سیدالکریم، عالمی سُترگ و عابدی امین

15:05 - 1401/08/07

عبدالعظیم حسنی مشهور به سیدالکریم، عالمی زاهد، عابدی پرهیزگار، محدثی سُترگ، امانت‌داری امین، راستگویی کریم و معتمدی مورد اعتماد جامعه شیعی بود. این صفات برجسته، او را به یکی از شخصیت‌های ممتاز و الگویی بی‌بدیل برای تربیت دینی بشریت تبدیل کرده است.

عبدالعظیم

جستاری در شناخت‌نامه سیدالکریم: شاه عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ ق)، مشهور به سیدالکریم، شخصیت بی‌بدیلی است که با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌رسد.[1] ایشان عالمی زاهد، عابدی پرهیزگار، محدثی سُترگ، امانت‌داری امین، راستگویی کریم و معتمدی مورد اعتماد جامعه شیعی بود.[2] جایگاه وی به قدری والاست که ستایش‌هایی از سوی اهل‌بیت علیهم‌السلام در شأن وی صادر شده است؛ ستایش‌هایی که جنس تعریف آن بیشتر در زمینه عالمیت، دیانت، وفاداری و دوستی سیدعبدالعظیم حسنی می‌باشد.[3]

سیدالکریم، از جمله شخصیت‌های بزرگ شیعی است که حیات پنج امام را درک کرده و بیشترین بهره را از محضر امام جواد و امام هادی علیهماالسلام برده و احادیث زیادی از آنان نقل کرده است. 

دوران حیات ایشان، یکی از سخت‌ترین دوران سیاسی تاریخ اسلام است؛ دورانی که خفقان، سرکوب و ویرانی، رعب‌آفرینی و وحشت، کشتار و نابودی، شاخصه‌های آن قلمداد می‌شد. سیّد همانند دیگر شیعیان سال‌ها تحت تعقیب دولت وقت بود و با اینکه سال‌ها در مدینه، بغداد و سامرا با تقیه می‌زیست و عقیده خود را پنهان می‌داشت، اما در نهایت مورد خشم شدید متوکل و معتز عباسی قرار گرفت.

آزار و اذیت، خشونت و تهدید به قتل از سوی دستگاه سفاک معتز سبب شد تا عبدالعظیم حسنی به فرمان امام هادی علیه‌السلام به ری هجرت کند.[4] پس از ورود به شهر ری، به سبب حضور عمّال حکومت عباسی در آن خطه، برای مدتی مخفیانه به حیات خود ادامه داد تا اینکه خبر حضور او به شیعیان ری و اطراف آن رسید و آنان به دور سیّد جمع شده، با وی ارتباط برقرار کردند.[5]

او پس از سال‌ها مجاهدت علمی و تبلیغی بنا بر نقلی به وسیله عمّال حکومتی به شهادت رسید[6] و بنا بر نقل دیگر، در سن 79 سالگی به مرگ طبیعی از دنیا رفت و در همان شهر مدفون شد.[7]

به نظر می‌رسد قول اول می‌تواند به حق نزدیک‌تر باشد؛ زیرا شهر ری مقر استقرار عمال حکومتی بود و آنها مصمم بودند تا تحت فرمان دولت مرکزی، سادات علوی را تحت تعقیب، شکنجه و قتل و عام قرار دهند و از آن جایی که مخفیگاه سیّد به مکانی برای آمد و شد شیعیان تبدیل گردید، ازاین‌رو عمال حکومتی از سکونتگاه او مطلع شده، وی را به شهادت رساندند.

از گذشته تاکنون مدفن او زیارتگاه عاشقان و دل‌سوختگانی است که پروانه‌وار به دور شمع وجودی او می‌چرخند و از فیوضات معنوی او بهره می‌برند؛ زیارتی که پاداش آن معادل زیارت قبر حضرت سیدالشهدا، امام حسین علیه السلام، و مزد آن بهشت شمرده شده است.[8]

علمیت و عالمیت سیدالکریم
روایات و احادیث وارد‌شده در کنار آثار باقی‌مانده از سیّد، حاکی از جایگاه علمی و معنوی ایشان است. برای شناخت این جایگاه، روایات ائمه علیهم‌السلام بهترین شاهد و سند بر این مدعاست. در روایتی ابوتراب رویانی می‌گوید: «شنیدم که ابوحماد رازی می‌گفت در سامرا بر امام هادی علیه‌السلام وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم، حضرت فرمود: چنانچه در امور دینی در [تشخیص] حلال و حرام، مسئله‌ای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن...».[9] این جمله نشان می‌دهد که سید  به‌عنوان وکیل، مرجع تقلید و نائب امام هادی علیه‌السلام در منطقه شناخته شده بود.

در کنار این تعاریف، دانشمندان زیادی نیز از علمیت و عالمیت او سخن به میان آورده و او را عالمی پرهیزگار،[10] دانشمندی آگاه به امور دینی و محدثی بزرگ یاد کرده‌اند.[11]

علاوه بر این تعاریف، کتاب‌ها و روایاتی در منابع رجالی و حدیثی از ایشان نقل شده که حاکی از مقام علمی سید است. کتب روایی بیش از صد روایت را از عبدالعظیم حسنی نقل کرده‌اند.[12] منابع رجالی نیز آثاری چون «خُطَب امیرالمؤمنین‌»، «یوم و لیله» و کتاب «عبدالعظیم حسنی» را برای ایشان ثبت و ضبط نموده‌اند.

بنابراین شاه عبدالعظیم حسنی، تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل‌بیت عليهم‌السلام نبود؛ بلکه از دانشمندان بزرگ خاندان رسالت بود که پس از امامان معصوم علیهم‌السلام، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشت و توانمندی علمی او مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه‌السلام قرار گرفت.

پی‌نوشت:
[1]. نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۴۸. 
[2]. قمی، سفینة البحار، ج۶، ص۳۰-۳۵؛ عطاردی، عبدالعظیم حیاته و مسنده، ص۲۶؛ شریف رازی، زندگانی حضرت عبدالعظیم، ص۲۲.
[3]. شیخ  صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۷۹. 
[4]. حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۵؛ بر آستان کرامت، دارالحدیث، ص7.  
[5]. نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۴۸.
[6]. فخر رازی، الشجره المبارکه، ص۶۴؛ واعظ کجوری، روح و ریحان، ص۳۹۹.
[7]. نجاشی، رجال نجاشی، ج۱، ص۲۴۷؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج7، ص169.
[8]. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۳۲۱. 
[9]. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۳۲۱.
[10]. علامه حلی، خلاصة الأقوال، ص۲۲۶، باب ۲۵ (فى الآحاد)، شماره ۱۲.
[11]. نوری، خاتمه مستدرک، ج۴، ص۴۰۴.
[12]. عطاردی، مسند الامام الجواد، ص۳۰۲.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****