مورچهخوار بهخوبی نشان میدهد که بیشتر افراد معروف شده در فضای مجازی، سواد و هنر خاصی ندارند. آنها بهصورت اتفاقی با یک کلیپ و عکس معروف میشوند و بعد خود را بندهی خدا هم نمیدانند.
اعتیاد به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و ظهور پدیدهی شاخهای مجازی و اینفلوئنسرها در سالهای اخیر گریبانگیر جامعهی ما و بسیاری از جوامع دنیا شده است.
گوشی هوشمند موبایل دروازه ورود به فضای مجازی به شمار میرود. کاربرانی که عضو شبکههای اجتماعی شده و بعد از آن به دنبال این هستند که به هر قیمتی فالوور و لایک جمع کنند، سوژه و ایده اصلی فیلم «مورچهخوار» هستند. این فیلم به کارگردانی شاهد احمدلو و بازیگری نسرین مقانلو، لیندا کیانی، مهدی کوشکی، رضا شفیعی جم و... بهخوبی توانسته این وضعیت را با چاشنی طنز به تصویر بکشد.
فیلم روایت جوانی از طبقه پایین جامعه به نام منوچهر است که وضعیت مالی مناسبی ندارد. منوچهر در اطرافیان خود شاهد افرادی است که در فضای مجازی معروف شده و از این طریق درآمد دارند. خیلی اتفاقی کلیپی از منوچهر در فضای مجازی منتشر میشود و طولی نمیکشد که او خود را یکی از شاخهای نوظهور فضای مجازی میبینید. در این میان شرکتی صوری با مدیریت زنی به نام خانم کبیری شاخهای مجازی را استخدام و با دادن امکانات و در اختیار گذاشتن لوکیشنهای لاکچری از آنها میخواهد تا شرکت او را تبلیغ کنند و در مقابلش پول و خانه و ماشین بگیرند.
منوچهر روزبهروز در دنیای مجازی غرقشده و با افزایش فالوورهایش به خود غره میشود. در نهایت مشخص میشود که خانم کبیری از این افراد برای کلاهبردای از مردم سوءاستفاده کرده و خودش خارج میشود و شاخهای فریبخورده مجازی میمانند و کلی شاکی که فریب این شاخها را خورده بودند. آنها هر چیزی را که از این طریق کسب کرده بودند را از دست میدهند و چیزی که نصیبشان میشود پلیس و زندان و نفرت مردم است.
کبیری به شاخهای مجازیای که در استخدام او هستند میگوید: «فالوور جمع کن، لایک بگیر، هر یک نفر لایک و فالوور یعنی یک آدم، هر چه تعدادشان بیشتر باشد یعنی تو رئیس آدمهای بیشتری هستی، پادشاهان قدیم با صد هزار نفر یک کشور تأسیس میکردن، اما شما آلان با چند میلیون فالوور!»
مورچهخوار بهخوبی نشان میدهد که بیشتر افراد معروف شده در فضای مجازی، سواد و هنر خاصی ندارند. آنها بهصورت اتفاقی با یک کلیپ و عکس معروف میشوند و بعد خود را بندهی خدا هم نمیدانند. تمام زندگی و تصاویر آنها در فضای مجازی فیک و برای فریب مخاطب و گرفتن لایک و فالوور است. حتی توصیهها و تصاویر اخلاقی و انسان دوستانه آنها نیز واقعی نیست. مخاطب و فالوور وسیلهی و ابزار درآمدی شاخهای مجازی است و در چند جای فیلم به مخاطب کنایه میزند که این خود مردم هستند که این افراد بیسوادِ بیهنر را معروف کردهاند و هرچقدر که آنها از مسیر انسانیت فاصله میگیرند، مردم بیشتر به دنبال کردن آنها میپردازند.
فیلم، تصویربرداری ضعیفی دارد که «شاهد احمدلو» دلیل آن را تهیهکننده خصوصی و محدودیت سرمایهگذاری معرفی میکند؛ اما اگر از ضعفهای فنی در تصویربرداری و انتخاب بازیگران بگذریم، فیلمنامهی فیلم نیز دارای ضعفهایی است و میتوانست خیلی بهتر از این باشد.
چیزی که مخاطب با دیدن این فیلم میبیند این است که همهی افراد فعال در فضای مجازی سیاه و تار هستند؛ یعنی فضای مجازی بد است و هر کس که وارد این فضا شود درنهایت منجر به فساد و خسارت میشود. مخاطب امروزی این نتیجه را نخواهد پذیرفت، پس آن نتیجه و تأثیرگذاری که سازندگان فیلم از انتخاب این سوژه و موضوع به دنبال آن بودند، به دست نخواهند آمد.
درواقع مورچهخوار بجای حل مسئله، تنها به مسئله میپردازد و بدتر اینکه در آخر حتی صورتمسئله را هم پاک میکند. جا داشت در این فیلم یک وضعیت ایدهآل از کسی که در فضای مجازی فعالیت میکند نیز به تصویر کشیده میشد تا مخاطب درنهایت با الگویی درست برای حضور و فعالیت در فضای مجازی روبرو میشد.