انفاق باید برای دهنده و گیرنده، رشد و حرکت بیاورد. این است که دهنده انفاق باید در زمینهای انفاق کند که به رشد و رضوان و نور برسد، نه اینکه گرفتار منت و عجب و ریا شود و باید به گونهای انفاق کند که خلق را متملق و ذلیل بار نیاورد.
از آیه 262 سوره بقره به خوبی استفاده میشود که انفاق در راه خدا در صورتی در پیشگاه پروردگار پذیرفته است که به دنبال آن منت و چیزی که موجب آزار و رنجش نیازمندان است، نباشد.کسی که چیزی به دیگری میدهد و منتی بر او میگذارد و یا با آزار خود او را شکسته دل میسازد، در حقیقت چیزی به او نداده است؛ زیرا اگر سرمایهای به او داده، سرمایهای هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شکستهای روحی به مراتب بیش از مالی باشد که به او بخشیده است. منظور قرآن تنها این نیست که پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالی از منت باشد، بلکه در زمانهای بعد نیز نباید با یادآوری آن منتی بر گیرنده انفاق گذارده شود و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانی میرساند.[1]
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «کسی که به فرد با ایمانی نیکی عطا کند، سپس او را با سخنی آزار دهد یا منتی بر او بگذارد، به یقین انفاق خود را باطل کرده است».[2]
و در حدیث دیگری میفرمایند: «هنگامی که حاجتمندی از شما چیزی بخواهد، گفتار او را قطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمت به او پاسخ بگویید، یا در حد توان خود آنچه دارید، در اختیارش بگذارید و یا به طرز شایستهای او را بازگردانید؛ زیرا ممکن است سؤال کننده فرشتهای باشد که مأمور آزمایش شماست تا ببیند در برابر نعمت هایی که خداوند به شما ارزانی داشته، چگونه عمل میکنید».[3]
قرآن در آیه 266 سوره بقره، مثال جالبی برای انفاقهای آلوده به ریا و منت بیان داشته و فرموده: «ایا هیچ یک از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انواع انگور داشته باشد که از زیر درختانش نهرها جاری و برای او در آن باغ از تمام انواع میوهها موجود باشد و در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی خردسال و ضعیف دارد، ناگهان در این هنگام گردبادی شدید که در آن آتش سوزانی است، به آن برسد و باغ شعله ور شود و بسوزد».
این آیه، ترسیمی است بسیار زیبا از حال این گونه اشخاص که با ریا و منت و آزار، خط بطلان بر انفاق خویش میکشند. پیرمرد سالخوردهای را در نظر مجسم میکند که فرزندان خردسال و کوچکی اطراف او را گرفتهاند و تنها راه تأمین زندگی حال و آینده آنان، باغ سرسبز و خرمی است با درختان خرما و انگور و میوههای دیگر؛ درختانی که پیوسته آب جاری از کنارشان میگذرد و زحمتی برای آبیار ندارد. ناگهان گردباد آتشباری میوزد و آن را مبدل به خاکستر میکند چنین انسانی چه حسرت و اندوه مرگباری دارد؟
حال کسانی که اعمال نیکی انجام میدهند و سپس با ریا و منت و آزار آن را از بین میبرند، چنین است آنان زحمت فراوانی کشیدهاند و در آن روز که نیاز به نتیجه آن دارند، همه را خاکستر میبینند؛ چرا که گردباد آتشین ریا و منت و آزار، آن را سوزانده است.در پایان آیه، به دنبال این مثال بلیغ و گویا میفرماید: «این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند، شاید بیندیشید» و راه حق را از باطل تشخیص دهید.[4]
نقل شده است: مردی با زن خود بر سر سفره نشسته و میان سفره مرغی بریان نهاده شده بود. نیازمندی به در خانه آنها آمد و کمک خواست. صاحب خانه از جای برخاست و او را با عصبانیت دور کرد. مدتی گذشت. آن مرد فقیر شد و بر اثر تنگدستی همسر خود را طلاق داد. زن شوهر دیگری اختیار کرد. اتفاقاً باز روزی با شوهرش بر سر سفره ای نشسته بودند. مرغ بریانی هم وجود داشت. فقیری بر در خانه آمد. شوهرش گفت: خوب است همین مرغ را به فقیر بدهی. زن مرغ را برداشت و آن را به فقیر داد. وقتی که بازگشت، شوهر متوجه شد که زن گریه می کند. سبب گریه را پرسید.
گفت: آن فقیر شوهر سابقم بود. آن گاه حکایت آزردن و کمک نکردن به فقیر را برایش شرح داد. شوهرش گفت: به خدا سوگند، من همان نیازمندی بودم که به در خانه شما آمدم و آن مرد، مرا رنجانید.[5]
قرآن در آیه 267 سوره بقره در جواب این سؤال که از چه اموالی باید انفاق کرد، میفرماید: « ای کسانی که ایمان آوردهاید! از اموال پاکیزهای که از طریق تجارت به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما خارج کرده ایم از منابع و معادن زیر زمینی و از کشاورزی و زراعت و باغ، انفاق کنید».
بعضی از مردم عادت دارند که از اموال بیارزش و آنچه تقریبا بیمصرف است و برای خودشان قابل استفاده نیست، انفاق کنند. این گونه انفاقها علاوه بر اینکه سود چندانی به حال نیازمندان ندارد، نوعی اهانت و تحقیر است و موجب تربیت معنوی و پرورش روح انسانی نیز نمیشود. از این رو، در ادامه خداوند میفرماید: «به سراغ قسمتهای ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید؛ در حالی که خود شما حاضر نیستید آن را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت».[6]
این جمله صریحا مردم را از این کار نهی میکند و آن را با دلیل لطیفی همراه میسازد و آن اینکه، شما خودتان حاضر نیستید این گونه اموال را جز از روی کراهت و ناچاری بپذیرید، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر برای خدایی که در راه او انفاق میکنید و همه چیز شما از او است، به این کار راضی میشوید.
مردم هنگامی که میخواهند به سلاطین و شخصیتهای بزرگ تقرب جویند، بهترین اموال خود را به عنوان هدیه برای آنها میبرند، چگونه ممکن است انسان به خداوند بزرگی که تمام عالم هستی از او است، به وسیله اموال بی ارزش و از مصرف افتاده، تقرب جوید!
این فرهنگ قرآنی باید در میان همه مسلمانان زنده شود که برای انفاق، بهترین را انتخاب کنند. سر اینکه پیشوایان در شب انفاق میکردند، همین بود که افراد، متملق و ذلیل بار نیایند و خوار نگردند و سر اینکه خداوند به آنها که بر او توکل کردهاند، من حیث لا یحتسب روزی می دهد، همین توکل و توحید عمیق آنهاست.
از امام صادق(عليه السلام) نقل شده که فرمود: «زکات واجب را به طور آشکار از مال جدا سازيد و به طور آشکار انفاق کنيد، اما انفاقهای مستحب اگر مخفی باشد، بهتر است».[7]
منابع:
[1]«الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[سوره بقره/آیه 262]
[2]:[ تفسير برهان، ج1،ص253، ح1]
[3]:[مجمع البيان، ج1- 2، ص375]
[4]:«أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاء فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ»[سوره بقره/آیه266]
[5]:[ ثمرات الاوراق ابن حجه حموي که در حاشيه مستطرب، ج 2، ص 148]
[6]:«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميدٌ»[سوره بقره/آیه267]
[7]:[مجمع البيان، ج1 ،ص384]