مسئولان فرهنگی کشور گویی در خواب عمیقی فرو رفتهاند و نمیدانند اسرائیل چیست، غزه کجاست و ظلم و جنایت چیست؟ چرا باید نماینده رسمی و فیلمی محصول ایران در اسرائیلی اکران شود که جمهوری اسلامی آن را به رسمیت نمیشناسد؟
در خبرها آمده بود که «حنین ولید ابو قایده» کودک دهساله فلسطین در حملات دوباره رژیم کودک کش صهیونیستی به فلسطین بر اثر شدت جراحات شهید شده است. 15 کودک دیگر هم در اثر حملات این رژیم غاصب به شهادت رسیدند و 30 نفر دیگر -از جمله یک زن- زخمی شدهاند.
فیلمهای منتشر شده از این حملات پر است از درد و رنجی که دل هر انسان آزادهای را میرنجاند. آه و نالههایی که مادران این سرزمین سر دادهاند و صحنههای در آغوش کشیدن کودکان شهید توسط پدرانشان و سکوت جامعه جهانی که برای حملات اوکراین گوش دنیا را کر کردند، چیزی جز مرگ انسانیت نیست.
دراین بین اتفاق دیگری نیز اهالی سینما را تکان داد، اکران فیلم "قهرمان" به کارگردانی و تهیهکنندگی "اصغر فرهادی" (فرهادی یکی از تهیهکنندگان است) در سرزمین های اشغالی فلسطین !
اکران فیلم قهرمان -که نماینده رسمی جمهوری اسلامی در اسکار است- در سرزمین های اشغالی، دهنکجی بزرگی است به شعارهای اصیل انقلاب اسلامی که مبارزه با ظلم، ستم و جور ظالمان بزرگ تاریخ است.
مسئولان فرهنگی کشور گویی در خواب عمیقی فرو رفتهاند و نمیدانند اسرائیل چیست، غزه کجاست و ظلم و جنایت چیست؟ چرا باید نماینده رسمی و فیلمی محصول ایران در اسرائیلی اکران شود که جمهوری اسلامی آن را به رسمیت نمیشناسد؟ رژیمی که نماد ظلم و ستمی است که جمهوری اسلامی علم مبارزه با آن را بر افراشته است.
اصغر فرهادی نیز بار دیگر ثابت کرد تفکر ثابتی ندارد، و حرفهایش بسته به نرخ روز است. او در سال 93 گفته بود :«اهدای خون به مردم بیگناه غزه یک همدردی با آنها در مقابل جنایات و کشتاری است که این روزها شاهد هستیم، هرکسی امروز فارغ از نگاه سیاسی باید به شکلی احساسات خود را درباره وقایع غزه بروز بدهد و باید از مردم بیگناه غزه حمایت کند، رفتار رژیم صهیونیستی دیکتاتورمابانه است و فکر میکنند که بهجز خودشان دیگران حق زندگی ندارند و باید از بین بروند.»
حال سؤال این است چرا فیلم او در سرزمین تحت اشغال این رژیم دیکتاتور اکران شده است؟ آیا مردم غزه دیگر مظلوم نیستند؟ اکران فیلمی در شهرهای این رژیم اشغالگر مغایر با حرفهای گذشته او نیست؟
این سرنوشت تفکری بدون عمق است و ریشه در خاک عدالت و عدالتطلبی ندارد. تفکری که عدالتش در گروی نانی است که قرار است دریافت کند!
البته گردن کشی او جای تعجبی ندارد وقتی ابراهیم داروغه زاده میگوید: فیلمنامههای فرهادی ناخوانده مجوز میگیرد و نشان از این دارد که بها دادن به او از کجا میآید. توقع اما از دولت مردمی و انقلابی و مسئولان فرهنگی آن بیش از اینهاست که ظاهراً دوستان فریادهای «من از شما بیزارم» فرهادی را از فرانسه نمیشنوند!