بنابر نقل منابع شیعه و سنی، معاویه در شهادت امام حسن علیهالسلام نقش داشته است.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/nody-khs-b-khyfyt-bqy-1635521955.jpg)
منابع فریقین تقریباً اتفاق دارند که هرچند امام حسن علیهالسلام را جعده (دختر اشعث بن قیس کندی و همسر امام علیهالسلام) به شهادت رساند، اما محرک اصلی و عامل غیر مستقیم شهادت امام علیهالسلام، معاویه بود.
بنا بر نقل منابع شیعی، معاویه هنگامی که قصد کرد برای جانشینی فرزندش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده فرستاد و به او وعده داد که اگر امام علیهالسلام را مسموم کند، او را به ازدواج یزید در میآورد.[1] این جریان با کمی اختلاف در منابع اهل سنت نیز آمده است.[2]
مرحوم کلینی در کافی نقل میکند: «إِنَ جَعْدَةَ بِنْتَ أَشْعَثَ بْنِ قَيْسٍ الْكِنْدِيِ سَمَّتِ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍ وَ سَمَّتْ مَوْلَاةً لَهُ فَأَمَّا مَوْلَاتُهُ فَقَاءَتِ السَّمَّ وَ أَمَّا الْحَسَنُ فَاسْتَمْسَكَ فِي بَطْنِهِ ثُمَّ انْتَفَطَ بِهِ فَمَاتَ»؛[3] «جعده، دختر اشعث بن قيس كندى، به حسن بن على عليهماالسلام و كنيز آن حضرت زهر داد. كنيزك زهر را قى كرد؛ اما امام حسن عليهالسلام زهر در شكمش ماند و شکمش ورم کرد و از دنیا رفت».
آیتالله آصف محسنی قندهاری، از علمای معاصر افغانستان، در کتاب "مشرعة بحارالأنوار" به بررسی سندی روایات شهادت امام حسن علیهالسلام پرداخته است. بنا برعقیده ایشان، روایاتی که در خصوص مسمومیت امام حسن علیهالسلام نقل شده، توسط قرائن تاریخی و سیره معاویه تقویت میشوند و موجب اطمینان ما به شهادت امام حسن علیهالسلام توسط معاویه میگردد. از دیدگاه ایشان، تبرئه اتهام قتل معاویه توسط علمای اهل سنت که او را خلیفه به حق میدانستند، خود تأییدی بر این مدعاست و از دیگر قرائن اطمینانبخش است.[4]
همچنین سهیل ذکار و خیرالدین الزرکلی، از تاریخدانان برجسته معاصر اهل سنت، در حاشیه کتاب انساب الاشراف پس از نقل اقوال مختلف در مورد شهادت امام حسن علیهالسلام، با اشاره به قول شهادت ایشان توسط معاویه مینویسند: «ولهذا القولِ شواهدٌ قطعيةٌ مِن طريقِ رواةِ آلِ أبي سفيان وأعداءِ أهلِ البيت، و كفى بها حجةً ودليلاً»؛[5] «و این قول دارای شواهدی قطعی است که توسط راویان اموی و دشمنان اهل بیت بیان شده است و همین برای اثبات این مطلب کافی است».
پینوشت:
[1]. الارشاد، ج2، ص16.
[2]. انساب الاشراف، ج3، ص48 و ص55-56.
[3]. الکافی، ج1، ص462.
[4]. مشرعة بحارالانوار، ج2، ص151.
[5]. انساب الاشراف، ج3، ص55.