف خدا یه خانواده خوبی تشکیل بدیم و نذاریم بچمون تجربه ما رو داشته باشه پاداشمون هم اینه که بعد از مرگ برامون دعا میکنن. انشاءالله که صد سال زنده باشید و سلامت. بازم میگم از تاثیر دعا و توکل غافل نشید.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم به نکته بسیار خوبی اشاره کردند و اون هم تقویت ایمان و ارتباط با خداوند سبحان است، درست است که خانواده انسان در آرامش و خوشبختی او نقش بسیاری دارند و بد بودن آنان موجبات آزار و اذیت را فراهم می کنه اما نباید فراموش کرد که خداوند و ایمان به حضور او در همه شرایط و ارتباط با ذات اقدس الهی از همه آرامش بخش ها بهتر و بیشتر عمل می کنه و انسان را در شرایط سخت و بحرانی و حتی شرایط آسانی و رفاه کمک می کنه و هر کسی ارتباطش را با خداوند حفظ بکنه به راحتی می تونه از کنار مشکلات عبور کرده و خودش صاحب خانه و زن و فرزند بشه

تصویر آرش
نویسنده آرش در

شما اصلا بگو پدرم جانیه ...اینا فقط بلدن بگن چاره ای جز احترام نداری ...

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم:

دوست خوبم من راهکارهایی که در این شرایط می توانست فضا را ارام کنه را خدمتتون عرض کردم،اگه شما راهکارهای بهتری سراغ دارید بفرمایید تا ما و دیگر دوستان هم استفاده کنند و ازش بهره بگیرند.

تصویر روزگار غریب
نویسنده روزگار غریب در

سلام یکی بود یکی نبود یه مادر بود با دوتا بچه که تمام جوونی و زندگی اون مادر بودن ولی اونا ها باید پیش یک اهریمن زندگی می کردند با تمام فقر پدرشون ساختن تا یک طبقه خونه بپوشه بعدش یک ماشین بخره خلاصه این جهنم ادامه داشت تا وقتی که پدره بازنشسته بشه و بخواد واحد دوم ساختمان خونش رو بپوشه اونم تو سالی که بچش باید کنکور بده امتحان نهایی داشت مادرش هم مریض بود و از اون بدتر که پسره باید می خوند تجدیدی هاش رو پاس کنه تجدیدی هایی که بعداز یازده سال شاگرد اولی مدرسه اورده بود از مدیر و معاون مدرسه هم کلی اهانت و ناسزا شنید که چرا خرداد افتادی بدتراز اون موقعه ای بود که پدر نزاشت شهریور هم بخونه به بهانه دست تنهایی میامد پایین و کلی اهانت زشت و کلمات مستهجن و رکیک بار پسرش میکرد جلوی کارگر های ساختمانی و در و همسایه دیگه ابرویی براش نمونده بود پسره شبی که امتحان شهریور داشت تا ساعت 10شب کمک پدره بود بعد اومد می بایست بخونه قبولی درس چهار واحدی تخصصی رشته ریاضی رو پاس میکرد . خلاصه اون پسرهم افتاد ولی به کسی چیزی نگفت تحمل کرد به حرمت نه چیزهایی که خدا گفته بود نه اخوندها فقط به حرمت اشک های مادرش که تمام امید مادرش بود
خیلی بده خیلی خیلی بده بدترین دشمنت کسی باشه که خونش تو رگ هات باشه
مرده شور شاگرد اولی رو ببرن کاش مادرم رو دوست داشت از بس ازش کار کشید بیمارستان بستری شد اونم از ترس فحش های بابام زود خودش رو مرخص کرد وقتی مرخص شد طفلکی کلی فحش و ناسزا شنید پدر من یه بیشرف به تمام عیار بود که گور پدر و مادرِ°مادرم رو میگه سر تقسیمبندی ارث و میراث کلی مادرم کتک خورد
به خدا دیگه خسته شدم. خیلی خسته ام مگه این دنیا چه قدره یا ارزشش چه اندازه هست
خدا به اون بزرگی بهشتش رو زیر پای مادر قرار داده اونوقت یه موجود فرومایه هی حرمت این مادر رو میشکنه
درسته زن هست ولی مثل یک مرد پابه پای شوهرش کار کرده
حالم از پدرم بهم میخوره هیچ وقت ازدواج نمی کنم چون میدونم منم ممکنه یه ادم عوضی مثل اون بشم
تنهایی رو بیشتر ترجیه میدم تا اینکه بخوام یکی دیگه رو مثل خودم بدبخت کنم
من که از الان دارم قرص اعصاب و میگرن و ارام بخش و فشار خون می خورم تو اینده دیگه تکلیفم معلومه
با تب 40درجه میکشتت بیرون بری کمکش بعد کلی بهت فحش بده که تو خری نفهمی هیچی بارت نیست...
همش شبها باید پتو بکنم تو دهنم و یواش یواش گریه کنم که مبادا کسی صدات رو نشنوه
هی نفهمیده ادم رو قضاوت میکنن
خیلی خیلی سخته درد اوره
دیگه خستم کرده
چیکار کنم....مدارا کنم ...مدارا کردم...ساکت باشم ....سکوت کردم...
واقعا این ها راه حله ؟!!!!!
خدایا خودت ببینه حقی همین و بس

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم تمام مطالب شما را با درک احساسات و شرایط سخت شما خوندم و به کردار و رفتار چنین پدری تاسف خوردم و غصه دار شدم، واقعا شرایط بسیار سختی دارید و اصلا حق شما نیست که این مدل رفتار ببنید و همچنن مادرتون حقش نیست که این همه زجر و سختی بکشه و خداو و پیغمبرش و اصلا عقل و درک و انسانیت هیچ کدام از این سختی ها را قبول ندارند ولی چون از اصل و اساس آدمی زاد را مختار خلق کردن و نمیخوان اون را محبور به کاری کننند که خلاف میلش هست و قطعا لحظه به لحظه زندگی شما در این شرایط پر از پاداش و ثواب هست و این دنیا تحمل اجرای اون پاداشها را نداره و لحظه به لحظه زندگی پدرتون هم به عذاب های غیر قابل توصیف آغشته است و این دنیا تحمل اون عذاب را نداره و قطعا روزی شما حق خواهی خواهید کرد و در اون زندگی جاودانه ازش استفاده می کنید.

دوست خوبم شما که پدری این چنینی را تحمل کرده اید حتما راه حل های زیادی را امتحان نموده اید مثلا رفتار متقابل، قهر و قطع ارتباط، و.. بفرمایید با چنین افرادی با این خصوصیات چه رفتاری باید کرد که هم خانواده از هم پاشیده نشود و هم شخص مورد نظر اصلاح شود؟ یا اصلا چگونه میشود زندگی کرد که شرایط از این که هست بدتر نشود؟ بفرمایید که دیگر دوستان که مبتلا به این مساله هستند استفاده کنند

من راهکارهایی که به نظرم در این شرایط سخت میتوانست کمک کار باشد را بیان کردم. در ضمن شما انسان با تجربه ای هستید و این لحظات سخت و توهین و تحقیر و ...را درک کرده اید ازدواج میتواند برای شما موفقیت داشته باشد چرا که طعم رفتارهای تلخ را چشیده اید و از بی محبتی و توهین و آزار و اذیت تجربه ها دارید که در زندگی شما موثر خواهد بود، به نظر من این دلیل شما برای ترک ازدواج و انتخاب همسر مناسب اصلا منطقی نیست چرا که شما از نوع رفتار پدرتان ناراحت و منتقد هستید و معنایش این است که اگز خود شما روزی پدر شوید این گونه رفتار نخواهید کرد و به فرزندتان مهربانی و محبت خواهید نمود.

به نظرم ازدواج کردن هم به شرایط شما کمک خواهد کرد و هم دل مادرتان را تا حدی خوشحال و او را از تنهایی فکری ...نجات خواهد داد

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

پدر من خیلی ادم غیر منطقیه
همیشه واسه انجام یه کاری ک هیچ دلیل و منطقی پشتش نیست ب ما زور میگه و داد و بیداد راه میندازه
تازه ادعا دین و ایمانشم میاد
من ک هیچوقت ب خاطر زجرای خودم و مادر بیچارم نمیبخشمش
من یه دخترم و تک فرزند هم هستم و این شرایطو خیلی بدتر کرده
نه از بچگی هام چیزی فهمیدم ن از نوجوونی و ن از الان ک مثلا دوران جوونیمه ولی از زندگی سیرم هرروز فقط کارم گریه ست ب خاطر خودم و مادر عزیزتر از جونم ک اگه اون نبود ک حس کنم یکیو دارم ک پشتمه همون چندسال پیش خودکشی میکردم

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

خواهر بزرگوارم واقعا شما و مادرتان حق دارید که از محبت گرم پدر بهرمنده شوید و به شما احترام تکریم شود و لحظه به لحظه زندگی شما با محبت و احترام و شادی همراه باشد و بی احترامی و بی ادبی اصلا کار خوبی نیست و من اصلا نمی خواهم در این مساله قضاوتی داشته باشم و بر اساس نوشت های شما صحبت میکنم، اما این تفکر که خود کشی راه نجات است و انسان را از جهنم دنیا نجات می دهد بزرگترین اشتباه عالم است، هیچ گاه خود کشی راه نجات نیست و قطعا جهنم اخرت از دنیا بسیا بسیار سختتر و طاقت فرسا تر است در حالی که صبر بر شرایط موجود و رعایت اصول و اخلاق برای انسان اجر و پاداش خواهد داشت و شما و مادرتان روزی نتیجه این صبوری را خواهید دید.

و پدر هم در صورتی که واقعا رفتارش غیر منطقی و ...باشد روزی به سزای اعمالش خواهد رسید، دنیا موقت است مانند جلسه امتحان است که روز قیامت روز نتیچه و پاداش یا عذاب است

تصویر Sunny
نویسنده Sunny در

این موجودی که شده بابای من تمام صفتای بد و باهم داره یعنی چیزی نیست که نباشه دروغگو دست به زن تهمت زن بی منطق معتاد و همیشه حق به جانب زندگیمون و جهنم کرده کلا بی دین و ایمون شدم از دستش نمیدونم خدا کجاست که خانمای پاک و با ایمونی مثل مادر منو گیر چنین موجودات پستی میندازه که بچه های بیگناه و مظلوم و گیر چنین نامردایی میندازه بعدم هی صبر صبر صبر همش باید به بدبخت تر از خودمون نگاه کنیم بگیم خداروشکر مارو از این بدبخت تر نیافریدی یه وقت خدا قهرش نیاد همون یکم آرامشم از ما بگیره بعدم میگن زنان مومن به مردان مومن میرسه زن بدکار به مرد بدکار و...همش چرته خلاصه که حس میکنم شیطان در غالب پدر با ما داره زندگی میکنه شانس آوردم که یه فرشته مثل مامانم هست که تا اینجا نگهمون داشته ومن هر روز میترسم پر پر شه زیر دست این موجود به هر حال واقعیتی که باید قبول کنیم اینه که همیشه آدما ظالم وجود دارن که مظلوما زیر دستشون میفتن چون اونا یه خدای ظالم دارن که انگار هواشون و خیلی داره خدای ما مظلوماهم مثل خودمون مظلومه نمی تونه جلو این آدمارو بگیره ...

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم من رفتار بد پدرتان را تایید نمی کنم و می دانم که خداوند نیز ار رفتار و کردار او راضی نیست ولی چون انسانها را مختار خلق کرده است و اختیار داشتن هم نیازمند این است که خداوند مانع کار خیر یا شر دیگران نشود و بگذارد آنان افکار خود را در زندگی اجرا نمایند برخی ممکن است زندگیش در مظلومیت و ...باشد همان گونه که امامان ما نیز در زیر سختترین شکنجه ها و سختی ها از طرف حکمان زور گو بودند و فکر کنم ماجرای کربلای امام حسین علیه السلام و به اسارت رفتن زن و فرزندش و دیدن مصیبت های بسیار نمونه بارزی از این نکته باشد.

اما در خصوص آیه ای که می فرماید زمان مومن برای مردان مومن هستند و ...در واقع همین طور است یعنی مردی که مومن و متدین باشد هنگام انتخاب همسر به ملاک هایی که خداوند به وسیله اهل بیت معین کرده است توجه می کند و همسری را انتخاب می کند که دارای آن ملاک ها باشند و همچنین زن مومن هنگام انتخاب همسرش ملاک های دینی را مطالعه کرده و یا از دیگران پرس و جو می کند و بر اساس آنها همسرش انتخاب می نماید...حال اگر شخصی در هنگام انتخاب همسر ایمان کافی را نداشته باشد و یا به دستوراتی که خداوند داده است توجه ای نداشته باشد احتمال این که به دام همسری بد گرفتار شود بسیار است.

پس معنای سخن خداوند این نیست که فرضا اگر زنی مومن شد خداوند هم همسرش را از روی معجزه مومن می کند بلکه منظور این است که انسان مومن در هر قدمی که می خواهد بردادر مطالعه یا مشورت می کند و همسری را انتخاب می کند که مومن است...

امیدوارم که زندگی شما از این مشکلات نجات پیدا کند.

 

تصویر علی اصغرر
نویسنده علی اصغرر در

 پدرمن مثل پدر شماست اما مادرم بدتر از پدرم.درسمو با هزارتا بدبختی فقط به انگیزه حلاص شدن از اونها خوندمو الان میخام از پایان نامه دکترام دفاع کنم، تازه اگه الان هم بهشون رو بدم اعصابمو میریزن بهم، هرچند دیگه اعصابی واسم نمونده

اما دیگه نمیزارم زور بگه، صداشو رو من بلند کنه و ازارم بده

واسه خودم خونه جدا گرفتم، دیگه هرچقدر گند زدن به زندگیم بسه

تصویر M.n
نویسنده M.n در

الان ارسال شد؟

تصویر سمیرااا
نویسنده سمیرااا در

من دیگه سرتونو بدرد نیارم، الان که با هزار تا بدبختی و گرفتاری زندگیمو با همسرم داریم راه میبریم، بازم ادعا داره و واسه من داد و بیداد میکنه، منه جون همین که بدون پشتیبانی اونها ، با تمام تحقیرها و بی احترامی و بی ادبی اونها، با تمام تنش ها واسترسهایی که بهم وارد کردن و هنوز شبها کابوسشو میبینم، دارم زندگیمو میچرخونم دیگه تحمل دادو بیدا الکیشو ندارم، داد بزنه از خونش میام بیرون، رسوایی کن جوابشو میدم، دیگه نمیزارم گند بزنه به بقیه زندگیم.

من ارامش میخام، سرمایه نخاستم، هزینه دانشگاه نخاستم، ولی نمیزارم ارامشمو بهم بزنه.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

 

سلام علیکم

 نمیدونم مخاطب این پیام شما پدرتان است یا همسرتان، اما با توجه به این که ذیل این مطلب که در خصوص پدر بد اخلاق است فکر کنم در خصوص پدرتان باشد، از مطالب شما درک کردم که در شرایط سختی بزرگ شده و خاطرات تلخی از پدرتان دارید و به دنیال آرامش هستید و من هم به شما حق می دهم که به دنبال آرامش باشد و با کسی که ارامشتان را به هم می زند بجنگید اما پدر و مادر انسان مانند گوشت تن انسان است اگر مثلا انسان دارای معده ای باشد که مرتبا او را اذیت می کند و با قرص و دوا هم خوب نشده است آیان آن را کنده و بیرون می اندازد؟

مجبور است با دردهای آن کنار آمده و تحمل کند، پدر و مادر نیز این گونه هستند و انسان ولو از آنها آزارهای زیادی دیده است اما نمی تواند از خود جدایشان کند و یا خود را از آنان جدا کند بلکه باید با آنها مدارا کرده و با لطیف ترین روشها آنها را ساکت کرده و از مواردی که ضد آرامش او هستند دوری کند.

امیدوارم که شما بتوانید با زیرکی ضمن نگه داشتن پدر و مادرتان زندگی خود را نیز اداره کرده و آرامش خود را حفظ کنید

تصویر قرآن شناسی
نویسنده قرآن شناسی در

فرزندان باید به خاطر رضایت خدا در برار بعضی از کارهای پدر مادر صبر کنند هرچند سخته اگر نشد سکوت ولی بازهم اگر نشد فضا را ترک کنند. اگر پدر مادر برای فرزندان نیکی می خوان فرزندان بهتره که اطاعت کنند  ولی اگر باعث معصیت خدا میشه هرگز نباید اطاعت کنند نه تنها از پدر مادر بلکه از هیچکس.

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

دوست خوبم ممنون از راهکارهایی که در این مطلب بیان کردید که صبر و سکوت و ترک فضا از جمله این راهکارها است که هر کدام در جایگاه خود بسیار خوب است و حلال بسیاری از مشکلات می باشد، و به نکته قابل توجه ای هم اشاره کردید که اطاعت نکردن از والدین در صورت مخالف بودن حرفشان با دستورات خداوند سبحان است که این نیز بسیار نیکو و با ارزش است و حق همین است که شما بیان کردید و البته باید در ذیل این نکته آخر شما این مساله بیان شود که این مخالفت با والدین باید با سیاست صورت بگیرد و طوری که موجبات رنجش آنا را فراهم نکند از دستور مخالف شرعشان شانه خالی کرد.

تصویر :)
نویسنده :) در

نمیدونم چرا اصن اینو سرچ کردم ودنبال راهم چون مطمئنم هیچ وقت درست نمیشه گذشتم...

فقط میدونم ب بدترین شکل تحقیر میشم 

توزندگیم من اشتباه کردم 16سالم بود با کسی دوست شدم ک بعدها متوجه شدم ایشون  با پدرم توی محیط کاریشون مشکل داشتن ...

وازی طرف هم من دلباختش بودم 

ولی هم ازون ضربه خوردم هم از پدرمادرم...

ب بدترین شکله ممکن

هیچ وقت نیومدن بپرسن ک چی شد ک رفتی چی شد ک این شد

فقطو فق سرزنش الان 19سالمه هنوز ک هنوزه دارم سرکوفتشو میخورم

نمیدونم شاید درست نباشه مسئله رو باز کنم 

یادمه توخیابون کتک خوردم سره این موضوع ک این کمترینشه

ب هیچ کسم نمی تونم بگم واگرم بگم ک رفتار پدرمادرم اینجوریه اصلا هیچ کسی باور نمیکنه

چون اونا رفتار اجتماعیشون عالیه وحتی قبلا جلوی دوستام خیلی با من رفتار مهربونی داشتن ک دوسته صمیمه من باورش نمیشد اینجوری باشن خیلی سختی ها کشیدم برای تک فرزند بودنم بخاطر اینکه نمی تونم آزادی داشته باشم البته دیگه الان طوری شدم ک حتی خودشون میگن با دوستام برم نمیرم چون دوستی ندارم دیگه ..

دانشگاه دولتی قبول شدم نذاشتن برم بدلیل اینکه گفتن توجلو چشمه خودمون با فلان پسر بودی درصورتی ک من رابطم فقط تلفنی بوده..خلاصه نذاشتن برم گفتن نباید بریو الان ازادم  من تمامه زندگیم تواین مدت درس بود ولی اونم ازم گرفتن دیگه هیچ انگیزه ای توی زندگیم ندارم هیچی منو اروم نمیکنه ازهیچ ادمی خوشم نمیاد نمی تونم ب هیچ کسی حتی ب نزدیک ترین ادمای دورم اعتماد کنم ...

میدونید خیلی بده ادم توزندگیش احساس خلا کنه چون ب بیراهه میره ...

وخیلی بدتر اینه ک ادم بی هدف باشه ...

 

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم.

من نمی خواهم با توجه به مطالبی که شما نوشتید قضاوتی کرده باشم و مقصر و غیر مقصر را مشخص کنم اما نکاتی را عرض می کنم که ان شاالله راهگشا و مفید باشد

1: بر فرض که پدر و مادرتان در این گونه رفتارها مقصر باشند و شما بی گناه باشید اما باز هم سعی کنید احترام انها را نگه داشته و از رفتارهایی که باعث ایجاد تنش و عصبانیت میشود پرهیز کنید

2: حقوقی که فکر می کنید در حال ضایع شدن است را با منطق و استدلال قوی و پافشاری و در ضمن آن احترام و صبوری پیگیری کنید

3: تلقین به بی هدفی از خود بی هدفی بدتر است، فرضا اگر راه تحصیلات دانشگاهی برای شما بسته شده است به هنرهای دیگر مشغول شوید و سعی کنید از عمرتان استفاده مفید کرده باشید

4: از ارتباط با نامحرم چه کلامی و چه حضوری پرهیز کنید که علاوه بر سلب اعتماد اطرافیان از شما و خدشه دار شدن شخصیت و موقعیت اجتماعی شما باعث میشود عشق کاذب شما را از انتخاب درست و حتی سلامتی محروم سازد

5: ارتباط با خدای سبحان و انجام عبادتهایی مانند نماز و ...دز همه زمانها به خصوص زمانهای بحران و هنگامی که دل انسان آزرده شده است و یا دل گرفته است مسکن بسیار خوب و آرامش بخش قوی است که میتواند در حل شدن سایر مشکلات نیز موثر باشد.

تصویر ....
نویسنده .... در

پدر من بدترین پدر دنیاست...هیچ وقت احساس نکردم پدر دارم...

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

دوست خوبم من پدر شما را نمی شناسم تا بخواهم درباه این جمله این که نوشته اید قضاوت کنم اما چند نکته کلی عرض می کنم و ان این که برفرض که پدر شما بدترین پدر دنیا هم باشد باز هم سعی کنید احترامش را حفظ کنید و از رفتارهایی که باعث ایجاد اختشاش و بگو مگو ...میشود پرهیز کنید ولو حق با شما باشد به احترام بزرگی از آن صرف نظر کنید و مطمئن باشید که تحمل کردن پدری که واقعا بد اخلاق و غیر قابل تحمل باشد اجر و پاداش بسیار بالایی دارد

تصویر محمدحسین
نویسنده محمدحسین در

من الان شونزد هسالمه متاسفانه پدر منم همینجوره نه نمازی نه روزه ای نه دینی نه ایمانی کارم ک نمیره همشم داره چیزهایی ناچیزیا که خریده تو سرمون میزنه از بچگی تا حالا تو خونمون دعوا بوده همش با مامانم خودم خواهرم بحث داره زندگیمونو جهنم کرده کاری میکنه که از وجود خدا هم ناامید میشم بخدا ما هم صبری داریم اوایل چیزی نمیگفتم الان تا بیاد شروع کنه بدتر خودش میشم و تا بتونم چیز بهش میگم لعنت به این ظلم که ما مظلوما هم نابود کرد واقعا کی میخواد جواب این جوونیو دین و ایمان و استعدادی ک از دست دادمو بده این دنیا جهنمه این دنیا هم میریم 

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

من واقعا از رفتارهای برخی از پدرها تاسف می خورم که ضمن از بین بردن آرامش خودشان باعث از بین رفتن آرامش دیگران میشوند، اما ما نباید در این شرایط به وجود خدا شک کنیم با از او نا امید گردیم بلکه باید عاقلان فکر کنیم و بدانیم که خداوند انسانها را مختار خلق کرده است و مختار بودن او هم اقتضا می کند که هر عملی که خواست انجام دهد و خداوند به وسیله معجزه مانع او نگردد و روزی که خواست او را بازخواست کند نگوید خدایا تو مانع عملکرد من شدی. اما قطعا خداوند در این دنیا کوشه هایی از عذاب را برایش نشان می دهد ولی برخی همچون شمر و یزید و ... آنقدر دز ظلم و دنیا پرستی فرو رفته اند که این گوشه های عذاب را نمی بینند و به بی توجهی از کنارش عبور می کنند.

امیدوارم که شما با مسط شدن بر روان خود سختی های زندگی را تحمل کنید و بدانید که پایان شب سیاه سفید است.

تصویر فاطمه
نویسنده فاطمه در

سلام,پدر منم خیلی بد اخلاقه,مخصوصا با دختراش,خیلی تبعیض قایل میشه,امکان نداره یه روز جارو جنجال راهننندازه تو خونه,منکه دیگه بریدم,واقعا خسته شدم از اینررفتارش همیشه سکوت کردم,اما یه جاهایی هم کم میارم,دیگه نمیدونم چیکار کنم.خیلی بی انصافو بی منطقه ...خیلی خسته از زندگی بیزارم,صبح که ازخونه میرم بیرون ارزو میکنم دیگه بر نگردم به این خونه,روز صدبار ارزوی مرگ میکنم

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

من واقعیت امر را نمی دانم تا بخواهم قضاوت کنم اما بر اساس نوشته های شما عرض می کنم که تبیعض و بد اخلاقی و جار و جنجال رفتارهای بسیار بد و ضد آرامش و رشد هستند و اطرافیان پدر شما باید تا حد امکان از ایجاد چنین فضاهایی پرهیز کنند و در صورتی که این رفتارها رخ داد با صبوری و حلم از کنار آن عبور کنند تا شرایط بحرانی نشود البته رفتار افرادی که بد اخلاق و اهل تبیض و ...هستند واقعا زشت است ولی گاهی افراد حاضر به درمان این گونه رفتارها نیستند پس وظیفه اطرافیان است که تا حد امکان فضا را به سمت این گونه رفتارها نکشانند.

تصویر nncgxgcv
نویسنده nncgxgcv در

بابام خستم کرده خیلی از مهمونیا نمیاد دادو بی داد میکنه خونه فامیلاشون میره ولی با فامیلای ماما نم کم رفت و امد داره چی کار کنم بهش بگم این کارش اشتباهه عمرمون داره تلف میشه لطفا بگبن

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده وبلاک

سلام علیکم.

من نمیدونم علت نیامدن پدر شما به مهمانی ها چیست، شاید ماهیت و مراسماتی که در مهمانی ها است از نظر ایشان لغو و بیهوده یا مجلس گناه است که در آن حاضر نمیشود، اگر علت این طور مسائل باشد که حق با پدر شما است و شرکت نکردنش به حق است ولی راهش داد و بی داد کردن نیست مگر این که زبان خوش کار ساز نباشد.

اما اگر علتش تنفر و بد اخلاقی و کینه و ...است که حق با شما است و باید با زبانی خوش و روشهای مختلف تربیتی ایشان را قانع کنید که رفت و آمد با دیگران خوب و پسنیده است...

تصویر مرده متحرک
نویسنده مرده متحرک در

با سلام ، پدر منم هممینطوریه ولی شدید تر جالبه بدونید نه معتاده و نه رفیق باز ولی تاحالا کسی کتک نخورده از زیر دستش بیرون نرفته حتی پدر و مادر خودش ... اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی . از عالم و آدم شکایت کرده از فقیر سر کوچه بگیر تا وزیر کشور . دست به فوشش که دیگه نگو ، بهترین و قشنگ ترین حرف و تمجیدی که میتونه بزنه : پدرسگه ... به زن و بچه خودش به پدر و مادر مرحومش و به اطرافیان و بیشتر به مقدسات دین و مسئولین کشوری و خلاصه هر جنبنده ای در این عالم هستی هست ، این هر روز داره بهش فوش های رکیک میزنه . خودش قبلا گفته بوده شکنجه گر ساواک بوده ، البته بعد انکار کرد . بهانه گیری های مداوم و کتک کاری با من و مادرم ، حتی به من که معلول هستم هم رحم نمیکنه . حقوق بهزیستی و کمیته مان رو بالا میکشه ... چشم چرونی و هتک حرمت به اهل خانواده هم جزو صفات حسنه اش محسوب میشه ، زن داداشم به خاطر همین چیزا طلاق گرفت ، من از خود زن داداشم شنیدم که بابام تنهایی گیرش کشیده و ... آخرش هم زن داداشم نتونست ثابت کنه ولی ما که میدونیم آره ... خلاصه چی بگم همه رو عاصی کرده ... تا حالا کلی ازش مدرک گیر آوردم » در حالاتی که داشته بد دهنی به خانواده و اطرافیان میکرده صداش رو با موبایل ضبط کردم . اگر بدونم با این مدارک میشه کاری کرد حتما میکنم ... ولی من دیگه نه اعتقادی دیگه به خدا دارم و نه ایمانی ... نمیدونم از دستش چیکار کنم ، میترسم برم علیهش شکایت کنم و با دوز و کلک و زبون بازی خودش رو تبرعه کنه ... اگه اینطور بشه من رو میکشه و توی باغچه بی سر و صدا دفن میکنه . اگر وکیلی میشناسید معرفی کنید

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب:

سلام علیکم

حالا چرا اعتقادت را به خدا از دست دادی؟ مگه خدا به پدر شما گفته که این مدلی رفتار کن؟ مگه خداوند از این رفتارهای او راضی است؟ حتما میخوای بگی که چرا خداوند مانع او نمی شود؟ یا چرا چنین موجودی خلق کرده است و ...؟

در پاسخ سوالات شما عرض کنم که اولا خداوند انسانها را مختار خلق کرده است و معنای مختار بودن این است که هر کسی بخواهد مثلا حرف قشنگ و زیبا بزند بتواند چنین کاری بکند و اگر بخواهد فحش هم بدهد توانایی انجام آن را داشته باشد و خداوند به صورت معجزه آسا جلوی او را نگیرد و تربیت شدن را نیز در اختیار خود انسان قرار داده است و پیامبران و ...را فرستاده و راه و روش تربیت را هم بیان کرده است ..معنای این ها این است که خداوند انسان مختار را به راه راست هدایت کرده است، اما طی کردن این راه به اختیار انسان است و خداوند در این مسائل دخالت نمی کند تا روز قیامت کسی نگوید خدایا من می خواستم فلان کار را بکنم اما تو نگذاشتی، مثلا اگر مانع نشده بودی چنان ظلمی می کردم که سابقه نداشته باشد و بر عکس...

مگر شما سرگذشت امام حسین علیه السلام و اسارات و دردهای زیادی که در اسارت کشیدند را نشنیده اید؟ آیا خداوند قدرت نداشت که یزید و یزیدیان را در چشم بر هم زدنی نابود کند؟ چرا داشت اما چون بر خلاف سنت و هدف او از خلقت بود. چون هدفش از خلقت این است که انسانها به اختیار خودشان راه درست یا غلط را طی کنند و قطعا طی کردن راه غلط گناهانی چون آزار و اذیت و هتک حرمت و را نیز به همراه دارد و قطعا روزی پدر شما باید پاسخگوی کلمه به کلمه حرفهایی باشد که زده است و ....

من نمیدونم تو این دنیا چرا هر کسی در مقابل ظالمی قرار می گیرد از خدا قهر می کند؟ اخه مگر خدا گفته ظلم کنید؟ و ...

امید وارم که خدا را مقصر ندانید و اعتقادتون از خداوند کم نشه...

تصویر بیخیالش
نویسنده بیخیالش در

نمیدونم اگه بگم در مورد پدرم غیبت میشه یا نه ؟ من تو کودکی 3سال بی بابا بودم یعنی مامان و بابام مشکل داشتن منو مامانم خونه بابابزرگم زندگی میکردیم بعد3سال بابام به غلط کردم وببخشید افتاد و مامانم برگشت ولی مامانم میگه از اول دست ب زن داشته فکر کنید  یک نو عروسو تو دوران عقد سیلی زده و بعد اونم وقتی ازدواج کردن کتک زده بارها با تمسه با لوله با هرچی فکر کنی مامانم پیشم دردودل میکنه که یه شب بیشتر از 17تا سیلی ب گوشش زده تازه سرشم شکسته الانم آثارش باقی است هنوز حتی وقتی منو باردار بوده بازم کتکش زده بعد تولد من مامانم میگه وقتی40روزم بود میخواست منو بزنه ک مامانم برای دفاع از من خودشو روم انداخته و اون کتگ خورده بابام خیاطه کارش تو خونه است و 24ساعته پیش چشم ماست و منو مامانمم مث شاگردیم گاهی ک کاراش زیاد میشه انگار ن انگار ما خانواده شیم مث کارگرا رفتار میکنه من دخترم فرزند ارشدم هستم ولب گاهی اینقدر پای میز اتو کمردردو پادرد میشم ک گریه ام میگیره ولی پدر انگار ن انگار یبار بخاطر اینکه نخ زیگزال در رفت منو انچنان زد خدا شاهده با چوبکار تینقدر زد روی موزایکای حیاط اینقدر منو کوبوند تازه موهاممم ک اینقدر می کشید ک حد نداشت از موهای سرم میگرفت بلندم میکرد فکرشو بکن کلا من تو دوران کودکیم فقط صحنه های کتک خوردن مامان طفلیم و خودم یادمه یا بدن کبود شده مادرم یا موهای کنده شدشو یا صورت زخمیشو یا از خودم یبار همچین زده بود تا چند هفته میلنگیدم  تازه اجازه استراحت و خوب شون هم نداشتیم منو مامانم باید کارای خیاطیشم میکردیم مامانم بعد من 2تاخواهر و 2تابرادرمو پای میز اتو و پشت چرخ بزرگ کرد اصلا از جوانیش خیر ندید14ساله ازدواج کرد 15ساله من آمدم و بعد ون الان که 38سالشه کارو کارو کار تازه الان همه درایی مدرم از مادرمه چون زحمتای مادرم بود بخدا یادمه از صبح که ساعت 6پای میز و پشت چرخ بود تازه کارای خونه اش پخت و مز و نظافت و لباس شستن و رسیدگی ب بچه ها  خودش تنهایی انجام میداد تا 12شب کار میکرد با بابام بعدش اون ک میخوابید مینشت دکمه میدوخت شکر خدا من الان22سالمه از کقتی ک بزرگتر شدم کمک دست مادرمم اون کاراش کمتر شده ولی بابام انتظار داره منو مامانم مث کارگرا کار کنیم فقط مامان طفلیم برای خودش ک هیچی نمیخره برای ماهام ک میخره بابام کلی تیکه و کنایه و نیش و متلک و منت بدتر از همه بخدا بابام درک نداره هرچی میخاد با زبون خوش میگه هرچی میخاد میگه بعدش میگه من نگفتم ک ب خودتون بگیرید قشنگ و مستقیم ب مامانم میگه هرچی ک بخاد بعدشم میگه بخودت نگیر  همیشه ام منو ومادرمو تهدید ب مرگ میکنه وقتی خواهر آخریمو باردار بود با گ قیچی ب جون مامانن افتاده بوو میخواست  بشکافه شکم مادرمو

منم این سری اینقدر با مشت ب پشت گردنم زده بود و موهامو کشیده بود تا 1هفته گردنم تکون نمیخود و موهام میریخت از رشد قدی و هیکلی موندم مامانم تو اوج جونیش ک 38سالشه مو ب سرش نمونده ای خدا یعنی من چیکار کنم

آرزوی مرگ دارم

دانشگاه نذاشت برم افسردگی گرفتم چند ماه

الانم سر هرچیزی میگه شما ادم نیستید منت آسایشی میده ک خودمون فراهم کردیم بخدا رحمتی ک مادرم کشید تو خونه پدرم هیچکسی نکشید مادرم ن بچگی کرد ن جوونی 

هی میگه شما هم خوب میخورید هم خوب خرج میکنید پس چرا اینقدر تو خونه سرو صداست 

خب بنطر شما ی خانواده 6نفره متشکل از ی دختر22 و ی دختر 14 و ی دختر 12 و ی پسر 7ساله آیا بدون سرو صداس یا بدون اختلاف نظر هست  تا صدای تلوزیون از 5 بیشتر میشه صدای بابام ب غر و نق زدن بلند میشه من خودم از بس صدای چرخ آزارم میده پشت چرخ ک میشینم بخدا سر درد میشم ولی اینقدر منت ندادم ب پدرم ک بخاطر تو روزا سر دردم  ی مدت گوشام زنگ زنگ صدا میداد وقتی میخوابیدم صدای چرخ همراهم بود وقتی بیرون بودم وقتی هرجایی ک بودم صدای چرخ  تو گوشم بود تازه من وقتی میخابیدم تو خواب صدای بابام میامد ک انگاری باز داره مامانمو اذیت میکنه و هی منتش میده 

 با این ترس از خواب بیدار میشدم و میدیدم ک کابوس دیدم

کلا بابام آمادا خور شده از بس منو مامانم کاراشو کردیم هی منت هی منت 

 

خانواده مادریمم ازمون خیلی دورن و ما تنها هستیم بدتر از همه دخالت های مادربزرگ و  کار تراشی های عمه کوچیکمه

بخاطر عیدی بردن برای عمه ام بابای بی غیرتم مادرمو کتک زد آخه مامانم اجازه تداد پول زحمتکشی هاشو ببره بده ب خواهرش حقم داره پای حساب و کتاب باشه منو مامونم 2سهم و پدرمم 1سهم ولی اگه شما اون پولو دیدین  منو مادرمم دیدیم

6نفر آدم بزرگیم +نی نی ک میاد میشبم 7 نفر با هفته 250 هزار بابام میده دست مامانم 

مامانم باید همه چیز بخره

برنج+گوشت+همه قبوض+حبوبات+سیب زمینی و پیاز+میوه +هفتگی 4تا بچه ک در کل 12هزار 500 +خرج مدرسه و هزینه های مدرسه+خرید صبحانه +خرید لوازم شوینده+خرج مهمان +روغن+همه چی 

 

تازه با همه  اینا بابام میگه من انتظار دارم از این پول 80تومن یا100تومن پس انداز کنی آخه مگه میشه  جلوی دختر خاله اش ی روز اینقدر دادو عربده کشبد ک آبرومون رفت  دخترخاله اش حتی ترسید الفرار

 

من هیچی نمیخام فقط آرامش برای مادرم میخاد دیابت داره و حال روحیش خوب نیست درکش میکنم من ی ذره محبت ندیدم از پدرم و مادرمم همینطور محبت پدرم یعنی منت یعنی کتک یعنی حرفای سوزنده یعنی توهین و بدتر از همه منت میده ک شما همش میخورید و خرج میکنید من مث ی نوکر شدم فقط پول در آرم خوبه منو مامانمم صبح تا شب پا به پاش کار میکنیم

من و مامانم شدیم دشمنش ی چیزی دیگه بابام از تو کابیت یه کارد قصابی داریم اونو در آورده بود ب خدا قسم میخورد ک منو میکشه ببین اینم از بابای من الان فقط دعا میکنم برای زود ازدواج کردن و خوشبختیم و از خدا میخام این رفتارای بابام ترک بشه ای خدای من 

 

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام دوست عزیز این شرایط تو تنها نیست من وخیلیای دیگه شبیه تو هستیم .پدر منم دست بزن داشت یه بار همچین که زد منم زنگ زدم پلیس اومد از اون بار خودش رو جمع کرد می‌ترسه کتک بزنه کس رو .نمی‌گم رفتار من درست بود ولی بد هم نیست بدونن هر غلطی نمیتونم بکنم و تقاص داره

تصویر علی 35 ساله
نویسنده علی 35 ساله در

سلام به همه

دوستان میخوام بگم زندگی من هم کلکسیونی از بدترین و خدا میدونه که بدترین هایی که شما گفتین بود و هست. ولی اتافاقایی افتاد اتفاقای مثبت که استارتش از همین سایتا خورد. خواستم ادای دین کنم . گفتم نظرم رو بنویسم . همه کامنت هارو تک تک خوندم . دختر و پسری عاشق هم میشن تو سن های جوونی و به هزار امید و ارزو ازدواج میکنن. چیزی مثل الانای ما. بعدن بزرگ میشن با هزار و یک مشکل بر میخورن . بیکاری. مشکلات اجتماعی . خیانت . حق خوری. جوری که زورشون هم به کسی نمیرسه. با هزار ارزو ازدواج میکنن اما میوفتن تو دل مشکلاتی که کم کم ؛ کم کم این مشکلا بهشون یه شکل جدید میده. شکلشونو عوض میکنه . خیانت کلاهبرداری احساساتشونو اعتمادشونو خشک میکنه . بیکاری توقعات خانواده از اون طرف یه جور دیگه فشار میاره . به هر شکلی زندگیشون جوری میشه که اصلا شبیه ارزوهاشون نیست. یه جایی از زندگیشون  دیگه میبرن . یکی با گوشه گیری یکی با اهانت به بچه ها که دیوار کوتاه تر نیست یا به هزار روش دیگه سعی میکنن احساسات بدشونو از زندگیشون خالی کنن . رفتارایی که هر بار تو دلشون میدونن که دارن دور میشن از بچه ها . شاید هم تو دلشون بگن به درک . بزار همه دور شن . زندگی که این باشه میخوام نباشه . این جور موقع ها کسیم بخواد کمک  کنه خوب برخورد کنه باهاشون چون یه جور ترحم میبینن قابل قبول نیست براشون و برعکس ممکنه بدتر هم بشه . حتی کسایی که شاید وضع مالیشون خوبه یا خیلی چیزای دیگه ولی تو یه چیز اونی که میخواستن نشده. شاید هم رده ای هاشون رو میبینن که به کجا ها رسیدن و خودشون موندن . و خدا نکنه ادم یه چیز براش بزرگ بشه . بعضی وقت ها هم رفتار تند یه جور حمله ست واسه این که مثلا بچه نیاد بگه بابا فلان چیزو میخوام یا اگه نرم برخورد کنه بچه میاد میگه بابا کار ندارم خونه ندارم تقصیر توه هم سن و سالام همه دارن . اینا چیزاییه که تو ذهن خیلی از باباهاس و چون نمیتونن یا فک میکنن که نمیتونن از ترس این که شرمنده شن بعدا این طوری رفتارشون حمله ای میشه . دست پیشو میگیرن که بچه چیزی نگه . بچه دعا کنه همین که دعوا نکنه خودش کافیه . شاید بعضیا بگن خاب بچه دار نشن وقتی پول ندارن ولی واقعیت اینه که اونا همه سعیشونو تو یه مقطعی کردن که مثل همه بهترین زندگی رو داشته باشن ولی ظاهرا یه جاهایی دیگه بریدن . مشکل میتونه از خیلی چیزا باشه . از مشکل اقصادی جامعه  و ... که مهمترینش همین اقتصادیه معمولن. شکم گرسنه عشق و محبت یادش میره.. نمیخوام تقصیر رو گردن دولت یا کس خاصی بندازم ولی چیزیه که واقعا وجودداره واعتیاد هم معمولا به خاطر مشکل اقتصادی به وجود میاد(استثنا هم هست) تو این شرایط به تنها چیزی که باید فکر کرد اینه که بدونیم اونا هم یه روزی مث من و تو بودن . یه روزی عاشق شدن . یه روزی کلی ارزو داشتن. هیچ ادمی بد به دنیا نمیاد  . شرایط عوضشون میکنه . شاید خانواش با اون بد برخورد کردن و تلافیشو سر بچش در میاره. میخوام بگم که اگه کتکتون زدن و مستن و عصبانی و جلو جمع خرابتون کردن ( اتفاقایی که همش واسه من افتاد) میشه که تو روشون وایساد ولی سکوت کنین. اگه نمیتونین پاشین برین . با ناراحتی برین . ولی جوابی ندین. اگه فک میکنین میتونین برین مستقل شین. جدا زندگی کنین. ولی خدا میدونه اونا هم یه روزی مث ما بودن . و همه همه همه مشکلات و بی احترامی ها  و اینا یه جور التماسه که بابا با من هم مث بقیه ادمای دنیا خوب برخورد کنین. عاشق منم باشین . یه جور خودزنیه . تورو میزنه ولی تو دلش داره چنگ به زندگی خودش میندازه . حرف زیاد زدم ولی اینا رو گفتم که راه حل بگم . اگه واقعا میخواین درست شه زندگیتون . رابطتون . یا بهتر شه لااقل... راهش اینه. نمیگم سکوت کنین که ترحم کنین. نه ..

اتفاقا سکوت نکنین. ولی واقعا مثل یه مرد متشخص مثل یه پدر رویایی که تو ذهنته باهاش برخورد کن . نمیگم دستشو ببوس یا پدر صداش کن . ولی چیزایی که ازت برمیاد انجام بده . سخته ولی میشه. مثلا مواردی که میدونی نظرش باب میل خودت هم هست رو بیا الکی بشین باهاش مشورت کن . چشم هم که نگی ولی همین که میبینه داری نظر اونو انجام میدی این کم کم راه ساز میشه . از یه جایی شروع کن . هر کسی بالاخره یه نقطه ضعفی داره از یه جا بالاخره میشه شروع کرد . مثلا وقتی خوابه برگرد به بقیه تذکر بده که یواش تر بابام خوابه . اگه میتونی باهاش شوخیایی کن که دوست داره . براش چایی بیار نه زمانی که خودش بهت میگه . اتفاقا تو چایی گلاب هم بریز. یه کاری کن که واقعا خوشش بیاد و فک نکنه داری ترحم میکنی. از چیزای کوچیک شروع کنین. راه زیاده .. ولی تا اینجا هم خیلی زیاد حرف زدم. من خودم از دل این مشکلات اومدم بیرون . و مشتاقانه هر کی تو این زمینه کمک بخواد حاضرم راهنمایی کنم . تنها چیزی که مهمه اینه که واقعا یادت باشه که اونا هم مث ما بودن و تضمینی نیست که ما هم سنشون بشیم مث اون نشیم و دوم اینکه اونا دنبال احترام واقعی ان نه این که سکوت کنی که تو دلش بفهمه مثلا داری خودتو نگه میداری که این هم یه یاداوریه واسش که رفتار درستی نداره . از یه چیز کوچیک ولی واقعی شروع کنین. یا علی 

 

تصویر moonlight
نویسنده moonlight در

سلام یه پدره معتاد دارم ک خودخواهه و دنبال هوس های خودشه و چشمش دنباله زنای مردمه و مادرم تهمت میزنه ک بهش خیانت میکنه درصورتی ک مادرم خیلی پاکدامن هس....دسته بزنم داره و اصلا شرایط روانی مساعدی نداره......و خرجی بزور میده...برادارم از خونه فرار کردن منو مادرم موندیم و داریم زجر میکشیم خواهش میکنم کمکم کنین من دیگ بردیم ناراحتی اعصاب گرفتم 

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

واقعا متاسفم از این گونه افراد که به راحتی به دیگران ظلم می کنند، واقعا راه زندگی با این گونه افراد چیست؟ اگر جواب فحششان را بدهید که کتکش بیشتر خواهد بود، اگر متقابلا دست بلند کنید که ممکن است کار خطرناکتری انجام دهد، اگر ترکش کنید بر شدت شکش افزوده میشود، اگر نصیحتش کنید که با غرور و دل سیاهی که دارد جواب عکس می دهد...پس می میاند راه مدارا و تحمل و کسب آرامش از طریق ذکر و یاد خداوند سبحان. قطعا تحمل این لحظات بسیار سخت است و از دست کسی هم کاری ساخته نیست مگر این که او را به نیروهای انتظامی سپرد تا شاید زهر چشمی گرفته و آرامش کنند که این نیز ممکن است به عکس العمل بدتر او منجر شود... پس راهکاریی که در این مطلب نوشته شده است برای برخورد با پدر شما نیز موثر است...هر چند این راهکارها او را آدم نمی کند ولی زندگی شما را سختت از این که هست نخواهد کرد و بر عکس از تعداد کتکها و رفتارهای خشن می کاهد.

تصویر یه بدبخت
نویسنده یه بدبخت در

سلام من 14 سالمه و زیر دست های پدرم بخاطر یک نمره ی بد کتک خوردم ولی داداش عزیزم منو از دست اون نجات داد (( داداش بزرگترم )) 

خیلی از بابام بدم میاد می گه اگه کار بد و نمره ی بد بگیری جنازت رو می اندازم تو اتاقت !!!!

بخاطر این کار شاید باورتون نشه من می خوام با اجنه و جن ارتباط برقرار کنم تا این پدر منو عذاب بدن 

نمی تونم تحمل کنم 

ولی دیگه چاره ای ندارم 

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

رفتار پدر با شما بسیار بد و از نظر خدا و دین و ...مردود است، البته من با توجه به این مطالبی که شما نوشتید قضاوت می کنم و از واقعیت و ...خبر ندارم. اما راهش این نیست که شما به فکر جن گیری و باشید..این ها از علوم غریبه است و افراد بسیار بسیار کمی از اون شاید اطلاع داشته باشند و کار هر کسی نیست. به نظرم به جای این که فکر جن گیری و ...باشید به فکر این باشید که صبر و تحمل خودتون را افزایش بدهید و از کارهایی که موجب تنش و درگیری در خانوادتون میشه پرهیز کنید و تا جایی که امکان دارد از رفتارهایی که موجبات خشم و عصبانیت را فراهم می کند پرهیز کنید.

تصویر :(
نویسنده :( در

خدایا ازت میخام ک زودتر یا من بمیرم یا بابام دیگه تحمل کاراشو حرفاشو کتکاشو ندارم چجوری ادم با یک ادمه بی منطق بددهن معتاد و دست بزن دار میتونه زندگی کنه دیگه تا چقد خدایا چقد مامانم کار کنه ک ما گشنگی نکشیم خدایا چقد حسرت خوشبختی دوستامو بخورم خدایا چرا باید تو سن ۱۹ سالگی بیماری قلبی بگیرم خدایا چرااا ؟؟؟ من حدود ۵ ماهه بخاطر خودخواهی بابام هیچ تفریحی نداشتم همش تو خونه غرغرای اونو باید تحمل کنم حتی برق اتاقو از رو ما خاموش میکنه پدری ک بع دخترش بدترین فحشها رو بده پدره؟انقد بهم سخت میگیره ک وقتی میبینم یکی رفته مثلا کوه یا هر گردشی یا اگه خوشه از شدت حسادت میشینم گریه میکنم.خدایا مگه داشتن یک اعصاب اروم خواسته زیادیه.خدایا پس کو عدالتت.اگه بچه ها نباید در مقابل پدر مادر کوتاهی کنن پدر مادرم باید همینجور باشن.از ته قلبم ارزو میکنم زودتر بمیری بابا ازت متنفرم متنفررررم

تصویر ابوالفضل تهران
نویسنده ابوالفضل تهران در

یه جاهایی نمیشه با پدرا ساخت

یه جاهایی نمیشه بهشون احترام گذاشت

پدر من مرد خیلی خوبی بود.

ولی غرورش خرابش کرد

تو کارش عالی داشت پیشرفت میکرد ولی انقدر زیرآب زد که خودشم زمین خورد

الان معتاد قرصای ترامادولو الانزابین و این چیزا شده

از همه بد میگه

ینی اصن نمیبینی از یکی خوبی بگه

آبروی مارو همه جا برده

هیچ کاری نمیکنه و میخواد همه بهش احترام بزارن

یادم نمیاد دعای خیر برام کنه همش میشه میسپارمت بخدا ایشالا بدبخت بشی

یه آدم نفهم نفهمه حتا اگه پدرت باشه آره تو بچگی زحمتمو کشیده اما الان دیگه نیست

همه جا مایه سرزنشه

بدبختانه یا خوش بختانه منم ازش نمیترسم.آخرین بار 2 هفته پیش کتک کاری کردیم

مرتیکه فکر کردی چون بابامی هرکاری میتونی بکنی؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

من الان 18 سالم هم دانشگاه درس میخونم هر کار میکنم خرج خودمو خواهر مادرمو در میار چرا باید به پدری که هیچ کاری برای ما نمیکنه ماهی 1 بار نمیبینمش احترام بزارم فقط برای اینکه اسمش پدر و من به دنیا اومدم به عنوان پسرش طبقه 7 جهنم به احترام گذاشتن به این پدر ترجیح میدم

تصویر حنانه.
نویسنده حنانه. در

سلام دوستان..من دیگه واقعا خسته شدم از دست بابام .. ن14 سالمه و همش دارم بخاطر رفتارای بابام گریه میکنم..اصن من و درک نمیکنه..هرچی میگم با داد جواب میده و فحش یده..حت یه بارم به من نگفته دوست دارم..جلو همه ضایعم میکنه..وقتی ه گریه میکنم میگه درد ببند دهنتو یا تهدید میکنه..همه بچه های مدرسمون و دوستام گوشی دارن ولی نمیزاره من گوی بخرم..من ایفون6 خیلی دوست دارم و پولش و خودم دارم ولی نمیزاره بخرم...من یه گربه دارم که هروقت غذاش تموم میشه و باید بخرم پول نمیده و مجبورم از خاله هام یا دوستام بگیرم بعد بدم بهشون..میگه من واسه گربه پول بیخود نمیدم..گربم پرشین کته و منم خیلی بهش وابستم و دوساله که دارمش و تاحالا ازاتاقمم بیرون نیومده اون گربه..میگه بفروشش پولش و بده من..واقعا از دستش خسته شدم نمیدونم چیکار کنم..بزرگترین دغدغم هم گوشی و گربمه..حتی مادرم گوشی گرون قیمت و مدل بالا داره و خودشم گوشیه بروز داره ولی نمیزاره من بخرم....خیلی خسته شدم ازش..جوری که بعضی وقتا خسته میشم و ازش بدم میاد...چیکارکنم شما یه چیزی بگین؟

تصویر powerland
نویسنده powerland در

از صحبتات کاملا پیداست که پدرت خیرت رو میخواد. این که گوشی خداتومنی میخوای و پدرت به هزار و یک دلیل برات نمیخره دلیل نمیشه که اینقدر بدش رو بگی. این هم که به یک گربه اینقدر وابسته باشی خیلی بده. مطمئن باش پدرت خیرت رو میخواد

تصویر م.ا
نویسنده م.ا در

سلام لطفا بهم راهکار بدین

پدرم فوق العاده بداخلاق بد و دهن هست کنار اینا روم دست بلند میکنه کاشکی کتک زدن عادی باشه با کابل با لیوان شیشه ای با هرآنچه که دم دستش باشه رحم نمیکنه الفاظ فوق العاده رکیک بکار میبره بخاطر صحبت کردنای عادی یعنی من هیچگونه بی احترامی به ایشون نکردم واقعا بی گناهم زندگی برام خیلی سخت شده نمیدونم چیکار کنم روزی 1000بار از خدا مرگ میخوام بدنم همیشه کبوده و درد میکنه من یه دختر 21 ساله م خدا شاهده از هیچ کاری برای آرامش و آسایش کل اعضای خانواده م دریغ نمیکنم همه اعضای خانواده بهم احترام میذارن جز پدرم که مثل جلاد افتاده بجونم نمیدونم چیکار کنم خواهشا نگین صبر و بردباری عاجز شدم

با تشکر

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

چی میکین شماها، بابای من تحصیل کردست دکترا داره اما اینجوریه!

سره کوچترین چیزی بد دهنی میکنه و ابروی ادم رو میبره. جلوی غریبه و اشنا چاقی من رو مسخره میکنه ابروم رو میبره.هیچ وقت از حقم دفاع نمی کنه

خواهرم بدنیا اومده بود از اون همه توجه که رو اون بود حسودیم میشد لجبازی میکردم.اومد مدرسه چنان ابرویی ازم برد که ناظممون نگام هم نمی کرد !سره همین جریانات هم یه بار یه چیزی پرت کرد دماغم شکست الان باید عمل کنم.10 سالم بود اون موقع.فکر کنین؟

الان سوم دبیرستانم ، مدرسه تیزهوشان درس میخونم . المپیادی بودم اونقدر محدودم کرد بدرفتاری کرد نتونستم برای المپیاد بخونم .روز امتحان با گریه سره جلسه رفتم.بعده چهارسال رور و شب خوندن قبول نمیشم .

بعد از چند ماه تمرین ارکستر کع یه گروه هشت نفره بودیم ، چند روز مونده به اجرا نذاشت برم.ابروم جلو همه رفت ، گروه به هم ریخت.

یه بار گیتارم رو پرت کرد شکوند

ماشین 180 ملیونی خرید حاضر نبود یه تومن بده من برم کلاس ثبت نام کنم.

 

در روز کلا پنج دقیقه حرف نمیزنیم باهم .اون پنج دقیقه هم دعوا و گیر دادنه.

یه شب خواب دیدم با چاقو اومده منو بکشه

شاید فکر کنین اینا که مشکل نیست. اما راه فراره من از این مشکلات همیشه درس خوندن و موسیقی زدن بود که اونم بابام ازم گرفت .

وقتی مهربون میشه حالم بهم میخوره .همیشه واسه بقیه رفتارش خوبه.

بزور میخواد من رو بفرسته پزشکی .

هیچ هدفی تو زندگی ندارم و به مرگ فکر میکنم .

هیچ وقت بد برای بابام نخواستم و نمیخوام ، شاید با من بد باشه ، دوستم نداشته باشه ، اما تو کارش موفقه و خیلیا دوستش دارن.

واسه همین مرگ خودم رو میخوام زود تر این کابوس تموم شه .

قبلنا دعا میکردم وضع بهتر شه اما الان حتی خدا هم نمیبینه منو.

 

 

تصویر عاطفه
نویسنده عاطفه در

سلام پدر من خسیس و بد اخلاق و بددهنه و زندگیش و از ما جدا کرده و توی اتاق خودش زندگی میکنه شام و ناهار جدا میخوره و کلا جداس و من چندین ماهه که باهاش حرف نزدم چون فوق العاده رفتارش با مادرم بده و من ازش متنفرم مجازاتم چیع ؟

تصویر .....
نویسنده ..... در

هی خدا..‌..من بابام خیلی اخلاقش بده،خیلی بدقوله،همیشه باید حق با اون باشه،خیلی پول دوسته،درحالی که ثروتی نداره.همیشه سرچیزای الکی گیر میده و هرچی ازدهنش دربیادمیگه بهم.اگه هم بدونه که با فحش دادن دلش خنک نمیشه شروع میکنه به زدن‌.هیچوقت به نظر من احترام نمیزاره،با مادرم هم خیلی بداخلاقه‌‌بیچاره به زور تحمل میکنه..جلوی خواهرکوچیکم هرچی ازدهنش دربیادبهم میگه.احترام من رو خردکرده‌‌.خیلی تحقیرمیکنه.اگه یه کاری برای آدم انجام بده هزاربارتکرارمیکنه و منت میزاره.همیشه میگه پسرفلانی و فلانی پسرخوبین و فلان و فلان‌،یکی نیست بگه به خاطراینکه پدرخوبی دارن که اینجورین.پدرشون مثل تونیست.اصلا تا الانشم تحمل کردم خیلی شاهکارکردم،ولی تا چه حد.خداوندخودش کمکم کنه.

تصویر خانوم گلیییی
نویسنده خانوم گلیییی در

همه ی کامنتا رو خوندم بعضیا خیلی تاثیرگذار بودن پدرمنم مث شماهاس ولی درعین حال ک تهمت میزنه تحقیر میکنه فحش بد میده اما نمیدونم چرا باهمه ی کتکایی ک خوردمو فحشایی ک میشنوم تحقیرایی ک ازجانبش جلوی هرکسو ناکسی میشم بازم جونم واسش درمیره شده نفرینش کنم ولی واقعا مرگشو نخاستم میخام ک مث بعضی از پدرا دوستانه باهام رفتار کنه ک بتونم مشکلاتمو بش بگم اما حیف ک لحن خشک رفتار جدیش نمیذاره احترام گذاشتن خوبه ولی از حد ک بگذره توقع میره بالا فک میکنه هرچی ک گفت نه نباید بگی 18سالمه واین دعوایی ک تازگیا باش داشتم غرورم نذاش جوابشو دادم باصدای بلند. حتی کتکم زد ولی مث همیشه ننشسم تا بزنه ایستادم تو چشاش نگاه کردم جری تر شد اما تعجبم کرد حتی بخودشم اومد ساکت شد دگ حرفی نزد هرادمی اول باید برای خودش ارزش قایل باشه احترام جای خود ولی کسی حق نداره ادمو تحقیر کنه توهین کنه وقتی دلیلی نداره سیگار بکش تریاک بکش زندگیتو ب باد بده اما ب من کاری نداشته باش اگ مسیول بدبختیات منم پ چرا خودتو انداختی تو مصیبت پ مقصر من نیستم اصلا باسکوت موافق نیستم سکوت ماله وقتیکه اشتباهی کرده باشی اما وقتی میبینی حق باخودته لزومی نداره ساکت بمونی قبل از یه بچه ادمی صبرم حدومرز داره گذشت اون دورانی ک پدرا با کمربند میوفتادن ب جون بچه هاشون براهمینه ک پدرامون اینطوری شدن پرازعقده چون خودشون نتیجه تربیت پدراشونن اینکه جلوی همه خوردت کنه از نظر همه یه توسری خورو بدبخت بی عرضه جلوه میای وای وقتی یادم میاد چ جاهای خوردم کرده مورد تمسخر کیا واقع شدم میخام بمیرم حاضرم زیر چک لگدای بابام بمیرم ولی دگ سکوت نکنم حتی الان ک دارم میتایپم یه بهونه جدیدی توراهه ک چیزی هم نمیگه راجبش گذاشتش بعده اینکه از سفر اومد یه دعوای مفصل راه بندازه..خدا بخیر کنه...من ک نمیدونم چیشده ولی مربوط ب منه:|.همه گندام اومده جلو چشااام لامصب .این تنبیه بلاتکلیفی ام بدترینننننن شکنجسسسسسس:((((((

تصویر صدف تهرانی
نویسنده صدف تهرانی در

من و مادرم و خاهرم برادرم سالهاست که از دست پدرم میکشیم،معتاد به شیشه س،مشروب خوره کار نمیکنه صب تا شب فش میده،نه میزاره جایی بریم نه کسی بیاد خونمون،پول نداد برم دانشکاه،موندم گوشه خونه،هر روز دوا فش داد،خسته شدم دلم میخاد فرار کنم برم،اخه نمیزاره ازدواجم‌کنم،نمیزاره یه کدوممون خوش باشیم،من خیلی بدبختم،خداهم که صدامونو نمیشنوه،شایدم خدایی نیست،

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم.

واقعا از این رفتار و اخلاق و کردار پدر شما بسیار متاسفم و واقعا شرایط بسیار بسیار سختی است. اما در وجود خدا شک نکنید. اگر خدا دخالت در این امور نمی کند به خاطر این است که خداوند انسانها را مختار خلق کرده است و به آنها اختیار داده است که راه خیر یا راه شر را طی کنند و خداوند هم به صورت معجزه مانع کار آنها نشود اگر قرار بود که خداوند در میل و کار افراد دخالت بکند و یا مانع کار آنها بشود که ماجرای عاشورا و اسارت فرزندان پسر پیامبر و آن همه سختی که در طول سفر کشیدند که اتقاق نمی افتاد و خدا به صورت معجزه آسا افراد ظالم را از انجام ظلم باز می داشت.

پس اقتضای مختار بودن آدمی در این است که اگر کار خیری خواست انجام بدهد خداوند مانع کار خیر او نشود و اگر کار شری خواست انجام دهد نیز خداوند مانع نشود و دقیقا پیامبران را فرستاد تا راه خیر و شر را به آنها معرفی کند و انجام دادن یا ندادن راه خیر را به عهده خود آنها گذاشته است.

تصویر یه دخترممممم
نویسنده یه دخترممممم در

سلام من پدرم خیلی بدو مزخرفه چند وقت پیش کاری کرد ک آرزوی مرگ بکنم حتی خیلی آزارم میده با تهدید کردنا و منت گذاشتناش ، هیچ کدوم از نیازامو نمیتونه برطرف بکنه و حتی نمیذاره خودم برطرفشون کنم ک برم کار کنم ، ی روز خوش نمیتونه برامون بسازه ک بعد از چندسال ببرتمون یه جایی ک بهمون خوش بگذره ، من خیلی بدبختم واقعا بدبخت ترین دختر دنیا من آخه چ گناهی کردم که پدرم نباید یه آدم مهربونو دلسوز باشه ؟ فقط به امید یه روزی زنده ام که این سختیا همه تبدیل به آرامش بشه چ جوریشو نمیدونم :'( 

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

از واژه بد بخت استفاده نکنید چرا که بد بخت کسی است که ایمان به خدا نداشته باشد و از اخلاق اسلامی بهره ای نداشته باشد که امیدوارم شما به خلقیات خوبی مانند تحمل رفتارهای بد پدر و اخلاق نیکو خودتان با سایر اعضای خانواده و اطرافیان را داشته باشید. قطعا رفتار پدر شما طبق توضیحی که دادید بد و ناپسند است و امیدوارم که تغییر کرده و خوب شود اما شما خود را بد بخت فرض نکنید چون افرادی هستند که شرایط سختتر از شما را دارند و در کنار شرایط سخت، از ایمان و اخلاق هم بهره ای ندارند.

شما سعی کنید نیاز به محبت که حق طبیعی شما است را از طریق سایر اعضای خانواده مانند مادر، برادر و خواهر خود کسب کنید و سعی کنید شما رفتارهایی مانند پدرتان نداشته باشید و باعث شکسته شدن دل دیگران نشوید.

امیدورام که خداوند نظر لطفی به خانواده شما کرده و مقدمات رفتار خوب پدرتان را فراهم سازد و شما نیز سعی کنید با فرهنگ سازی که در خانواده انجام می دهید در رسیدن به این آرزوی شیرین تلاش کنید و سهیم باشید.

تصویر سما...
نویسنده سما... در

سلام...
من واقعا فکر نمیکردم این همه اآدم با هم همدرد باشیم...
راستش پدر من خیلی زود عصبی میشه و وقتی عصبانیه به مامانم به خانواده مامانم فحش های بد میده سیگار میکشه هی بهش میگیم نکش آقا دیابت هم داره میگیم نخور میگه فضولی نکین مال منو مفت میخورین پاچه منم میگیرین:| بی دلیل عصبانی میشه خدا شاهده مادر من بهترین مادر دنیاس پاکه یه بار مادرم از سرکار اومد خونه ب بابام گفت برو واس افطار نون بگیر داد و هوار راه انداخت که نگو آخرشم میگه حیفه من عمرمو با تو پوچ کنم البته ب فجیح ترین شکل ممکن و با فحش دادن ب کل خاندانش متوجه شدیم توی سن 50 سالگی از زن و زندگیش و سه تا دختراش راضی نیس...اایشونم عشقه پسررررررررررر..........حرف واس گفتن زیاده خدا آخر عاقبت ما 4تارو بخیر کنه....

تصویر سجاد
نویسنده سجاد در

پاسخ نویسنده مطلب

سلام علیکم

واقعا جای تاسف داره پدری این مدلی با خانوده اش برخورد داشته باشه ولی متاسفانه این مدل پدرها وجود دارند و اصلاح برخی او اونا گاهی غیر ممکن و گاهی هم بسیار سخت و دشوار است اما در این طور موارد باید پیشگیری کرد یعنی از رفتارهایی که فضای خانواده را پرننش می کنه پرهیز کرد و تا جایی که امکان داره از ایجاد فضایی که دعوا و سخنان زشت را تشدید می کنه پرهیز کرد و برای جذب او صفات خوبش را بیان کرد و به قول معروف هندوانه زیر بغلش زد تا کمی فضا صمیمی بشه. واقعا مادرها در این شرایط سختی بسیار زیادی را تحمل می کنند که شاید پیشگیری فرزندان از ایجاد هر گونه تنش کمک خوبی برای او باشد.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

توهین هایی که به من و مادرمو و خواهر و برادرم و دوست و فامیل و اشناها کرده ابروی ما رو برده .من پدرمواصلا نمیبخشم... از خدا میخوام غرورشو بشکنه از عرش به فرش بکشونه بیاد از ما معذرت خواهی کنه تا شاید ذره ای از دل شکستن هایی که کرده ما رو اروم کنه. مثلا دکترا داره و رییس اداره ست بی منطق ترین ادم روی زمین - خودخواه و حسود - پول پرست - خسیس - مغروررررر- ادعای احترام و ارزش - منت گذار پول و مقامش- بی ادب و متکبر- و اصلا انتقادپذیر نیست و مثل بچه ها لجباز و یکدنده و بداخلاق و بجای اینکه ما رو زن و بچه ش ببینه مارو کارمند و نوکر خودش میدونه هرچقدر هم که محبت میکنیم و حرف گوش میکنیم و مدارا میکنیم بازم قدرنشناسه. ما تا مجبور نباشیم از بابامون پول نمیگیریم همینکه ازش درخواست میکنیم یا اخم و تخم میکنه یا منت میذاره. یکم واسه ما پول میده پولش یکم کم میشه میگه شما مفت خورید. فقط و فقط برای اینکه جلوی دوستای سطح بالاش کم نیاره واسه ما یکم خرج میکنه. توهین هاش دل شکستن هاش غیر قابل بخشش. هرکس باهاش صمیمی میشه نمیتونه رفتارشو تحمل کنه ازش فاصله میگیره همه فقط باهاش مدارا میکنن. بهشت مال مادرمه - خدایا کمکمون کن تو میدونی که  سر هرچی دعوا و بحث میکنه................. الان که میبینیم خیلی ها با پدرهاشون مشکل دارند همینه که خدا سرش شلوغه نمیدونه به داد کی برسه

تصویر پرویز
نویسنده پرویز در

باسلام 

کسایی که زود قضاوت می کنند فقط وفقط یه روز جای ما باشند ببینند چی میکشیم از دست پدران نالایق...کسایی هم که اینجا واسه ما نصیحت می نویسند به خدا یه روز هم نمی تونن جای ما باشن و مارو درک کنن...مرسی از سایتتون

تصویر یه بدبخت
نویسنده یه بدبخت در

سلام دوستان ،خیلی خیلی دلم گرفته و احساس میکنم هیچکسی حرفمو نمیفهمه .وقتی بابام احساس زورگویی و قلدری بهش دست میده و منو تهدید به کتک زدن میکنه و من در مقابلش احساس عجز میکنم حالم از هرچی اسلام و مسلمونی و تبعیض جنسیتیه بهم میخوره.ولی خب یخاطر اینکه با منطق و عقلم جور در نمیاد نمیتونم به فکر انتقام بعد از ازدواج باشم و نمیشه فکر کنم بعد از ازدواج میتونم راحت و آزاد باشم که حداقل رویایی واسه خودم داشته باشم 

تصویر عاطفه
نویسنده عاطفه در

سلام.من دختر25سالم.بهترین دانشگاه سراسری درس میخونم تقریبا پدرم هیچ هزینه ای برام نمیکنه.داییم کمکمون میکنه.پدرم حتی پولی که از داییم میگیرمم بهم رحم نمیکنه و هرچی ک درامد داره رو ب پسر برادرش میده حتی براش خونه هم خرید.امروز که این پست رو می نویسم پدرم بخاطر صدهزار پول میخاست منو از خونه بیرون کنه.مادرم فقط میگه صبرداشته باش.من خواستگارای خیلی خوبی دارم ولی چون خواهر بزرگترم خواستگاری نداره و خیلی رنجوره ب همه جواب رد میدم.واقعا دیگ خسته شدم ازین زندگی همیشه حسرت پدرای خوب رو میخورم.من جز فلاکت و سیلی و توهین از پدرم چیزی ندیدم.برای پدرم دختر متولد شدنم مثل ننگ رو پیشونیمه.کمکم کنین

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

من یه دختر چهارده سالم پدرم یه چند روز باهامون خوبه بعدش چندروز باهامون حرف نمیزنه به ما پشت میکنه بدون هیچ دلیلی باهامون حرف نمیزنه ولی وقتی توی یه جمع باشیم یا با غریبه ها همیشه خوش اخلاقه همه بهم میگن بابات یه فرشته است اما نمیدونن تو خونه ما رو زجر میده واقعا خسته شدم

تصویر فرشته.blb
نویسنده فرشته.blb در

سلام.من ی دختر 23 ساله هستم.بابام خیلی بداخلاقو عصبیه.از روی هر مسیله کوچیکی با منو خواهرمو بخصوص مامانم دعوا میکنه.با هیچکدوم از خاله هام ارتباط نداریم.همشم از روی ایرادای الکی بابامه.حتی همیشه خاله هام میان خونمون ولی ما تاحالا یکبارم نرفتیم پیششون.بابام همه رفتارا رو بی احترامی میبینه و قهر میکنه.البته هررفتاری ک از طرف خانواده مامانم باشه.ولی اصرار داره ک با خانواده خودش رابطه خوبی داشته باشیم.فک میکنم بابام بیماری پارانویید داره.چون علاوه بر بقیه به مامانمم بی نهایت بدبینه.همش فک میکنه مامانم با کسی ارتباط داره درصورتی ک اصلنن اینطور نیس.هیچ وقت اجازه نمیده منو خواهرم با مامانم بریم بیرون.همیشه برای هرکاری باید خودشم بیاد همراهمون.در واقع مامانمو زندانی کرده توی خونه.دلم خیلییی برای مامانم میسوزه.تا حالا چندین بار پیش مشاوره رفتن ب دلایل مختلف.ولی مشاور وقتی ب بابام میگه ک مقصره عصبانی میشه.حتی بارها بش گفتن ک باید بره پیش روانپزشک ولی اصلن قبول نمیکنه.الان هممون ب جایی رسیدیم ک ب بابام هیچ توجهی نمیکنیم و خودشو تنها میزاریمو باهاش حرف نمیزنیم چون خیلی بداخلاقه و از هر حرف کوچیکی ک باهاش میزنیمم بدترین منظورو برداشت میکنه و دعوا میکنه.من مدتهاست ک دیگه باهاش حرف خاصی نمیزنم.واقعا ازش متنفرم.مدتی پیشم فهمیدم که 15سال پیش داشته مامانمو تو خواب خفه میکرده ک مامانم جلوشو میگیره.همینطوری ک نشسته یسری صداهای عجیبی از گلوش در میاره.همش بلند با خودش حرف میزنه و فحش میده با صدای بلند.مطمعنم ک بابام مشکل روانی داره.ولی نه میره پیش روانپزشک و نه ما اجازه بیرون رفتن از خونه رو داریم ک بخایم مشکلشو با روانپزشک مطرح کنیم.اینم بگم ک خیلی زیاد مذهبیه.ولی از دین همه چیزو اشتباه فهمیده

تصویر محبوب
نویسنده محبوب در

سلام خسته نباشید

تمام گفته های شما درست اما من شرایطم فرق میکنم من دخترم و متاسفانه تو شهرما ۸۰٪ادما الخصوص مردا به شدت از دختر و دخترداشتن بدشون میاد و پدر ممن هم همینطور ومتاسفانه حرفهای خیلی هزار دهنده ای میزنه علاوه بر اینها من زمانی که ۴ یا ۵ سالم بود از طرف پسر بچه ۱۲ سال مورد هزار قرار گرفتم و وقتی با گریه به خونه برگشتم به خونوادم گفتم همه چی رو و اوناهم از اون به بعد بیشتر مراقبت کردن ازم اما پدرم هرروز بیشتر و بیشتر از من بدش اومد و الان هم همینطوره اگه ازش بپرسین دخترت بدتره یا ابن ملجم و هند جگرخوار و مرجانه مطمئنا میگه دخترم از سه نفر دیگه بدتره این حرفها رو هزاران بار به مستقیمترین شکل ممکن بهم گفته خیلی از من بدش میاد.لطفا کمکم کنید.ممنون

تصویر امیرمهدی
نویسنده امیرمهدی در

من واقعا از پدرم خسته شدم از صبح تا شب میخوابه و بعد هم که ازش پول میخوایم میگه ندارم با این که کلی مشتری زنگ میزنن بهش اما بازم میخوابه و یه قرون پول نمیده   واقعا باید چیکار کنم؟

تصویر v
نویسنده v در

سلام

جوانی هستم بسیار متدین و محقق قرآن .. نه سیگار - نه کافی شاپ - نه رفیق بازی - حتی در سطح استان در زمینه دینی موفقیت داشتم و خیلی موفقیت های دیگه.

خلاصه کنم

اما پدری دارم که بدون هیچ بهانه ای داره پوستمو میکنه حتی در کودکی بار ها قصد خودکشی داشتم(فقط چند ثانیه تا مرگ). بهترین روانشناس ها هم نتونستن اینو به راه درست هدایت کنن و حتی سعی میکنه روانشناس رو هم فریب بده .. حتی نمیذاره دیگران بهم کمک کنن .. باقی صفات بماند . . دارم از دستش میگرن و آنژین هم میگیرم

میگم"

خدایا اگر هدایت پذیر نیست مرگش رو برسون...

بگین آمین

ضمنا با نظر برخی عزیزان در مورد کفر و شرک پدر طبق آیه 22 مجادله و همچنین داستان ابراهیم مخالفم

تصویر ادم بدبخت
نویسنده ادم بدبخت در

سلام. من فکر میکردم فقط پدر من یه هیولاست. پس کسای دیگه هم در معرض تهاجم همچین سگهای وحشی ای هستن. خدا یا حکمتت رو شکر. ممنون میشم زودتر سایه شو از سرم کم کنی

تصویر ادمین
نویسنده ادمین در

پرندگانی که در قفس به دنیا میایند فکر میکنند پرواز یک بیماری است.

ی مشت اوسکول دهاتی که چون اب و نون بچشونو میدن فکر میکنن هر چرت و پرتی رو بگن.باید زنده به گورشون کنی وسلام.

تصویر علیرض.خ
نویسنده علیرض.خ در

پدری دارم خیلی بد اخلاق نمیدونم چیکار کنم!

تصویر .....
نویسنده ..... در

اصلا پدر هیچ معنی نمیده چرا؟چون نه با دوستات میزاره بری بیرون نه خودت تنهایی خیلی تنهام خدا کمکم کن فقط تو رو دارم در ضمن مادرم پشمه میگه جون بزار بره ولی چی گوه اخلاق نمیذاره خدا کمکم کن.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

پدر من هم فوق العاده بد اخلاق - بدبین و بد دهن است . همه ما فرزندانش را با لقبهای زشت صدا می کند . به خاطر داشتن همچین پدری برای خودم متاسفم .

تصویر وحید
نویسنده وحید در

دوست عزیز پیامت رو خوندم بدون تنها نیستی منم بخشی از زندگیم شبیه توئه ...
یه پدر بالاسرمونه همش سرکوفت دیگرانو میزنه … به مادرم میگه تو زن نیستی تو مهر مادری نداری … به منو داداشام گیر الکی میده و دیگران رو به رخ میکشه … داداش کوچیکم یه بار فرار کرد از خونه ولی دوروز بعد بخاطر مادرم برگشت … منم همینطور فرار کردم ولی بخاطر اشک مادرم برگشتم …عاخه این چه دینیه که این ادم سزای کاراشو نمیبینه … به خدا خسته شدم … نه خواب میفهمم چیه نه غذا میفهمم چیه نه زندگی … میرم بیرون مردم رو میبینم که میخندن و شادن منم دق میکنم . حسرت میخورم … بخدا اگه معتاد بود میگفتم بخاطر اعتیادشه … هم مادر بزرگم هم عمه ها و عموهام از دستش شاکین .. بخدا بریدم … هرکی این پیامو دید برام دعا کنه … شاید خودکشی کردم

تصویر علی محمدی
نویسنده علی محمدی در

فکر نکنم هیچ کدام از پدرهای شما به پای بد بودن پدر من نرسه صبح از خواب بیدار میشه میره تر یاک و سیگار میکشه تاحالا تو عمرش یک کار مفید نکرده توی بورس 55 میلیون ضرر کردیم بخاطر ایشون از تمام خانواده مادرم متنفره با هرچه ادم اوضی تر از خودش میگرده روزی فقط 35 هزار تومان پول سیگار و تریاکشو میده هرروز میگه گرسنمه فلانی چای برام بیار برام ناهار بیار برام شام بیار شب از خواب بیدار میکنه میگه دستمو بگیر میخوام برم دستشویی اما بدنش از همه ی ما بخدا سالمتره اخه این شد زندگی

تصویر اهورا 13833012151230
نویسنده اهورا 13833012151230 در

سلام دوستان پدر شما باز از پدر من خیلی بهتره تمام بدی های پدر خودتان و دیگران را حساب کنیم پدر من میشود سیگار تریاک میکشه پول میده ادم های محتاد صبح تا شب با اونا میگرده مادرم حرس میخوره من خیلی ناراحتم همیشه به من دستور میده و او هرکاری بخواد ما باید بدون چون و چرا قبول کنیم از دستشویی بر میگرده دستشم نمیشوره دستشو هر کس دستشو بو کنه سکترو زده تمام نان ها خانمان بدست این اهمق الوده میشه صبح تاشب هم تلوزیون روشنه از تلوزیون خسته میشه میره پای کامپیوتر بازی میکنه بخدا به جز سیگار و تریاک کشیدن و تلوزیون و بازی کردن کار مفیدی انجام نمیده ابرو برام نزاشته دیگه روم نمیشه برم بیش خاله امم یا هر کدام از این فامیلامان بخاطر اینکه معد لم زیر 19 هستش میشم18/75 بعد میاد میره میگه اصلا درس نمیخوانه بودنش برای خانواده مضره توی مدرسه ی نمونه دولتی بخدا درس میخونم فقط بدی هامو بلد بگه دیگه اگر من درست میگم لایکم کنید.ممنون که این سایتو گذاشتین

تصویر مهدی شهبازی
نویسنده مهدی شهبازی در

سلام حاج آقا شما تو یکی از پستاتون گفتید که اگ کسی راه کار دیگه ای داره بگه خوب من دارم حاج آقا لطفا این پستو بزار خوب بگم اونایی که از اول مدارا کردن شاید بدردشون نخوره تو دین اسلام هر کس دو فرصت داره اگه میبینید پدرتون از صدای کلفتش لذت میبره گاهی وقتا شما هم صداتونو به رخش بکشید  گاهی وقتا باید بدونن که ما هم احساسات داری نه اونایی که رو دادن اونا پدرشون قاطیه یه دفعه دیدی داد زدن پدرشون گرف کشت این واسه اونایی هس که واقعا اول کارن بعضی اوقات بخشش باعث سو استفاده میشه و فرد فک میکنه واقعا کسیه نه دوستان من اونایی که هنوز اول راهن بایی گاهی اوقات واقعا بدونن کار کردن وضیفشونه با تشکر 

تصویر دختری بدبخت
نویسنده دختری بدبخت در

اولا که هیچ حرف بدرد بخوری توو حرفاتون نبود.خانواده ی من بدترین خانواده دنیاس پدرم کاملا روانی و دیوانه اس.حتی یک ثانیه ارامش نداریم مادرم رو کتک میزنه.داداشم هم از بس کتک خورده از خود پدرم روانی ترء یه داداش کوچیک دارم که روز به روز توو این باتلاق فرووتر میره.بخاطر کوچکترین موارد تمام شب و روز دعوا و کتک و حتی چاقو کشی و طعنه و تشر و فحش ناموسی و تهمت حتی به منی که دخترشم فحشای ناموسی .
چه کسی باید جواب مارو بده؟؟؟؟نیکی به پدر بکنم؟؟در جواب کتکهاش پاهاشو ماچ کنم؟وقتی که پاهاشو توو دندونای مادرم و من و داداشم فشار میده تا اون یکی دوتا دندونایی که نصفء باقی مانده رو بریزه توو حلقمون؟؟نیکی کنم؟؟؟؟من چ کنم؟؟؟لعنت به کسی که میگه با مهربونی جواب بده.لعنت به تمام شماهایی که نفستون از جای گرم بلند میشه و میگین با مهربونی جواب بده

تصویر یه ادم
نویسنده یه ادم در

سلام.زیاد شنیدین که میگن طرف فوبیا داره .از ارتفاع نمیدونم از هر چی ...من فوبیای پدر دارم .ازش میترسم .کلا ترسناک هست ولی نه تا این حد که من میترسم .بقیه خواهر برادرام مشکل منو ندارن .ادمیه که یه روز خوبه یه روز بد .خود بزرگ بینه .معتادم هست .وقتی بساطشو پهن میکنه واسه کشیدن خوش اخلاق میشه ...من از وقتی بزرگ شدم یعنی از حدود پونزده شونزده سالگی تا الان که بیست و پنج سالمه کلا رو هم رفته باهاش دو کلمه حرف نزدم .و همون دو کلمه حرفم چشم بوده .باهاش بحث نمیکنم .اصلا از در اتاقم بیرون نمیام .و تو این سالها حتی یک هزار تومنی هم واسه مخارجم ازش نگرفتم .از همون سن دیگه نذاشتم حتی سرویس مدرسه هم برام بگیره .دو سه سالی یه بار میرم لباس عید میخرم اونم با پولای عیدیم .من واقعا جای خالی یه حامی مثل پدر رو تو زندگیم حس میکردم .به خاطر رفتاراش و رعایت نکردناش چند سال پشت کنکور بودم .اما دست از تلاش بر نداشتم .تا این که تصمیم گرفت منو به زورم که شده شوهر بده .و داد .اونم دقیقا به گسی که با اینکه پسر خوبی بود من ازش خوشم نمی اومد .اما بالاخره به زور این اتفاق افتاد و گریه و زاری من که همه اش در سکوت بود نه در پرخاشگری هیچ فایده ای نداشت .وقتی اون ادم به عنوان نامزد وارد زندگب اجبازیم شد اولش ناراحت بودم ولی امروز پدرم رو بخشیدم همه ظلما و کاراشو فقط و فقط و فقط به خاطر همین فردی که برام به زور انتخاب کرد .فرشته اس .اصلا خدای من روی زمینه .هیچی کم نداره نمیگم پولداره و این چیزا .یه جوریه که قابل وصف نیس راس یک سال باهاش بودن منو به همون ادم شاد و شیطون بچگیم تبدیل کرد همه بابامه چون تفاوت سنیمون زیاده یکم .هم همسرمه .هم داداشمه .هم خدای روی زمینمه .من بابامو بخشیدم به خاطر این توفیق اجباریش .....همسرم کمکم کرد دوباره کنکور بدم و به ارزوم برسم .....

همیشه حدا تو قران گفته بعد از هر سختی اسونیه .....راس گفته .خدا همیشه راس میگه . ....

تصویر منوچهر راستگو
نویسنده منوچهر راستگو در

سلام.من46سالمه پدری دارم باوجود اینکه تمام عمروجوانیم صرف او وبرادرانم شد اما درنهایت روزی متوجه شدم مخفیانه انچه که دارد را به نام برادرکوچکم زده وقتی به وی اعتراض کردم که حداقل در حضورمااین کاررامیکردی دعوایی راانداخت و گفت اگرکسی به پسرمن بالاترازگل بگوید زندگیش را نابود خواهم کرد.ناگفته نماند ازبچگی همیشه بین ما فرق میگذاشت ومیگفت عشق من این پسرمه حال 5سال است قهریم حتی یکبارسراغی از ما نگرفته .چه کنم

تصویر عاشق پدرم
نویسنده عاشق پدرم در

سلام، من یک پدر عصبی دارم، خیلی دوستش دارم و حاضر نیستم یه مو از سرش کم بشه، از دستش خیلی ناراحتم، پدرم تو مواردی به ما دروغ گفته و واقعیت هایی رو از ما مخفی کرده،  بیشتر از همه چیز مظلومیت مادرم منو ناراحت میکنه، خیلی نگرانشم، بغزشو میبینم ولی خم به ابرو نمیاره، کاش داد میزد یا گریه میکرد تا خالی میشد، از این میترسه که ما ناراحت بشیم، من ۲۴ سالمه، میدونید چقدر سخته یه پسر ۲۴ ساله بغز مادرشو ببینه و نتونه حتی دلداریش بده و یا براش کاری بکنه، مادرم تمام جوانیشو صرف پدرم کرد و با تمام نداریش ساخت اما پدرم تمام داراییش رو برای مادرم رو نکرد، و با این که میتونست زندگی بهتری برای مادرم بسازه نصف درامدشو به خونه میاورد و با بقیش کارهای دیگه میکرد(الله اعلم) مادرم با این که همه بهش میگفتن در مورد درامد و داراییش بهش دروغ گفته پشت پدرم می ایستاد، میگفت این طور نیست. از وقتی خیلی جوون بود تا وقتی مادر بزرگ و پدر بزرگ پدریم مردن، وقتی از شهرستان میومدن، تو خونه ما ساکن میشدن با این که هفتا دختر وپسر داشتن، همیشه مادرم کاراشونو میکرد، مادرم...

خلاصه خیلی لطف در حق پدرم کرده، وقتی پدرم سرش برای مسائل کوچک یا اعتراضش برای مسائل کوچیک نسبت به پدرم داد میزنه خیلی عصبانی میشم، تصمیم میگیرم، جلو پدرم بایستم، اما یادم میاد مادرم ما رو اینجوری تربیت نکرده ، بهمون یاد داده مهربون باشیم و به پدرمون و دیگران احترام بزاریم، البته اینم بگم پدرم تا به حال دست روی مادرم بلند نکرده، یا حد اقل من ندیدم، فقط داد میزنه و گاها ناسزا میگه، به هر حال من از دستش خیلی ناراحت میشم، چون فکر میکنم حق مادرم با این همه لطف نیست که اینجوری باهاش رفتار بشه، بعد تصمیم میگیرم باهاش صحبت کنم و یادش بیارم که مادرم چقدر بهش لطف کرده، اما میترسم پدرم بشکنه، واقعا درمونده شدم. ببخشید طولانی شد نیاز به درد ودل داشتم، اگر بتونید راهنمایی کنید تا وضعیت بهتر بشه ممنون میشم، اگر نه لطف میکنید برای پدرم دعا کنید، میگن دلتو به خدا بسپار، من خودم به حدی مشکلات دارم که افسرده شدم، دیگه واقعا تحمل ندارم، نمیتونم بار غم دیگرانم به دوش بکشم...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

خدا به هممون صبر بده کاری جزء صبر نمیتوانیم کرد وسلام و علیکم و رحمته الله و برکاته

تصویر مجتبی
نویسنده مجتبی در

سلام 

پدرم به من و مادرم خرجی نمیده اگر هم بده یا باید به زور ازش بگیریم یا با جنگ و دعوا خساست زیادی به خرج میده با اینکه 4 تومن حقوقشه میگه چون تو مادرت کار میکنید من دیگه به شما ها پول نمیدم خودتون پول در بیارید.

واقعا از دستش خسته شدم پسر عمو هام همه بهترین لباس ها و کفش ها رو میپوشن آون وقت این آقا من و داداشام رو عقده ای بار آورده 

میتونم ازش شکایت کنم?

تصویر نمی دونم
نویسنده نمی دونم در

سلام من حرفاتون رو کاملا قبول دارم

اما من میگم ایا چنین چیزی در مورد فرزند های خوب نیست تو دین که یکمی به بقیه بگین

به خدا ۲۲ سال از سنم میگذره تا به امروز یک اشتباه کوچیک انجام ندادم
همش عاشق پدر و مادرم بودم
نصف دعواهای مدرسم رو بخاطر پدرم گرفتم
کسی جرات نداشت اسم پدرمو بیاره جلو من

به خدا تا این سن ندیدم پسری تو شرایط من به گناه کشیده نشه
ولی من تا امروز هم پایبند دین بودم و تا حالا نشده حتی یک بارم لب به سیگار و مشروب بزنم تا حالا انگشت دستم به دختری نخورده
با وجود این که همیشه موقیعت این کارها رو داشتم

متاسفانه پدرم از فرهنگی های این کشور
و درد من ندونستن ایشون نیست
بلکه میدونه و از قصد با من این جور برخورد میکنه

به خدایی که شاهده دیگه از این زندگی خسته شدم
هر بار از دهنش یک چیز در میاد که کارد رو به استخونم میرسونه
ولی خود خدا میدونه چه چقدر دوسش دارم 
ولی تا این لحظه از زندگیم نتونستم با زخم زبوناش و حرکاتش کنار بیام

بعضی وقت ها فکر میکنم اصلا شاید بچش نباشم

دیگه نمی دونم چکار کنم
دلم میخواد برا همیشه ترکشون کنم

تصویر زبی
نویسنده زبی در

دوستان ما خودمونیم و یه پنکه اونم هر روز پدرم خاموش میکنه ما خیلی گرممونه الان باید چیکار کنم یکی کمکم کنه دیگه نمیدونم باید چیکار کنم تو هوای ۵۰ درجه ای خوزستان 

تصویر هیوا
نویسنده هیوا در

سلام من زنی 25 ساله هستم از بچگی پدرم منو کتککمیزد و سختویری های شدید داشت و هیچ گونه حقحانتخابی درهیچ موردی نداشتم به مادرم خیانت کرد طندگی بسیار سختی داشتم تا اینکه مجبور شدم برای خلاصی از شره سخت گیری های بی جا و کتک های پدرم اسارتم به دست اون ازدواج کنم و از بخت بد من شوهرمم یه آدم عوضی تر از پدرم از آب دراومددحالا من موندم و یه زندگی تلختوتگریه و روزای جوونیم ککداره حرومحمیشه دلم پره خدایا چرا به خاطر کدومکگناه نکرده خیلی وقتا به فرار و خودکشی فکر میکنم از ترس بابام نمیتونم طلاق بگیرم  

نمیدونم بایدبچه غلطی بکنم خستم خیلی خستم 

تصویر Maryam__
نویسنده Maryam__ در

باسلام . پدر من آدم خیلی عصبی هستش و هر وقت باهاش صحبت میکنم عصبی میشه و همیشه بهم میگه با من صحبت نکن و از بچگیم تا الان همینطور بوده و برای من هیچ وقتی نمیگذاشته و همیشه دنبال کار های خودش بوده. همیشه درحال فحش و تهدید کردن و فریاد کشیدن هست‌. حتی وقتی که میام خونه جرات ندارم بهش سلام کنم چون می ترسم عصبی بشه . جلوی دیگران همیشه سرم داد میکشه و آبروی من رو میبره. با کوچکترین حرفی که مورد پسندش نباشه من رو میزنه و من رو بسیار تهدید میکنه و من انقدر توی خونه از بچگی تا به حال دچار نگرانی و اضطراب هستم که دچار افسردگی و دچار مشکلات قلبی شدم . مادرم  از شدت عصبانیت و کارهای پدرم ازش جدا شد و من تک فرزندم و همیشه تنها هستم و با پدرم زندگی میکنم. از وقتی مادرم جدا شد و رفت خیلی وضعیتم بد شده همه ی حرفام رو تو خودم میریزم تنها دلخوشیم مادرم بود که اونم رفت حالا دیگه نمیدونم چجوری کار ها و رفتار ها و تهدید های پدرم رو تحمل کنم.

تصویر مهدیه احمدی
نویسنده مهدیه احمدی در

واقا ما بدبختیم که گیر همچین پدرایی افتادیم  وگرنه چرا از این همه پدرای خوب تو دنیا پدرای بد گیمون امده     پدرای بد کتک میزنن    دستور میدن سرمون داد میزننو..... من بچه ای 10 ساله هستم ونمیدونم تا چند سال باید با این اخلاق پدرم زندگی کنم   ولی میدونم روزی ازاین مصیبت ها خلاص میشم   ونفسی عمیق میکشم      داشتن  پدر یک مصیبت و نداشتن پدر یک مصیبت  واقا موندم برای من که بچه ام کدوم بهتره لطفا کمکم کنید که چطوری درستش کنم

تصویر X
نویسنده X در

من 4 سال از شما بزرگتر هستم و همیشه تو روش واستادم ازش آتو بگیر و با اون تهدیدش کن برای من که کار ساز بوده.

تصویر L
نویسنده L در

من 4 سال از شما بزرگتر هستم و همیشه تو روش واستادم ازش آتو بگیر و با اون تهدیدش کن برای من که کار ساز بوده.

تصویر مهدیه
نویسنده مهدیه در

اخه نمیشه به خدا کلافه شدیم نمیتونم باهاش حرف بزنم  

تصویر X
نویسنده X در

سلام.

چرا شما بی احترامی=بی احترامی رو پیشنهاد نمیکنید؟اخه برای من همیشه کار ساز بوده بزرگتر هم بالاخره باید احترام بزاره به کوچکتر!

تصویر خسته از پدر
نویسنده خسته از پدر در

من بابام ک چ عرض کنم مفسد فی الارض یه۱۰سالی کریستال میکشید بعد ترک کرد اونو رفت دنبال تریاک بعد تریاکو کرد رفت دنبال قرص ترامادول نگو همون حین قرص خوردن دوباره باز کریستال میزنه شانس ک نداریم بابای خوبی هم ک نداریم ب قول خودش من نمیکشم ولی مث سگ میکشه ن بچه میفهمه چیه و ن زن فقط دنبال کریستال 

تصویر محمد نادریان
نویسنده محمد نادریان در

سلام، واقعا دیگه این زندگی رو نمیخوام ، دوست دارم خود کشی کنم، هر روز که از خواب پا میشم با صدای فحش های این شیطان و هر شب هم بجای آرامش باید با صدای این عوضی بخوابم

چطور میشه از این حیوانات شکایت کرد؟ یکی بهم بگه خواهش میکنم و در غیر این صورت تنها راهی که برام میمونه خود کشی 

تصویر مهناز. ۹۷
نویسنده مهناز. ۹۷ در

آره خودکشی کن! تا هم این دنیا بدبخت باشی هم اون دنیا!!!!!!

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام

کامنت هایی رو گذاشتید خوندم.

وضعیت پدر منم مثل شماهاست.

تو اینترنت دنبال مطلبی میگشتم راجع به احترام به فرزند که چیزی پیدا نکردم متاسفانه، و اینکه نمیدونم چرا تو دین ما انقدر اصرار و تاکید به احسان به پدر و مادر شده ولی حتی کوچکترین اشاره ای هم به خوش رفتاری به فرزند نشده.

الان توی این 23 سال زندگی، روی خوش و اخلاق خوب از این پدر ندیدم، تازه امروز بعد از 23 سال دیگه کاسه صبرم لبریز شد و باهاش حرف زدم، تا قبل از این هم نهایت حرف من با پدرم فقط سلام بود همین، به پدرم گفتم خسته شدیم از این زندگی ما هیچی تو این زندگی از شما نمیخوایم فقط میخوایم که خوش رفتار باشی، بعدش تو جواب من میگه که خدا خواسته من اینجوری باشم، شما باید تحمل کنید منو، آخه با این آدم چیکار باید کرد.

جوری رفتار میکنه و میگرده که من جایی روم نمیشه بگم این پدرمه، قبلا مادرم هر بداخلاقی ای میکرد جوابش رو میداد بعدش نهایتا تا دو روز سعی میکرد که مثلا درست شه، ولی الانم  مادرم که بهش هیچی  نمیگه و باهاش راه میاد، بدتر میکنه، انگار اصلا نباید با این آدم خوب رفتار کرد.

خودخواه تر از این پدر هیچ کجا ندیدم، زندگی رو هرجور که خودش بخواد تلخ میکنه، ای کاش ایمان نداشت و میگفتم خدا رو نمیشناسه و این کار رو میکنه، ولی متاسفانه ادعای اخلاص و ایمان هم با این وضع اخلاقش میکنه.

کاری کرده که فقط دعا میکنم که تا آخر عمرم ازدواج نکنم و هیچ وقت بچه نداشته باشم، ولی الان دیگه به جایی رسیدم که فقط آرزوی مرگ می‌کنم.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بچه ها برید خدا رو شکر کنید اینکه شما میگید خوبه من نمیدونم سرمو کجا بکوبم از دست این پدر چی چی شده..خیلی جالبه فحش میده میشکنه میزنه بعد میره تو دست شویی وضو میگیره نماز میخونه...خخخخخ..اصلا هنگم از دستش منو از دین و ایمون انداخته وقتی میبینمش..اصلا روانیه...واقعا نمیدونم بخندم یا گریه کنم...

تصویر عدنان
نویسنده عدنان در

سلام

جناب آقایون و خانوم های مخاطب و دکتر مربوطه ای که لطف کردید این مهلت رو برای این بچه های زخم خورده ایجاد کردید

میخوام کمی از پدرم بگم.ببخشید شاید حالتون یه مقدار بد بشه.....حقیقتش من تمام اینایی که شما در مورد پدرتون گفتید سوسول بازی میدونم.بهتون بر نخوره...این برداشت شخصیه بندست...خب بگذریم و دور نشیم از اصل موضوع

بنده در حال حاضر جوونی 25 ساله هستم....6ماهم بود که پدر و مادرم جدا شدن....پدرم 1ماه بعدس میره با خالم فرار میکنه و میشه دزد ناموسه خانواده مادرم...این 2تا با هم ازدواج میکنن و من تا 17سالگی میوفتم دست پدرم و نا مادریم که خالم میشد...ازون روز به بعد خوانواده مادرم خالمو آق میکنن و من به مدت 27 سال زیر شکنجه طاقت فرسای پدرمو خالم بزرگ میشم...شکنجه ای که هر روزش آرزوی مرگ میکردم وخدایی بود که تا الان نزده موندم..

گرسنگی...کتک هایی کا اکثرا به شکست جایی از بدم منجر میشد..گرسنگی...تحقیر و آصیب های وحشتناک روحی...دکری مادرم که هفته ای 1روز همو میدیدیم و دلمون خون بود همیشه...مخاطبین عزیر آخه من چی بنویسم براتون...بعد اینکه 17ساله شدم از خونه زدم بیرون و برای خودم خونه ای که سگ توش نمیرفت اجاره کردم و الان 7ساله که مثل سگ جون کندم و تا جایی که تونستم خودمو پیش بردم..تو این مدت 1بار خودکشی کردم ولی متاسفانه بسختی زنده موندم...الان حدود 5سال میشه که در این میون با دختری آشنا شدم که فکر کنم تنهت دلیل زنده بودنم بوده باشه...سرتونو درد نمارم.پدرم و خالمم الان 2 ساله که از هم جدا شدن و پدرم ازون یه پسر داره که 4سال از من کوچکتره....حاضره منو بکشه و گوشت تنمو بده اون بخوره......الان مخوام ازدواج کنم...ولی میگه من برات هیچ کاری نمیکنم...هیچی...حتی یک هزارتومنی...دختره هم 5سال برام صبر کرد....خب من دیگه ادامه نمیدم...این خلاصه داستان من با پدرم بود که براتون گفتم

حالا کیا میگن صبر کن؟

احترام بزار؟

بیخیال باش؟

پدرم نه رگ داره...نه غیرت داره...نه هیچ چیزه دیگه ای...فقط منو در اوورد...

بسه دیگه وقتتونو نمیگیرم...فقط خدا ازم نگذره اگه ذره ای بزرگنمایی کرده باشم...وحتی فکر میکنم  حداقل چیزارو گفتم براتون...

منو به یه آدم افسرده بی انگیزه...بی همه چیز تبدیل کرد...

 

یاعلی

تصویر ادلیا
نویسنده ادلیا در

سلام، می خوام براتون چیزی رو تعریف کنم، لطفاً اگه کسی میتونه بهم بگه چیکار کنم.

من سیزده سالمه و تک فرزندم و یک ............................

تصویر ارشک
نویسنده ارشک در

سلام 

وقت بخیر 

به مدت ۴ سال ازدواج کردم و مشکلی دارم اینه که پدرخانمم بد جورخودش رو فردی از همه نظر اگاه به همه مسائل میدونه و من رو مورد تمسخر یا دست انداختن شخصیتم ایجاد میکنه ودخالتهای زیادی تو همه شرایط اجتماعی من میکنه من بخاطر سن او رعایت میکنم ولی استانه صبر بالا بیاد مقابله میکنم بنطرتون چیکار کنم این نوع دو شخصیت بودن این فرد

تصویر فرخ
نویسنده فرخ در

با عرض سلا و خسته نباشی . نظر اکثردوستان و خوندم . و یکم اروم شدم .  شما میگین احترام احترام . فقط همین . راه حل چیه . 

من پدرم ماهی 8 میلیون درامد داره ولی مامانم از کمیته امداد پول و . . . مگیره . خونه که توش زندگی میکنه خدا تومن پولشه ولی مامانم تو خونهای مردم کلفتی میکنه .  من و داداشم کوچیکترین بی احترامی و اهانتی نکردیم بهش . یعنی جرات نمیکنیم که بکنیم اخرش چی . از خون انداختتمون بیرون . یکی معتاد شده . اون یکی بی خریم ازش . منم با دوستام زندگی میکنم و منتشون و میکشم واسه یه لقمه نون . ماشین مدل بالا زیر پاشه ولی مامانم یالی یه دست لباس نمیگیره . ماهی یک میلیون خرج موادشه ولی . . .  

اگه بگم تا صبح طول میکشه . 

 راه حل چیه . منتظر باشیم بمیره ؟ نفرین کنیم ؟ صبر کنیم اتفاقی بیفته ؟ مگه من چقدر عمر میکنم .؟مگه چقدر جوونم . ؟مگه ارزوهای الانم با ارزوهای 10 سال بعدم فرق نمیکنه . اینا همش حرف که فقط احترام احترام . البته قصد جسارت ندارم . یه عمری گذاشتم چی نصیبم شد . راه حل میخوام ؟ منی که تا حالا با کسی بلند صحبت نکردم ارزو دارم ارزو دا م بمیره . بمییییییره . الان کاملا ارومم . ولی از خدا میخوام بهم صبر بده

من پدرم 

تصویر رضا
نویسنده رضا در

دیگه خسته شدم اصلا حالم از کلمه ی پدر بهم میخوره ؛ من امسال کنکور دارم ولی اصلا باهاش مشکل درسی ندارم من مشکل روانی دارم و از نظر روانی نمیتونم برای کنکور آماده بشم ؛ از اولین روزی که یادمه همیشه باهام بد اخلاقی کرد حتی شاید تعجب کنین بعضی وقتا فکر میکنم که من ازش بزرگ‌ترم ؛ یکسال پیش به مادرم خیانت هم کرد تمام زندگیمونو نابود کرد کاری کرد که من همیشه معدلم ۲۰ بود سال دهم بشم ۱۸.۹۸ ؛ تا میخواستم درس بخونم داد و دعوا راه مینداخت . دیگه نمیدونم چیکار کنم فقط میخوام کنکورو با موفقیت رد کنم تا برای همیشه از شر این آدم خلاص شم و مادرم و برادرم رو هم خلاص کنم ؛ اصلا نمیتونم روی درسام تمرکز کنم ؛ دلم میخواد بهم چاقو بدن بگن اگه بکشیش زندان نمیری به خدا یک لحظه هم درنگ نمیکنم میزنمش ؛ من میگم خدایا من که اونو نخواستم پس چرا اون که منو خواسته اینطوری میکنه 

تصویر ترنج
نویسنده ترنج در

سلام من از بابام متنفرم از مامانمم همین طور مامانم بخاطر چون کمرش چندین سال پیش اسیب دیده نمتونیم خونمون عوض کنیم بریم مثلا طبقه سوم یا چهارم فقط بلدن فحش بدن اثلا شبا همش تلویزیون روشن میکنه نمیزاره بخابیم اههههه بدمیاد ازشون این اسلامم فقط میگه احترام بزارین حتی اگر تجاوز هم شد مثلا احترامه؟؟؟؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام  واقعا عصبانیم از همه چی خسته شدم ب خدا.پدرو مادر من از همون روزی ک ازدواج کردن باهم مشکل داشتن من نمیدونم اخه یکی نبود بهشون بگه شما ک اصلا باهم تفاهم ندارید مرض دارید باهم ازدواج میکنید!!مرض دارید بچه دار میشید به خدا هر روز ارزوی مرگ میکنم میگم کاش هیچ وقت ب دنیا نمیومدم هیچ وقت احساس خوش بختی نکردم همیشه ی خدا بدبخت بودیم وهمیشه ی خدا حالم بده از دست این شرایط.تو خونمون همیشه دعواست همشم تقصیر بابامه دل مهربونی داره اما چ فایده کسی ک فحش میده و تحقیر میکنه  بعد بیاد بگه دوست دارم قلب شکستت درست میشه ن والا چون بعد دو دقیقه دوباره شروع میکنهاون با ندونم کاری و غرورش تو اوج جوونی همه ی اموالشو از دست میده و الان سال هاست راننده تاکسیه همش بد دهنی میکنه فحش میده کتک میزنه هیچ کسی ازش خوشش نمیاد تو فامیل همه مارو طرد کردن من تو این همه سال  یک روز خوش نداشتم همه ی روزای تعطیل ک مردم خوش میگذروندن ما تو خونه با دعواهای این اقا عذاب میکشیدیم حالا اخلاق گوهش ب جهنم سیگار و تریاک میکشه و همش دادو بیداد میکنه ابرومون جلوی همسایه ها اطرافیان برده من ازخجالت نمیتونم با بقیه روب رو بشم ب خاطر اخلاق گندش هیچ کسی حاضر نیست با خانواده ی ما وصلت کنه.. وقتی میریم برای ی دقیقه تلوزیون ببینیم بر میداره خاموش میکنه با فحش دادنا و تحقیراش اذیتمون میکنه مامانم واقعا خانومه واقعا نمونه ی ایثارگریه عاشقشم اما همش ناراحتم ک جلوی چشمام داره اب میشه و من کاری از دستم بر نمیاد ب خدا خسته شدم من انقدر گریه کردم نمره ی چشمام اومده پایین درد معده و سر درد هم جای خود داره هیچ وقت خداهم پول نداره و هشتمون گرو نهمونه...

دلم میخواد نباشه کلا از زندگیمون بره بیرون..

روانی کرده ب خدا

صبر کردن هم حدی داره 25سالمه ی روز خوش نداشتم واقعا ب عدالت خدا شک کردم

تصویر تمنا
نویسنده تمنا در

پدر من دزده،از خانواده دزدی میکنه.جلوی چشم نامزدم دست کرد تو جیبش پولشو برداشت.من حقوقمو تازه گرفتم کیفمو گذاشتم رو مبل رفتم بیرون اومدم دیدم کیفم خالیه.میره از مردم گدایی میکنه با اینکه پولداره.ابروی مارو جلو درو همسایه برده.جلوی نامزدم هزار بار مردم و زنده شدم.دلم برا خواهر کوچکترم میسوزه نمیتونیم بهش رفتاراشم تذکر بدیم.شبی نیست آرزوی مرگش و نکنم.

تصویر فراد امیری ازگرمسار
نویسنده فراد امیری ازگرمسار در

باعرض سلام خدمت دوستان گلم من هم از این جریانات بی نصیب نبودم ازکودکی تاالان که 32سالمه و واسه خودم دبیر هستم بفرموده دکترهلاکویی تمام آسیبها رو ماازکودکی خوردیم رپشن تر بگم محیط زندگیمون آشفته بوده له شدیم حالا شدیم انسانهای مهرطلب که یه اختلال روانی بزرگه باید درمان بشه درعین حالی که پدرهای بیمارداریم خودمونم گیریم و گرفتار ما باید یه پوسته روانی پیدا کنیم یعنی من واقعی بعد من دلیل این همه مهرطلبی رو نمیفهمم در عین حالی که نقش مادر پررنگ میتونه باشه گزینه طلاق درزندگی گزینه بدی نیست مخصوصا برا رهایی از این بیمارانی که به هیچ وجه نمیخوان درمان بشن من که چهارسالی هست که از خانوادم جداشدم دارم نفس میکشم دوستان شما تا خودت رو از محیط ناامن جدا نکنی داستان زندگیتون رو به زوال چون آرام زندگی کردن حق ماست و هیچکس اونو نباید ازما بگیره حتی پدر هرکس تو خانواده وظایفی داره هیچکس تافته جدابافته نیست بنظرم انسان یه لقمه نون سالم و خالی بخوره باآرامش بهتراز قصررویایی با غذاب ممنون که به حرفام گوش دادین عزیزان

تصویر زهراء
نویسنده زهراء در

سلام

مشکل من علاوه بر بی منطقی و بد اخلاقی و بد دهنی،این هست که با مادرم بد رفتاری می کنند ولی مادرم سکوت می کند که جو خانه متشنج نشود.ولی من و خواهرم واقعا نمی توانیم توهسن به مادرم را تحمل کنیم،همانطور که اگر کسی به پردم توهین کند با او برخورد می کنیم.

عمده ی جدل ها و دعواهایمان هم با پدرم بر سر رفتار بدش با مادرم هست

نمیدانم در مقابل بددهنی با مادرم باید چه عکس العملی نشان دهم،خودم به درک اصلا

ممنون میشم راهنمایی کنید

تصویر علوی۱
نویسنده علوی۱ در

م من ۳۳سالم هست و پدری به شدت متعصب دارم که اجازه ادامه تحصیل و داشتن شعل رو بهم نمیده و حتی تهمت هم بهم میزنه و منم طاقت نمیارم  و بد دهنی میکنم و میگه فقط ازدواج کن که اونم دست من نیست ،روزای عمرم داره میگذره، به نطرتون چه کار کنم؟

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

من نمیخوام از خودم تعریف کنم و بگم فرزن  خوبی هستم ولی به جرئت میتونم بگم فرزند بدی هم نیستم اما همیشه بایدخفت توهین مسخره و نفرین بشنوم تا کی...خسته شدم...ای لعنت به این سیستم آموزشی بخدا باید برای پدر و مادرا کلاس تربیت بزارن،

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام 

بابای من از همه باباهای بداخلاق افتضاح تر تو دنیا تک از نظر اعتیاد بداخلاقی پرخاشگر دست بزن خسیسی تو دنیا اول ازش متنفرممممم بشدت تا چند وقت پیش همش دعا میکردم درست بشه اما درست بشو نیست خدا هم کاری نمی کنه البته اگه خدایی وجود داشته باشه . جدیدا تو فکر هستم خودم بکشمش تا هممون از شرش خلاص شیم مخصوصا مامانم اینجور ادما فقط باید بمیرن به بدترین شکل ممکن . 

تصویر MOT2018
نویسنده MOT2018 در

خب وقتی احمقن ما چیکار کنیم باید؟؟ 

عقده این که ما عقده ای شدیم دیگه ..

یکاری کردن که همسنای من و خودم به فکر خودکشی افتادیم frown بخدا ازشون خسته شدم

خیلی نفهمن 

تصویر دختر بیچاره
نویسنده دختر بیچاره در

پدرمنم مث شماس چقد ما بدبختیم

تصویر Mohamaad
نویسنده Mohamaad در

سلام. من یه پدری دارم ک بد جوری رو اعصابمه . فقط زور میگه و بد دهنی میکنه من ۱۷ سالمه و احساس میکنم هیچ براش اهمیت ندارم . هر اتفاقی می افته ربطش میده به مادرم و اونو تحقیر میکنه . هر روز تو دلم بهش فحش میدمو گریه میکنم .

هیچی براش جز خودشو مادر عجوزش مهم نیست . همیشه از خدا میخوام بکشتش تا از دستش راحت بشیم . اصلا به عنوان پدر حسابش نمیکنم و همش خودمو ازش دور میگیرم .

تا وقتی هم که میام باهاش حرف بزنم بد دهنی میکنه و با عصبانیت از خونه میام بیرون . لطفا یه راه حلی بهم بدین که از دست این وضع پدر مسخرم راحت بشیم.

لطفا نگین صبرو حوصله کنید یا احترامشو نگه دارید یا سکوت کنید . راه حل جدید بدین فقط اینارو نگین . 

تصویر فرزین
نویسنده فرزین در

من از دخالت خانواده شوهرم مخصوصا پدرومادر شوهرم خسته شدم 

تصویر دردمند
نویسنده دردمند در

سلام همه نظرها را خوندن اما هنوز به مشکل من نرسیدید

پدر من از روزی که مادرم جوان و زیبا بود با پولهایی که نتیجه کلاه برداری بوده   فرار میکنه و سه فرزند که من آخری هستم رو تنها در غربت رها میکنه جالبه که به همه هم آدرس خانه را میدهد که مزاحم شوند   البته در خانه مستاجری و با هیچ درامد و پولی و تنها و عاجز شدیم

خلاصا بعد از 18 سال که متوجه شدیم   سه   زن گرفته و صالحب فرزند شده آنها هم با اخلاق وحشتناک او کنار نیامده  و در آخر با وجودی که دیگر بی پول و بدبخت شده بود   پیش مادرم برگشت و مادرم مهربان و انسانم   او را پناه داد   البته مشکل طلب کارها ها منجر شد که دو سه سال زندان برود ولی با کمال حرمت و احترام پذیرای او شدیم و حتی به رویش نیاوردیم    سرتان رادر نیاورم   تمام بچه ها د رنبود او شاغل شدند و ازدواج کردند با همت مادرم و راهنمایی ها و زحمات سختیهای او

بعد از اینکه این پست فطرت با حالت پشیمان آمد  و ما فکر کردیم که دیگر آدم شده بعد دو سه ماه که خوب جا بازکرد چیز دیگری شد   یک دیوانه  روانی وحشی که خدامی داند اینقدر   آبروی ما را نزد همسایه و همسران و فامیل برد که همه شرمنده شدیم  از همه بد تر با مادر عین یک مجرم محکوم به اعدام رفتار میکند اینقدر اذیت میکند که شرحش در اینجا نمیگندم   مادر بدبختم عین یک زندانی دارد شکنجه میکشد   هر روز فحش و ناسزا به عالم و ادم و فامیل ونفرین به بچه ها و ...     هیچ کس جز ما   بهشان نمیتواند سر بزند   با همه دعوا میکند   و دیگر غیر قابل کنترل   ...

از طرفی مادر عروسکم    عین یک کاغذ مچاله شده  هر روز دکتر هر روز قرص و آمپول   فشار خون 20 دیگه از توان افتاده . این حیوان کثیف با این وضع مادرم صبح سالع 5 صبح بیدارش میکنه با این حال بدش که برام آب بیار   اونم آب تو لیوان در پیش دستر و روی زمین ودر اخر با فحش و ناسزا و نفرین  که بیا از روی زمین لیوان خالی را بردار   .و با لگد و فحش و نفرین ا زخواب بیدارش میکنه  هر کدام از بچه ها دخالت میکنیم اوضاع را بدتر و تهدیدها و اذیت ها را بیشتر میکنه هز روز مادرم بیچاره هام را تا ساعت 2 نصب شب اورژانس و دکتر و ...

عزیزان   صحبتم اینجاست آخه این حیوان آیا حق پدری هم دارد آیا از همه این جانوارانی که میگید بد تر نیست

با اینکه من 40 سال دارم و همسر  فرزند اما بخدا از ناراحتی مادرم خواب و خوراک ندارم اونقدر ناراحتم که دیگه گفتنی نیست چون اون هو مادرم هست و هم پدرم

تورا به خدا دعا کنید براش   تو را بخدا از خدا خیر برا همه و مخصوصا برا مادرم بخواهید   تورا بخدا دعا کنید از دست این هیولا راحت بشه

دست همتون رو میبوسم

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

کاش جای پدر و مادرم یه سگ داشم باهاش درد دل میکردم. کاش نبودم توی این دنیایی کثیف....

تصویر دلم گرفته
نویسنده دلم گرفته در

منم دلم گرفته پدرم امروز بهم گفت دیگه نیا خونمون تا مواقع ای که زنده ام با مادرت بیرون قرار بزار چون فک میکنه در قبال خیانتش باید تحسینش میکردم ولی من جلوش ایستادم  پشیمونم نیستم ولی درک نمیکنم پدر باشی اینقد بی انصاف

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

تو شدی قاضی؟؟؟؟

تو باچه حقی کشف خیانت کردی؟؟؟؟؟

بر فرض خیانت باشه الان اوضاع رو بهتر کردی؟؟؟؟؟

مطمئن باش هم دنیات رو از دت دادی هم آخرتت رو

خانوات رو هم از هم پاشوندی

تصویر شاهین
نویسنده شاهین در

با مشاور روانشناس مشورت کنید واگر به نتیجه نرسید شاهد و مدارک قانونی تهیه کنید شکایت کنید چراکه فرقی نمیکند چه کسی به حقوق شرعی و قانونی شما تجاوز می کند

تصویر حمید
نویسنده حمید در

سلام من به خاطر مشکلی که با پدرم دارم نمیتونم تحملش کنم خدا شاهد روزی 1000بار آرزوی مرگ میکنم. میشه راهنماییم کنید تا باهاش کنار بیام؟ ممنون میشم .

تصویر محمد حسین

سلام پدر من خیلی خسیسه خداروشکر اونقدر هم داره که لذت ببره از زندگیش اما خیلی خساست به خرج میده میترسه مبادا ماشینش رو با اجازه ازش درخواست کنم یا لامپ یه اتاقی رو روشن کنم و یادم بره خاموش کنم دعواییی درست میکنه که نگو حرفاش مثل تیر میمونه تو مغز و قلبم همه مارو میبینن فکر میکنن خوشبختیم چون جلو غریبه و دیگران خوش اخلاق میشه ، دارم دیوونه میشم سیگار نمیکشه معتاد نیست اما به شدت مقرراتی و ترسوعه انگار نه انگار ما جوونیم اصلا بهمون بها نمیده چون خودش جوونی نکرده و رفته جنگ( خدا خیرشم بده ) ما هم باید اونجوری سختی بکشیم ، همش خودشو مثال میزنه دیوونم کرده میگه من بابام باهام اینطور بود و اونطور بود منم همیشه پدر بزرگ خدابیامرزمو لعن میکنم بخاطر اینکه اون باعث این اخلاقیاتشه خیلی جاها صبر کردم و هیچی نگفتم ولی بی منطقیش دیوونم میکنه مادرمم طرف ما نیست هیچوقت غیر منطقی تر از اونه هیچوقت رفتار خودشونو نمیبینند همیشه مارو مقایسه میکنند داریم نابود میشیم از درون داغون میشیم ، منت گزاشتنش از همه چی بدتره منت میزاره همش ، همین الان که دارم تایپ میکنم دارم حرص میخورم ازشون ، خدا نکنه شارژرشو برداری و در حد کوتاه بخوای استفاده کنی و اون بیاد ببینه نیست خون به پا میکنه ، همیشه دوستامو میبینم میگم خوشبحالشون چقدر پدرشون خوبه

تصویر ف.ر
نویسنده ف.ر در

سلام چه کار کنم ........از من بدبخت ترو بیچاره تر تو این دنیا وجود نداره .....عروسممون برگشته  غیر مستقیم تو یه جمع به من گف زشت ......من به مامانم گفتم میگه تو خیلی بدبختی که اینجوری از حرفش برداشت کردی حالا بابام فهمیده به مامانم میگه این عقده شوهر داره داره به این حسودی میکنه...............به قران محید اصلا دوس ندارم ازدواح کنم همش به من میگه تو عقده شوهر داری به مامانم میگم میگه مشکل از توعه ......................................به نظر شما خدا ازشون میگذره من که نمیگذرم بی کس تر از من تو این هستی وجود نداره همش ارزوی مرگ دارم از خودکشیم نمیترسم فقطططططط از خداس که مسیترسم.

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

الهی عزیزم غصه نخور بعضی عروسا مثل مار میمونن نیش  میزنن ولی چون خوش خط و خالن و سیا بازی میکنن کسی چیزی بهشون نمتونه بگه فقط از اون  بالایی کمک بخواه که جز اون کسی رو نداریم رفتن به سمت خدا و دقت به نشونه هاش به مخلوقات خدا ارامش میده واقعا پشیمونم که یه وقتایی از خدا دلسرد میشم شاید بگی اینا چرت و پرته ولی یه روزی یه جایی خودت به همین نتیجه میرسی اون صدا تو میشنوه اون خداست اون بهت ارامش میده کافیه بهش ایمان داشته باشی ایشالا بهت صبر بده که بتونی تحمل کنی .اگه چیزیم گفت عروستون  زیاد به خودت نگیر و خودتو به نشنیدن بزن اینجوری هر زری بزنه انگار به خودش گفته دل تو هم خنک میشه بعدشم بگو من به فکر شوهر کردن نیستم کسی به فکر شوهر کردنه که ماان و باباش بی عرضه باشن و نتونن خواسته های بچشونو بر اورده کنن و به زور بخوان شوهرش بدنwink

صفحه‌ها

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 15 =
*****