در روز غدير خم، مسلمانان سه دسته بودند

19:44 - 1392/08/01
رهروان ولایت ـ بار خدایا به تو از قریش شکایت می‌کنم، آنان انواعی از شر و خدعه در سر داشتند که بر رسولت پیاده کنند ولی از آن عاجز ماندند و تو بین آنان با نیتشان حائل شدی. آنان بعد از وفات پیامبر دور مرا گرفتند و نیت شوم خویش را بر من جاری ساختند.
غدیر

واقعه غدیر حادثه‌ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود، غدیر یک فرهنگ است نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت حکایت میکند که پس از چهارده قرن نه تنها از صفحات ذهن مسلمانان محو نشد بلکه با مشاهده شواهد بسیاری در طول زمان ، بیشتر در قلوب و اذهان جای گرفت لذا شایسته است از منظرهای گوناگون و در همه زمان ها به غدیر نگاه کنیم و چه زیباست سخن امام امت در این باره که فرمود: غدیر مختص به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصارباید باشد، روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملت‌ها و دست اندر کاران باشد، قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است.

با مراجعه به تاریخ عصر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) پی می‌بریم که حدود صد و بیست هزار نفر از مسلمانان در غدیر خم حضور داشتند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه بودند با تتبعی که در منابع تاریخی صورت گرفته است مشخص شد تا قبل از آن روز یعنی از شش هزار سال پیش تا آن روز هرگز چنان مجلس شکوهمندی برای سخنرانی تشکیل نشده بود. پس به راستی چه شد با وجود این همه جمعیت مسلمان تنها هفتاد روز پس از واقعه غدیر ( 28 صفر سال یازده هجری قمری) علی (علیه السلام) تنها ماند؟

به راستی سرّ این اعراض عمومی از ولایت چیست، آن هم تنها در هفتاد روز؟
برای پاسخ به این سوال باید طبقات فکری مسلمین در آن دوره را تجزیه و تحلیل کرد که با اندکی مطالعه در می‌يابیم که آن جمعیت عظیم را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد:
1. اعراب تازه مسلمان؛ این گروه که هنوز آداب جاهلیت را از خود نزدوده بودند و معنای صحیح نبوت را نمی‌فهمیدند از این روی میان نبوت و حکومت فرق نمی‌گذاشتند و ولایت را یک ریاست و زعامت ظاهری می‌پنداشتند ؛ گروهی که حضرت از آنان به «همج رعاع» یاد می‌کند یعنی کسانی که با هر بادی میل پیدا می‌کنند. [1]
این گروه، زمانی که مصیبت وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) حادث شد، قدرت فکر کردن در امور را نداشتند و لذا روسای مدرسه خلفا این وقت را بهترین موفعیت برای اجرای نقشه‌های خود دانستند و نقشه شوم خود را به اجرا در آوردند و امیر المومنین علی (علیه السلام) را برای مدت طولانی خانه نشین کردند . آنچه در دل داشتند، آشکار کردند و سریع به سقیفه رفتند و مساله خلافت را به نفع خود به پایان رساندند.

2.گروه دوم منافقانی بودند که به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند، ولی کینه کشته شدگان جنگ‌های بدر، احد را به دل داشتند و به آسانی زیر بار پذیرش ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) نرفتند و نخستین اعتراض‌ها را همین گروه در غدیر به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) کردند که آیا این فرمان از سوی خداوند است یا رسولش؟ [2]

علی بن حسن بن فضال از پدرش نقل می‌کند که: از امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) سوال کردم درباره امیرالمومنین (علیه السلام) كه چه شد که مردم از او اعراض کرده و به دیگری میل پیدا کردند در حالی که فضیلت و سابقه او در اسلام و منزلت او را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌دانستند؟
حضرت فرمود: جهتش این است که امام علی (علیه السلام) پدران و اجداد و برادران و عموها و خاله‌ها و نزدیکان آنان که دشمن خدا و رسول او بودند را به قتل رسانید لذا به این جهت کینه حضرت را به دل گرفتند و نمی‌خواستند که او متولی امورشان شود ، ولی از غیر علی (علیه السلام) در دل کینه‌ای نداشتند، زیرا کسی مانند علی (علیه السلام) در جهاد بر ضد مشرکان شرکت نکرده بود و به همین جهت بود که از او اعراض کرده و به سراغ دیگری رفتند .[3]

و در حدیثی دیگر عبدالله بن عمر به علی (علیه السلام) عرض کرد: چگونه قریش تو را دوست بدارد در حالی که تو در روز بدر و احد هفتاد نفر از بزرگان آنان را به قتل رساندی؟ [4]

امام زین العابدین (علیه السلام) هم در پاسخ اين سوال فرمود: زیرا دسته اول آنان را به جهنم واصل کرده و دسته آخر را نیز خوار و ذلیل کرد.[5]

ابو حفص می‌گوید «حریز بن عثمان، شدیدا بر علی (علیه السلام) حمله می‌کرد و بر بالای منابر او را دشنام می‌داد و همیشه می‌گفت من او را به جهت اینکه پدرانم را به قتل رسانید، دوست ندارم. [6]

آری این گروه از مسلمان نماها که اقوام و عشیره خود را در جنگ‌ها از دست داده بودند، کینه و خشم خود را بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر علی بن ابیطالب (علیه السلام) ظاهر نموده و از او قصاص نمودند و نگذاشتند به حقی که خداوند برای او معین کرده برسد.

در این باره امام علی (علیه السلام) به خدای خویش عرضه می‌دارد: بار خدایا به تو از قریش شکایت می‌کنم، آنان انواعی از شر و خدعه در سر داشتند که بر رسولت پیاده کنند ولی از آن عاجز ماندند و تو بین آنان با نیتشان حائل شدی. آنان بعد از وفات پیامبر دور مرا گرفتند و نیت شوم خویش را بر من جاری ساختند، بار خدایا حسن و حسین را حفظ گردان و تا زنده‌ام آنان را از گزند قریش مصون دار و هنگامی که جانم را گرفتی تو بر آنان مراقب باش که تو بر همه چیز شاهدی.

3. دسته سوم، مسلمانان با اخلاصی بودند که تعداد ناچیزی در این دسته قرار می‌گرفتند همانند ابوذر، سلمان، مقداد و... .

بدین ترتیب ناپایداری مذهبی و قدرت طلبی برخی اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) زمینه‌ساز وقوع حوادث ناگواری برای جامعه اسلامی شد.

 

منابع
1. صحیفه نور، ج20، ص 28.
2. ینابیع المودة، ص 249.
3.علل الشرائع، ج  1، ص 146.
4.المناقب ، ج۳، ص۲۲۰4.
5 .بحار الانوار،  ج۲۹،  ص۴۸۲.
6. تهذیب الکمال، ج۵، ص ۵۹.

کلمات کلیدی: 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 5 =
*****