راوی: مگه تو امتحان نداری؟ چرا داری بازی می کنی؟
کودک: دیگه لازم نیست درسامو بخونم، می دونم امتحانم بیستِ بیستِ
راوی: آفرین یعنی خوب خوب خوندی و حتما همه سوالات رو مامان ازت پرسیده و جوابشون رو درست گفتی؟
کودک: نه بابا اصلا هیچی نخوندم
تصویر کودک در حال بازی کردن با وسایل
راوی: اِاِاِ مگه تو امتحان نداری؟ چرا داری بازی میکنی؟ نمیخوای درستو بخونی؟؟
کودک: دیگه لازم نیست درسامو بخونم، میدونم امتحانم بیستِ بیستِ.
راوی: آفرین یعنی خوب خوب خوندی؟ حتما همه سوالات رو مامان ازت پرسیده و جوابشون رو درست گفتی؟
کودک: نه بابا اصلا هیچی نخوندم.
راوی: پس چطور میگی حتما بیست بیست میشی؟
کودک: رفتم نماز خوندم. بعد از نماز دستامو بردم بالا و دعا کردم. گفتم خدایا امتحانم بیست بیست بشه. حتما دیگه بیست میشه خودم میدونم.
راوی: من گفتم باید دعا کنیم، نه اینجوری که؟
کودک: یعنی اشتباهی دعا کردم؟
راوی: نگاه کن! ما یه کارایی رو باید خودمون انجام بدیم. خدا هم گفته هر چقدر تلاش کنی نتیجه میگیری. هرکی بخواد پولدار بشه، باید کار کنه و پس انداز داشته باشه. تو هم اگه میخوای بیست بگیری، باید خوب درس بخونی. اگه خودت تلاش نکنی، نمره خوب نمیگیری ها! ببین توی مسابقه دو نمیتونی با یه پا بدویی و برنده شی. حتما باید با هر دوپا بدویی. توی زندگی هم اگه میخوای موفق بشی، باید هم تلاش کنی، هم دعا کنی.
توی قنوت هم دعا میکنیم خدایا! کمکمون کن تا بتونیم توی زندگی موفق بشیم.
کودک: آهان،من فکر میکردم فقط نماز بخونم و دعا کنم کافیه.
راوی: حالا کجا میری با این عجله؟
کودک: میرم درسامو بخونم امتحان دارم.