امکان فهم متون دینی با معیارهای ثابت و غیر نسبی

10:29 - 1400/05/06

- قدمت زمان صدور آیات قرآن دلیل بر نسبیت فهم و برداشت از آنها نمی شود.

هرمنوتیک آیات قرآن

اشاره
فهم متون دینی از دیرباز مورد توجه دین پژوهان بوده است. واژه «هرمنوتيک» (hermeneutic) از ريشه يونانى (hermeneuien) است كه آن را به معناى «تأويل» ترجمه کرده‌اند.[1] این اصطلاح سه دوره را پشت سر گذاشته است. اين واژه در قرون وسطى به معناى هنر يا دانش تفسير و فهم كتاب مقدس و رفع ابهان از آن بود. اما به مرور زمان کاربرد آن تغییر کرد و غیر از فهم متن، به فهم روان‌شناختى ذهنيت نویسنده متن و بازسازی اندیشه او نیز گسترش پیدا کرد. در سومین مرحله، پيش فرض ‏ها و تفسيرهاي موجود در ذهن انسان که در تفسیر دخیل هستند، در این اصطلاح وارد شد. به این ترتیب گرايش ‏ها و ديدگاه ‏ها و انتظارات مفسر در فرآيند فهم نقش مهمی دارند. برآیند چنین تفسیری آن است که افق فكرى مفسّر با افق معنايى متن مخلوط می شود و معانى جديدى از آن برداشت می‌شود كه حتى مورد نظر نویسنده متن نيز نبوده‌اند. افق فكرى مفسر، همیشه تغيير می‌کند از این رو هيچ تفسيرى كامل نيست و معيار و مبنای واحد و یکسانی براى داورى ميان قرائت‌ها و تفسيرهاى متعدد وجود ندارد.[2]

اشکال
برخی روشنفکران مسلمان تلاش کردند اصول و مبانى هرمنوتيک فلسفى را براى فهم دين و تفسير متون دينى به ویِژه قرآن به كار گيرند. آنها ادعا می‌کنند شريعت و متون دينى صامت‌اند و پيش فرض هاى ذهنى مفسر در تفسير متن دخيل است. هیچگاه به گوهر و حقيقت دين نمی‌توان راه يافت و فهم، یک فرآيندى متحوّل، نسبى و وابسته به عصر حیات است. امکان قرائت‌های متعدد از متون دينى وجود دارد اما معيارى براى شناختن فهم درست از نادرست در دسترس نیست. بنابراین وقتی با یک متن مقدس مثل قرآن یا احادیث اسلامی مواجه می‌شویم و ظاهر آن را با آنچه که امروز در میان عرف عام یا متخصص رایج است، منافی می‌بینیم، این تضاد و تنافی دقیقا به افق فکری مردم در هنگامه و زمان صدور این متون دینی بازگشت دارد و لازم است چنین متونی بر اساس مقتضای عصر حاضر تفسیر و تبیین شوند.

پاسخ
خوشبختانه علماى اسلام از قرن‌ها پيش علم فهم متون را پى ريزى كرده و شرايط تفسير و مفسر و روش آن را در كتاب هاى خود، بيان كرده‌اند. هدف در تفسير و فهم متن- به ويژه متن دينى مثل قرآن- رسيدن به مراد مؤلّف است. خداوند قرآن را براى هدايت انسان نازل كرده[3] و او را به تدبّر و انديشه در آن فرا خوانده[4] پس لازم است انسان در آن بينديشد و به مراد خداوند برسد و آن را به كار گيرد. بنابراين، تفسير یک روش است که بايد «مؤلّف محور» باشد و مفسر باید شرایط خاص برای تفسیر کردن و رسیدن به مراد خداوند را کسب کند و نمی‌توان ارتباط قرآن با مؤلّف یعنی خداوند را ناديده انگاشت.
البته گاهی مفسر تلاش می‌کند گرايش ‏ها و فضاى خاص ذهنى خويش را در فرآيند تفسير دخالت دهد و آراى مبتنی بر ظن و گمان و مقصود خود را بر متن دینی تحميل كند. در این صورت فهم دچار انحراف شده و رسیدن به منظور نویسنده غیر ممکن خواهد شد. وقتی که مفسر به جای تفسیر متن مقدس، نظریات و عقاید خود را بر متن تطبیق دهد، به تفسیر به رای منجر می‌شود که در روایات اسلامی از آن به شدت نهی شده است.[5]
هر چند معتقدیم قرآن فصيح‌ترين نمونه كلام عربى است و مفاهيم آن واضح و روشن می‌باشد اما اختلاف مفسران قرآن صرفا در تعيين مصاديق آيات و فهم واژگان است که البته عوامل چنين اختلافى را می‌توان اختلاف در روش‏ هاى تفسيرى همانند روش روايى، روش ذوقى و عرفانى و يا روش فلسفى دانست. همچنین مفسران در برخی مسائل دانش‌هاى پيش‏ نياز تفسير مثل علوم ادبى يا علم رجال و درايه با یکدیگر اختلاف دارند. از تفاوت ميزان دقت و تيزهوشى مفسران نیز نباید غافل شد.[6] با تمام این اوصاف، بسيارى از پيش‏ فرض ‏ها در تفسير متون دينى همانند ديگر متون، نقش‏ آفرين‌اند که با پيروى از روش درست می‌توان از دخالت نابجای ذهنيت مفسر در فرآيند تفسير جلوگيرى كرد. واقعیت خارجی نیز گواه بر این است که بیشتر مفسران قرآن در پى فهم مراد و منظور مولف هستند و همین سبب شده که مشتركات فراوانى داشته باشند. بنابراین وجود تفاوت دیدگاه میان آنها دليل بر جایز بودن قرائت ‏هاى گوناگون و بى ‏ضابطه از دين نیست.
ادعای صامت بودن متون دینی، در برخی روایات اشاره شده،[7] اما صامت به معنای غیر قابل درک بودن نیست بلکه به معنای امکان فهم متفاوت از متن است. وانگهی، معرفت نسبی در فهم متون دین دارای یک اشکال بنیادی و اساسی نیز می‌باشد و با جاودانگی دین اسلام در تعارض خواهد بود. اگر متن قرآن یا روایات به زمان صدور آنها وابسته باشد، در واقع کاربرد آنها برای نسل بعدی بشریت تا روز قیامت زیر سوال خواهد رفت. در حالیکه آیات روایات بر خلاف آن سخن گفته‌اند. خداوند فرموده:«أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ؛[8] این قرآن بر من نازل شد که شما و هر کسی که به آن می‌رسد را هشدار دهم». همچنین خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در یک حدیث مشهور فرمودند:«حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛[9] حرام و حلال دین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) تا روز قیامت باقی و بدون تغییر است.»

نتیجه
فهم صحیح از متون دینی به ویژه قرآن امکان دارد و معیارهای مشخصی برای یافتن فهم صحیح از غلط پایه ریزی شده است. گرچه زمان صدور قرآن و روایات به قرن‌های پیش بازمی‌گردد اما سبب نمی‌شود برداشت‌های شخصی و تفسیر به رای جایز باشد. در غیر این صورت فارغ از نهی تشریعی، منجر به نسبیت در ساختمان معرفت بشری و فروریختن آن خواهد شد.

پی نوشت
[1]. هرمنوتیک منطق فهم دین، ص:3.
[2]. فرهنگ شيعه، ص: 470-472.
[3]. بقره/185.
[4]. نساء/82.
[5]. الميزان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 75.
[6]. تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم، ج‏5، ص: 76.
[7]. بحار الأنوار، ج‏31، ص: 546.
[8]. انعام/19.
[9]. الكافي، ج‏1، ص: 58.

فهم صحیح از متون دینی به ویژه قرآن امکان دارد و معیارهای مشخصی برای یافتن فهم صحیح از غلط پایه ریزی شده است. گرچه زمان صدور قرآن و روایات به قرن‌های پیش بازمی‌گردد اما سبب نمی‌شود برداشت‌های شخصی و تفسیر به رای جایز باشد. در غیر این صورت فارغ از نهی تشریعی، منجر به نسبیت در ساختمان معرفت بشری و فروریختن آن خواهد شد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 5 =
*****