در نگاه اندیشمندان غربی، امید تنها عنصر حیات و پیشرفت انسان است و میتواند انسان را به جستوجوی فردای بهتر وادارد.
در اندیشه دانشمندان غربی، از امید با تعابیر مختلفی یاد شده است؛ ازجمله: عنصر حیاتی انسان، میوهای دلربا، باور بنیادین، مبدأ اسرارآمیز، مهارکننده خودبیگانگی و... .[1] از دیدگاه آنان، انسان تنها از راه امید میتواند استعداد خود را کشف کند و جهانی بهتر به وجود آورد؛ برای مثال ارنست بلوخ (فیلسوف آلمانی) معتقد است همه انسانها برای خوب زندگی کردن باید هنر امیدواری را بیاموزند تا در سایه آن به سعادت برسند.[2] به نظر او، تنها عنصر امید است که میتواند فرد را به تلاش برای غلبه بر ازخودبیگانگی وادارد و به خلق یک آیندۀ بهتر سوق دهد .
گابریل مارسل، دیگر فیلسوف غربی که دیدگاههای خوبی در حوزه روانشناسی دارد، امید را سبب نجات انسان میداند.[3] او به قدری برای امید جایگاه و ارزش قائل است که آن را از آرزوها، امیال و رؤیاهای انسان جدا کرده و به آن نگرش متافیزیکی داده و آن را از ابعاد مهم زندگی انسان شمرده است. در نگاه او، امید یک گشایش بنیادین به «وجود» و آیندۀ روشن آن است؛[4] یعنی وقتی فرد از چنگال ناامیدی میگریزد و بر این عقیده پافشاری میکند که حقیقت زیباست، آن حقیقت بروز میکند.
برخی دیگر از اندیشمندان غربی، امید را در کنار ایمان و شکیبایی، از عناصر ذاتی ساختار حیات انسان برشمردهاند؛ امیدی که بدون آن انسان رو به زوال و مرگ میرود. اریک فروم (روانکاو، جامعهشناس، روانشناس اجتماعی و فیلسوف آمریکایی-آلمانی) در این باره مینویسد: «امید درست شبیه ببری است که در کمین است و تنها موقعی میجهد که زمانش رسیده باشد. نه اصلاحطلبی بدبینانه و نه تندروی ماجراجویانه، هیچ کدام جلوۀ امید نیستند. امید یعنی در هر لحظه آمادۀ آن اتفاق خوبی باشی که هنوز رخ نداده و حتی اگر در طول زندگی ات هم رخ نداد، ناامید نشوی».[5]
پینوشت:
[1]. کورتیس اچ. پیترز، تاریخچه دیدگاههای مختلف در باب امید و مسائل نظری آن، ترجمه محمدحسین کرمانشاهی، اطلاعات حکمت و معرفت، بهمن 1395، سال یازدهم، ش11.
[2]. نظریههای روانشناسی امید، b2n.ir/k27700.
[3]. نظرنژاد، نرگس، کاربرد آرای مولوی و گابریل مارسل در امیددرمانی، اندیشه فلسفی، پاییز 1400، ش4.
[4]. کورتیس اچ. پیترز، همان.
[5]. پایگاه خبری علمی و تخصصی روانشناسی و بهداشت روان، b2n.ir/a14315.