-نظم اجتماعی و حکومت اسلامی دو معنای گره خورده ی بهم در نظام سیاسی ما هستند که برای فهم هر کدام باید نگاهی هم به دیگری داشته باشیم.
شخصی مدعی شده بود در چارچوب حکومت داری باید به رفتارهایی پرداخت که نظم اجتماعی را مختل می کند؛ از این رو اگر عده ای زن و مرد به صورت مختلط در مکان عمومی آب بازی کنند این کار موجب اختلال نظم اجتماعی نیست و نباید از آن جلوگیری شود.این مدعا صرفاً به نقد رفتار حکومت در قبال یک مصداق مثل آب بازی نمی پردازد بلکه بسیاری از مصادیق دیگر را با همین مدعی می توان خارج از نظم اجتماعی برشمرد و اجازه به شکل گیری آن داد.
اجازه بدهید برای بررسی این دیدگاه و میزان صحت آن از دو جهت وارد بحث شویم؛ ابتدا نگاهی داشته باشیم به معنای نظم اجتماعی و سپس اشاره ای کنیم به تفاوت حکومت اسلامی با سائر حکومت ها تا نسبت به این مدعا قضاوت منصفانه ای داشته باشیم.
نظم اجتماعی
دانشمندان و پزوهشگران حوزه ی جامعه شناسی در خصوص نظم اجتماعی مفصل سخن گفته اند، اما برای روشن شدن مرادمان از نظم اجتماعی باید گفت: «نظم اجتماعی مبین توقعهای اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنتها، گرایشهای سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند داشتن نظم و ترتیب خاص برای اداره خود است. حتی جوامع اولیه انسانها دارای نظم اجتماعی بودهاست، کمااینکه جنبه طبیعی این نظم را نمیتوان نادیده گرفت. در جوامع ابتدایی این نظم بهطور خودبخودی ایجاد شد اما با وجود تنوع و پیچیدگی، جوامع کنونی نیازمند قوانینی هستند که این نظم را ایجاد کنند.»[1] نظم اجتماعی در حقیقت با حاکمیت قانون شکل می گیرد. این قوانین لزوماً از یک منشاء و مبداء نشأت نگرفته اند و هر اجتماعی می تواند منشاء خود را برای وضع قوانین داشته باشد. به عنوان مثال منشاء قوانین غربی توافق عده ای است که توافق خود را موافق عقل می دانند. اما در مملکت ما موضوع متفاوت است. در اینجا قوانین منشاء الهی دارند و بر اساس آیین اسلامی وضع می گردند. طبیعی است که حفظ نظم اجتماعی در اینجا کاملاً متفاوت از غرب است. در اینجا حفظ نظم اجتماعی در گرو احترام به قوانین و مقررات حاکمیت است که اساساً با توجه به دستورات قرآنی و روایی وضع شده است.
آنچه در سخن گوینده مستلزم تناقض است، عدم توجه و تفکیک بین نظم اجتماعی در غرب و نظم اجتماعی در مملکت اسلامی است. آنچه را شما مصداق بروز بهم ریختگی اجتماعی نمی شمارید صرفاً در غرب است. اما در نظام ما، با توجه به وجود هنجارهای متفاوت از غرب، رفتارهای مختلفی می تواند موجب فروپاشی نظم اجتماعی گردد که شاید در غرب اصلاً معنا نداشته باشد، مهم فهم معنای نظم اجتماعی است.
یک اشتباه راهبردی
در نقد رفتارهای حاکمیت منتقدین غالبا دچار یک خطای راهبردی می گردند، آن هم مخلوط کردن مصادیق مختلف با هم است. به عنوان مثال منتقد می خواهد نسبت به رفتار حاکمیت در خصوص حجاب نقد وارد کند می گوید؛ چرا جلوی فساد اقتصادی گرفته نمی شود؟! حال آنکه این دو باهم متفاوت هستند و کوتاهی حاکمیت در خصوص یکی دلیل بر رها کردن دیگری نیست!
حکومت اسلامی
پس از بررسی معنای نظم اجتماعی و عدم تطابق آن با مدعای منتقد محترم، نوبت به نگاه اجمالی در معنای حکومت اسلامی و میزان تطابق معنای آن با جلوگیری از رفتارهای این چنینی است.
در قدم اول باید بدانیم حاکمیت دین، یک حاکمیت مشروع و مبتنی بر آراء قرآنی است همانگونه که مقام معظم رهبری اشاره می فرمایند: «حاکمیّت دین را قرآن به صورت روشن بیان کرده؛ واقعاً اگر کسی این را انکار کند، حاکی از این است که در قرآن تدبّر درست نکرده. از طرفی قرآن اعلام می کند، آیهی شریفهی سورهی نساء است که «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله؛[2] پیغمبران را فرستادیم برای اینکه مردم از اینها اطاعت کنند» خب در چه چیزی اطاعت کنند؟ موضوع اطاعت پیغمبران چه چیزهایی است؟ صدها آیهی قرآن این موضوع را بیان می کند؛ مثلاً آیات جهاد؛ آیات مربوط به اقامهی قسط، آیات مربوط به حدود و مجازاتها، آیات مربوط به معاملات و قراردادها، آیات مربوط به قراردادهای بینالمللی -وَ اِن نَکَثوا اَیمنَهُم[3] - تا آخر؛ اینها یعنی حکومت؛ این آیات نشان میدهد که در این موارد بایستی از رسول اطاعت بشود؛ در مسئلهی دفاع از کشور، در مسئلهی اجرای حدود، در مسئلهی معاملات و قراردادهای اجتماعی، در مسئلهی قرارداد با کشورهای دیگر، در مسئلهی اقامهی قسط و اقامهی عدل، ایجاد عدل در جامعه؛ در اینها باید از پیغمبر اطاعت بشود؛ این یعنی حکومت؛ معنای حکومت غیر از این نیست. حاکمیّت اسلام با این وضوح در قرآن منعکس و روشن است.»[4]
در قدم دوم باید بدانیم یکی از مهمترین وظایف این حکومت احیای نظم اجتماعی در سایه ی دستورات قرآن و اسلام است.سوال اصلی این است که کدام دستور قرآنی و اسلامی اجازه به اختلاط مرد و زن داده است؟ کمی واقع بین باشیم وصرفاً به دنبال تحمیل عقائد خود بر دیگران نباشیم، اگر به دنبال احیای نظم اجتماعی هستیم، باید به "باید های"نظم اجتماعی در حاکمیت قوانین اسلامی احترام بگذاریم.
پی نوشت ها:
[1] زمینه حقوق جزای عمومی/ کد خبر: 83561519
[2] سوره نساء، آیه 64.
[3] سوره توبه، آیه 12.
[4] سخنرانی تلویزیونی رهبری به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1400/03/14.
نظم اجتماعی در سایه ی احترام به قانون شکل می گیرد. برای داشتن نظم اجتماعی باید نسبت به احیای قانون مداری بدون توجه به سلایق شخصی و سیاسی قدم برداریم.