یکی از مهارتهای مهم در رشد فردی و اجتماعی که فقدان آن موجب مشکلات بسیاری برای فرد و جامعه میشود، مهارت رکگویی یا به تعبیر دیگر توانایی نه گفتن است.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/rkh-gwyy.jpg)
یکی از موضوعات مورد ابتلا افراد در روابط خانوادگی و اجتماعی مسئله رکگویی است. گاهی دیگران با ما رک صحبت میکنند و ممکن است که ما برَنجیم یا میخواهیم خواستهای را مطرح کنیم، نمیدانیم که رک صحبت کنیم یا خیر؟ مهارت رکگویی یک از مهارتهای مهم در ارتباط با دیگران است؛ بنابراین نداشتن این مهارت موجب بروز مشکلاتی در زندگی فردی و اجتماعی افراد میشود .
مهارت رکگویی به معنای جرئت داشتن در بیان حقیقت است؛ بهعبارتدیگر شهامت در بیان روشن افکار، عقاید و احساسات است. از این مهارت تعبیر به قاطعیت و جرئتورزی در صحبت نیز میشود. ممکن است برخی در فهم و شناخت این مهارت و موقعیت بکار بستن آن دچار اشتباه شوند که در ادامه نکاتی درباره استفاده صحیح از این مهارت، بیان میگردد:
رعایت ادب در رکگویی
رکگویی همهجا معنای مثبت ندارد. برخی گمان میکنند به خاطر رکگویی میتوانند هر حرفی با هر ادبیاتی را بزنند، درصورتیکه مهارت قاطعیت به این معنا نیست؛ گاهی اوقات رکگویی تبدیل به رکیکگویی میشود. این رکگویی منفی و زیانآور است.
باید دقت کنیم که در رکگویی دچار اشتباه نشویم:
1. جهت محتوایی: گاهی در بیان حقیقت لازم است که بهصورت غیرمستقیم به مطلب اشاره شود؛ بهعنوانمثال گاهی اوقات بیان مستقیم یک غلط، موجب نشر و اشاعه آن در جامعه میشود که بیان آن نیازمند ظرافت و دقت به این نکته است.
2. جهت شکلی و ساختاری: بیان روشن حقیقت علیرغم صراحت لهجه، نیازمند رعایت ادب در گفتار است. اگر بیان حقیقت باهدف اثرگذاری در مخاطب است، باید محترمانه ارائه گردد.
اگر بخواهیم یک معیار کلی برای رکگویی مثبت ذکر کنیم، این است که اگر بیان صریح، موجب تغییر مثبت و رشد در دیگران شود، رکگویی مثبت است اما اگر موجب کدورت و افول روابط شود، رکگویی منفی است.
رکگویی از منظر اسلام
ممکن است تصور شود که رکگویی و شهامت نه گفتن، با آموزههای اسلامی که تأکید بر همراهی و کمک به دیگران و رفع مشکل از مردم دارد، در تناقض است؛ در حالی که چنین نیست بلکه با یکدیگر سازگاری دارند؛ آنچه ممکن است موجب این تصور شود این است که اینگونه گمان میشود، برای رکگویی باید به خودمان و افکارمان توجه و اولویت دهیم تا بتوانیم عقاید و افکارمان را با صراحت بیان کنیم، ولی کمک به دیگران یعنی در اولویت قرار دادن دیگران و کنار گذاشتن خواسته و افکار خود؛ این درحالی است که آنچه مهم و در اولویت است، بیان حق و حقیقت است.
قرآن کریم دراینباره میفرماید: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا»؛[1] «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی!». از این آیه شریفه این نکته برداشت میگردد که نتيجه زيادهروى در انفاق و کمک، خانهنشينى و ملامت و حسرت است که خداوند از آن نهی کرده است. بنابراین نباید صرفاً یک طرف را اهمیت دهیم بلکه به حسب هر مورد باید بررسی کرد که حقانیت و رضایت خداوند در کدام طرف است.
پینوشت:
[1]. اسراء:29.