![پنجره گل](https://btid.org/sites/default/files/media/image/1043_16917.jpg)
با توجه به فرهنگ آپارتمان نشینی که امروزه رونق یافته، کمی از اهمیت همسایهداری و نکوهش همسایهآزاری بحث کنید. تا زوایای این مسئله روشن شود.
با تشکر و سپاس از درخواست شما:
بله همانطور که فرمودید، جریان آپارتمان نشینی رو به افزایش است. و خود این مسئله فرهنگ خاص خود را میطلبد. چه بسا دیده میشود که در یک آپارتمان بعضی واحدها با آوردن حیوانات به خانه خود، و یا بلند کردن صدای موسیقی و تلویزیون و یا سر و صدای بیش از حدّ بچهها......موجب سلب آسایس سایر واحدها میگردند.
در حالیکه باید بدانیم، آیین مقدس اسلام از آن روی که عهدهدار هدایت انسان است و برای تامین سعادت او تشریع شده، همه ابعاد وجودی، اعم از جسمانی و روحانی، مادی و معنوی، فردی و اجتماعی او را مورد توجه قرار داده و برای هریک از شئون زندگی انسان برنامهای دقیق و جامع و مبتنی بر عدالت و انصاف و فضایل انسانی ارائه کرده است. رفتار با همسایگان یکی از زمینههای مهمی است که اسلام بهعنوان یک نیاز جدی به آن نگریسته و ضمن تشریع حقوق و تعیین حدود همسایگی بر مراعات آن تاکید فراوان کرده و در برابر حسن همجواری وعده پاداش داده و در مقابل، همسایهآزاری را بهشدت نکوهش کرده و در برابر آن تهدید به کیفر و عقاب نموده است.
الف: ستایش همسایهداری:
قرآن کریم همدوش دعوت به توحید و اخلاص، انسان را به احسان و نیکوکاری به چند دسته از انسانها موظف کرده است. یکی از کسانی که قرآن کریم فرمان داده به او نیکی کنیم، همسایه است میفرماید: «وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ.»[نساء، 36]، «خدا را بپرستید و چیزی را در عبادت شریک او نسازید و احسان کنید به والدین....و به همسایه چه خویش باشد و چه بیگانه.»
رسول خدا صلیالله علیه و آله میفرماید: «پیوسته جبرئیل درباره همسایه به من سفارش میکرد، تا آنکه من فکر کردم برای همسایه سهمی از ارث قرار میدهد.»[1]
امام باقر علیهالسلام میفرماید: «کسی که به دنبال مال میرود تا خودش از مردم بینیاز شود و برای تامین خانواده تلاشی کرده باشد و بتواند به همسایگانش مهربانی کند، در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات میکند که صورتش مانند ماه شب چهاردهم است.»[2]
ب: نکوهش همسایهآزاری:
همسایهآزاری در دین مقدس اسلام به شدت نکوهش شده است. همسایه آزاران در کلام رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم و امامان و اهل بیت علیهمالسلام نه تنها گناهکار، بلکه خارج از زمره اسلامیان و اهل ایمان شمرده شدهاند. منظور از همسایه آزار تنها کسی نیست که برای همسایه خود زحمت و دردسر فراهم و با رفتار و گفتار خود او را آزرده میکند. کسی که از حال همسایه خود بیخبر است و به ادای حقوقش بیتوجهی میکند، به همسایه خود ستم کرده است و از نظر دینی همسایه آزار شمرده میشود، بنابراین هر نکوهش و تهدیدی در شرع مبین، همسایه آزاران را هدف قرار دهد به او نیز اصابت میکند.
رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم فرمودند: «کسی که حق همسایهاش را ضایع میکنداز ما نیست.»[3]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «از رحمت خدا دور است کسی که همسایهاش را بیازارد.»[4]
در جزوهای که رسول خدا صلیالله علیه و آله به فاطمه زهرا (س) داد و سفارش کرد مطالبش را یاد بگیرد آمده بود: «هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، همسایهاش را نیازارد.[5]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «مومن کسی است که همسایهاش از شرّش در امان باشد.»، راوی پرسید منظور از این شرّ چیست؟ فرمود: «ظلم و ستم.»[6]
و فرمود: «ایمان ندارد کسی که همسایهاش از شرّش در امان نیست.»[7]
چنانکه ملاحظه میکنید در تمام این روایات بین ایمان و همسایه آزاری نسبتی معکوس برقرار است. کسی که همسایه میآزارد، ایمان ندارد و مومن کسی است که همسایه نمیآزارد.
طبق این روایات، جهنم سرنوشت محتوم مردم همسایهآزار است. رسول خدا صلیالله علیه و آله میفرماید: «کسی که همسایهاش را بیازارد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند و جایگاهش جهنم است که بدجایی است.»[8]
در روایتی است که به رسول خدا صلیالله علیه و آله گفتند: فلان زن روزها روزه میدارد، شبها را به نماز میایستد و صدقه میدهد، ولی با زبان خویش، همسایههایش را آزرده میکند. فرمود: «هیچ خیری در او نیست از اهل جهنم است.»[9]
بنابراین با توجه اهمیت همسایهداری در اسلام و نکوهش شدید همسایهآزاری باید مراقب باشیم مبادا با رفتارهای نا هنجار خویش موجب آزار و اذیت همسایگان خویش را فراهم آوریم.[10]
پینوشت:
[1].صدوق، امالی، ص514
[2].طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص324
[3].صدوق، امالی، ص514
[4].وسائل الشیعه، ج16، ص280
[5].کافی، ج1، ص677
[6].همان، ج2، ص668
[7].همان، ص666
[8].صدوق، امالی، 514
[9].مستدرک الوسائل، ج8، ص423
[10].ر. ک. اخلاق الاهی، ج14، ص500