اگر کسی در تعالیم اسلام دچار شبهه و اشکال میشود، باید به دو نکته توجه کند: نخست آنکه انسان توانایی درک تمام مسائل را ندارد؛ دوم آنکه فرمان از سوی خداوند صادر شده و او خیرخواه محض است.

مهمترین قدمی که انسان باید برای شناخت دنیای پیرامونش بردارد، شناخت خویشتن است. با وجود تمام پیشرفت هایی که انسان مدرن در زمینههای دانش تجربی داشته اما همچنان از شناخت خود به طور کامل ناتوان و عاجز است. انسان مدرن موجودی مغرور و جاه طلب است که با سختی میتواند واقعیت ها را قبول کند. یکی از حقائق در مورد انسان، نقصان درک و فهم اوست. هرچند او خود را عاقل میداند اما نتوانسته از این قدرت عقل استفاده مثبت کند و آن را کنار گذاشته و مشغول تبعیت از هوای نفس و شهوترانی شده است.
انسان تا حدودی به این ضعف خود واقف است و در مسائل گوناگون با پیروی از افراد صاحب تجربه و متخصص، مشکلات خویش را برطرف میکند اما با این وجود، وقتی به مساله خدا و دین میرسد، خویشتن را از همه کس آگاه تر میداند و ترجیح میدهد به تنهایی تعالیم دین را بررسی کند با اینکه خداشناسی و دین شناسی از مهمترین مسائل محسوب میشود.
نکته قابل توجه آنکه وقتی سخن از دین است، دقیقا دین اسلام بر طبق مذهب شیعه اثنی عشری منظور است و نه سایر ادیان، چه الهی چه غیر الهی. محققان و نویسندگان با روشهای مختلف توانستهاند معیارهای عقلی و استدلالهای قطعی بر حقانیت این مذهب را به اثبات برسانند که فعلا مجال بررسی این ادله نیست.
سخن در این است که آیا این دین الهی، بشر دوست است یا بشر ستیز؟
برای پاسخ به این سوال دو مسیر را میتوان طی کرد. یک مسیر آن است که به جزئیات تعالیم دین اسلام وارد شد و شبهات مربوط به آن را پاسخ داد. اما مسیر دیگر که بهترین مسیر است، بررسی ویژگی های خداوند میباشد؛ زیرا تمام تعالیم اسلام از منبع بی نهایت علم خداوند سرچشمه میگیرد. بر اساس آنچه که به آن باور داریم، خداوند یک موجود کامل و بی نقص است. او نسبت به هیچ چیزی حسادت نمیورزد و عالم کل است و بر هر چیزی قدرت دارد. تمام آنچه که فرمان میدهد بر اساس عدالت و حکمت است. بر این اساس، اگر کسی در تعالیم اسلام دچار شبهه و اشکال میشود، باید به دو نکته توجه کند: نخست آنکه انسان توانایی درک تمام مسائل را ندارد؛ دوم آنکه فرمان از سوی خداوند صادر شده و او خیرخواه محض است.