بهشتی که پیدا شد

08:35 - 1401/01/24
بهشت گمشده

بعضی از مواقع تو آرشیو به فیلم های گم نام و بی ادعایی بر می خوریم که بدون هیچ سر و صدایی و هیچ تبلیغات گسترده ایی ساخته شده اند و به شما این حس را می دهند  که نباید هیچ گونه انتظاری خاصی را از آنها داشته باشید ولی وقتی برای دیدن برگزیده شدند و شما به تماشای آن نشستید شما را در خود غرق می کنند و شما محو شیرینی و دوست داشتنی بودن شان می شوید. زمانی که به تماشای فیلم «بهشت گمشده» می نشینید همین انتظار را داشته باشید.

فیلمی که به ­شدت داستان ­محور است و به درستی برای پرداخت درست به قصه از یک قالب روایی متفاوت کمک گرفته است و آن چیزی که به جذابیت و محبوبیت این فیلم کمک بسزایی می­ کند همین قالب روایی کم تکرار و متفاوت آن است. در این فیلم ما شاهد روایت دو قصه به موازات هم هستیم. روایت دوم (آنژل و علی) خود داستانی مجزا است که شخصیت­ های روایت اول یعنی عیسی و همسرش درحال خواندن آن هستند. در واقع قالب روایی متفاوتی که درباره آن صحبت کردیم قالب «داستان در داستان» است؛ یعنی قصه ای در دل قصه­ ای دیگر که در نیمه ها­ی پایانی ­فیلم غافلگیر می شویم  و در نقطه عطف فیلم، داستان با حقیقت تلاقی می ­یابد. این که کارگردان بتواند برای فیلم داستان­ محور خود یک نوع روایت­ پردازی درست و منسجمی را پیدا کند که در عین انتخاب درست تکراری هم نباشد، قطعاً برگ برنده بزرگی به حساب می­ آید.

بزرگترین مشکلی که باعث از بین رفتن جذابیت دراماتیک و مسطح شدن داستان می شود که در این سالها نمونه های زیادی از آن را دیده ایم، مشکل عدم توانایی تبدیل موقعیت به داستان است. اما در داستان بهشت گمشده این مشکل اصلاً وجود نداشته و در تبدیل موقعیت­ های به وجود آمده به داستان ماهرانه عمل می­ کند و چرخه­ ی درامی که به وجود می آورد کامل و منسجم به جلو می­ رود.

در این فیلم کارگردان، به مخاطب یک­ دستی­ های جالبی می­ زند و سعی دارد که با ظرافت بیننده را فریب  دهد و گاهی نیز با هوشمندی ما را در عمق فیلمنامه­ اش غرق کند. در شروع فیلم ما گمان می­ کنیم که قصه­ ی اصلی فیلم روایت قصه­ ی زندگی عیسی و آیدا است اما در ادامه با آغاز روایت دوم، پی می­ بریم که این قصه علی و آنژل هستند که محوریت درام داستان را در دست می گیرند و سیر تغییر و دگرگونی آن ­هاست که در زندگی آیدا و عیسی را هم تحت تأثیر قرار می­ دهد. یعنی نویسنده و  کارگردان در ابتدا داستانش را با زوج اول آغاز می­ کند و با همان­ زوج اول هم به پایان می رساند اما اهمیتی که به نقش زوج دوم در گستره­ ی درام می دهد و نقش آنها را  پررنگ می­ کند تا مخاطب را ماهرانه فریب بدهد.

زمان روایت داستان اول کاملاً مشخص است؛ یعنی درست بعد از زلزله­ ی ویرانگر کرمانشاه. آیدا همسر حامله، افسرده و نا امید عیسی است او که بیشتر اعضای خانواده ­اش را در این زلزله از دست داده به شدت افسرده شده است. اما در روایت داستان دوم یک نوع بی­ زمانی به چشم می­ خورد که یک تمهید مناسب و درست برای ترسیم  رویاگونه و خیال پردازانه­ برای این داستان است. در واقع کودکانی که در این روایت دیده می شوند ربط چندانی به کودکان امروزی و یا حتی کودکانی که در یک دهه قبل زیسته اند، ندارند؛ و می توان گفت حتی نوع تفریحات، زیست و سرگرمی هایشان بیشتر شبیه کودکان دهه­­ های پنجاه و شصت است اما زمانی که در نقطه عطف فیلم از داستان گره­­ گشایی می شود و از راز درام و چگونگی تجلی یافتن این کاراکترها در واقعیت پرده برداری می شود، مخاطب پی می­ برد که به لحاظ زمانی علی و آنژل و دیگر دوستانش چندان هم قدیمی نیستند و این نوع به تصویرکشیدن شان به منظور حفظ قالب داستانی و رویا گونه داستان دوم است.

 

ادامه دارد ...

بعضی از مواقع تو آرشیو به فیلم های گم نام و بی ادعایی بر می خوریم که بدون هیچ سر و صدایی و هیچ تبلیغات گسترده ایی ساخته شده اند و به شما این حس را می دهند  که نباید هیچ گونه انتظاری خاصی را از آنها داشته باشید ولی وقتی برای دیدن برگزیده شدند ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****