آیا از هرچه بترسیم، سرمان می‌آید؟

12:18 - 1400/02/13

- افرادی که ترس‌های مداومی از این قبیل دارند که مثلا مبادا به بیماری کرونا مبتلا شوم! یا مبادا دوستم را از دست بدهم! یا مبادا در کنکور قبول نشوم! یا مبادا عزیزانم را ازدست بدهم! و .... اگر اینگونه ترس‌ها مدام تقویت شود، در واقع منجر به شکل گیری یک تلقین نادرست در ذهن خواهد شد.

خوشبختی

اینکه گفته می‌شود که به هر چه فکر کنیم، سرمان می‌آید یا از چیزی که می‌ترسیم به آن مبتلا می‌شویم، تاچقدر درست است؟ آیا واقعا تا این حد ممکن است این مسئله در زندگی ما تاثیرگذار باشد؟ بنده جوانی هستم که کلا از بچگی ترسو بودم، ولی تازگی‌ها اضطراب و ترس‌هایم بیشتر شده است و حالت وسواس فکری پیدا کرده‌ام.
متاسفانه به واسطه این اختلالات بسیار ترسو شدم؛ به طوری که از آینده و اتفاق بد و مرگ دیگران و... به شدت می‌ترسم. آیا اینگونه اختلالات هم باعث می‌شود که از هرچه بترسیم سرمان بیاید؟
قبول دارم که همه چیز مخصوصا طول عمر انسان‌ها در دست خدای مهربان و عزیز است، اما با توجه به برخی روایات که مثلا چشم خوردن باعث مرگ انسان می‌شود، بسیار می‌ترسم! لطفا مرا راهنمایی کنید.

پاسخ مشاور:
شما چندتا مسئله را مطرح کردید که یک به یک پاسخ می‌دهیم:
1- درباره آن جمله معروفی که اشاره کردید به «هرچه فکر کنی سرت میاد... یا از هرچه بترسی سرت میاد» و تعابیری شبیه به آن را باید عرض کنم که باور به این عبارت مانع اراده و اختیار انسان می شود ولذا قابل قبول نیست! یعنی اینگونه نیست که انسان از هرچیزی که بترسد ناگزیر و بدون اختیار به آن دچار می‌شود؛ مثلا فرض بگیرید که فردی از ابتلای به کرونا بسیار ترس دارد و با این حال رعایت می‌کند، اگر طبق آن تعبیر بخواهیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که چنین فردی حتما مبتلا به کرونا خواهد شد؛ چنین نتیجه گیری درست نیست. البته چه بسا آن فرد در آینده هم مبتلای به کرونا شود، ولی این معنایش این نیست که صرفا به خاطر ترس، به کرونا مبتلا شده است، بلکه ممکن است این موضوع به خاطر عدم رعایت اصول بهداشتی اتفاق افتاده است نه دقیقا ترس ایشان!
اما چه بسا این موضوع را از جهات دیگری بتوان تحلیل کرد و آن مربوط به مدیریت ذهن است. افرادی که ترس‌های مداومی از این قبیل دارند که مثلا مبادا به بیماری کرونا مبتلا شوم! یا مبادا دوستم را از دست بدهم! یا مبادا در کنکور قبول نشوم! یا مبادا عزیزانم را ازدست بدهم! و ... اگر اینگونه ترس‌ها مدام تقویت شود، در واقع منجر به شکل گیری یک تلقین نادرست در ذهن خواهد شد.
به عبارتی چنین افرادی مدام در حال تلقین این ترس در ذهن خود هستند و ذهن آنان به مرور، خود را برای آن واقعه آماده سازی می‌کند. وقتی این تلقین نادرست در ذهن مدام تکرار شود، احتمال اینکه به ضمیر ناخودآگاه وی برسد نیز بسیار بالا خواهد بود و از آنجایی که ذهن چنین افرادی مدیریت نشده، باعث می‌شود که ذهن آنان آماده شکست در برابر آن ترس‌ها شود؛ لذا کم کم سیستم دفاعی بدن با ارسال پیام‌های نادرست از سوی ذهن تضعیف می‌شود؛ آن قدر ضعیف می‌شود که فرد با یک بار در معرض بیماری قرار گرفتن، بیمار می‌شود. چه بسا این فرد در گذشته به جهت قوی بودن سیستم دفاعی بدنش و رعایت اصول بهداشتی با اینکه در معرض بیماری بوده، ولی بیمار نشده، اما این بار به جهت ترس شدید و عدم مدیریت ذهن و ضعیف شدن سیستم دفاعی بدن و از آن طرف در معرض بیماری قرار گرفتن، به همان مریضی که همواره از آن ترس داشته مبتلا شده است.
اما راهکار چیست؟ و چه باید کرد؟
راهکار، مدیریت ذهن است؛ یعنی این قبیل افراد به جای اینکه ذهنشان متمرکز روی ترس‌هایشان شود، لازم است متمرکز روی نقاط مثبت زندگی شود. چراکه با این کار می توان ذهن را مدیریت کرد و او را مستعد شرایط خوب و بهتر در زندگی کرد.
دقیقا فرق افراد خوشبخت و بدبخت در همین است که ذهن افراد خوشبخت روی مسائل و نقاط مثبت زندگی متمرکز است و همواره ذهن آن‌ها آماده استقبال از شرایط بهتری است و طبیعتا احساس بهتری در زندگی تجربه می‌کنند. لذا لذت بیشتری هم از زندگی دریافت می‌کنند. اما افراد بدبخت، افرادی هستند که ذهنشان مدام روی مسائل منفی زندگی متمرکز است و ذهن آن‌ها آماده مواجهه با شرایط بدتر و ناخوشایند است و این مسئله منجر می‌شود که همواره احساس بدی داشته باشند و نتوانند از زندگی خود لذت و بهره کافی را ببرند.
برهمین اساس توصیه به چنین افرادی این است که هرگاه ذهن شما به سمت ترس‌هایتان گرایش پیدا کرد، بلافاصله شرایط ذهنی خود را عوض کنید؛ به عبارتی تمرکز ذهنی خود را به موضوع دیگری پرت کنید؛ اگر در حال فکر هستید که مبادا عزیزانتان را از دست بدهید، بدون درنگ خود را مشغول کار دیگری کنید؛ به طوری که ذهنتان روی آن ترستان متمرکز نشود!
تکرار این روند باعث می‌شود که تمرکز ذهنی از روی ترس‌ها و نقاط منفی برداشته شود. بعد از این لازم است که کار شناختی روی افکار و ذهن خود نسبت به ترس‌هایتان داشته باشید. لذا حضور یک مشاور بسیار می‌تواند به شما کمک کند تا از جهت شناختی به این باور برسید که ترس‌هایتان کاملا بی مورد است. وقتی به این باور برسید که ترس‌هایتان واقعا بی مورد است و دلیلی برای ترس زیاد نیست، حتما قادر خواهید بود که بر ترس‌هایتان غلبه کنید و روی مسائل مثبت و خوشایند متمرکز شوید و از زندگی لذت ببرید.
2- اشاره کردید که به یکسری اختلالاتی نظیر وسواس فکری و اضطراب دچار هستید، آیا در این زمینه مشاور چنین تشخیصی را داده است یا اینکه صرفا برداشت‌های ذهنی خودتان است؟ اگر واقعا به اختلالات مذکور دچار هستید، توصیه می‌کنم که حتما به یک روانشناس یا مشاور در این زمینه مراجعه کنید تا بتوانید بر آن‌ها فائق شوید. اگر بتوانید این اختلالات را برطرف کنید، طبیعتا روی نگرش، فکر و باور شما به زندگی اثر مثبت خواهد گذاشت و آماده درک شرایط جدید، لذت بخش و خوشایند در زندگی خواهید شد.
3- درباره چشم زخم و مرگ افراد به این صورت هم باید عرض کنم که در آموزه‌های دینی چنین موضوعی مطرح شده است، ولی در همان آموزه‌های دینی، راهکارهای دفع چشم زخم هم مطرح شده است؛ خواندن و همراه داشتن اذکاری مانند لاحول و لاقوه الا بالله، حرز امام جواد (علیه‌السلام) و ... همگی می‌توانند دفع شر و بلا کنند. لذا با ذهنیت ترس به این موضوع نگاه نکنید که مثلا اگر فردی دچار چشم زخم شود، دیگر راهی نخواهد داشت، در حالی که اگر به راهکارهای دفع چشم زخم بنگرید، می‌بینید که این موضوع بسیار راحت قابل دفع است. به ویژه اگر با ذهنیت مثبت به این موضوع بنگرید، به راحتی براین موضوع فائق خواهید آمد. به ویژه تقویت ذهن و قلب انسان به نور الهی و ایمان می‌تواند مانع جدی در برابر بلاها و شرور در عالم شود.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****