تبعات افزایش نسبت وابستگی، تاثیر مستقیمی بر درآمدهای مالیاتی، هزینههای دولت، پرداختی صندوقهای بازنشستگی، سن بازنشستگی و... دارد.
یکی از معیارهای جمعیتی، تعیین نسبت وابستگی است. نسبت وابستگی، نسبت تعداد افراد وابسته به کل جمعیتِ در سن کار در یک کشور یا منطقه است. این شاخص، تصویری از ترکیب یک جمعیت در مقایسه با نیروی کار آن را ترسیم میکند و میتواند پیامدهای مالیاتی وابستگی را روشن کند .
افزایش امید به زندگی خصوصاً درغرب، منجر به افزایش نسبت وابستگی میشود و همراه با این افزایش، نرخ باروری کاهش پیدا میکند.باید گفت، افزایش نسبت وابستگی، پیامدهای زیادی دارد که به برخی از موارد آن اشاره میکنیم:
1. کاهش درآمدهای مالیاتی:
بازنشستگان برای درآمد خود، مالیات کمتری میپردازند چراکه زمانِ تعهدِ صندوق بازنشستگی و بیمه به تعهدات خود، فرا رسیده و آنها نیز در سن کار نیستند. این مساله باعث کسری بودجه میشود و برای جلوگیری از این وضعیت و جبران کسری بودجه، جمعیتِ در سن کار، مجبورند مالیات بیشتری بپردازند.
۲. افزایش هزینههای دولت:
پرداخت مستمریِ بازنشستگان و تضمین حداقلِ درآمد ثابت، ازجمله وظایف دولت است. همچنین هزینههای غیرمستقیمی چون خدمات بیمه درمانی سالمندانِ بالای 65 سال نیز بر دوش دولت است. بنابراین، با تداوم روند سالمندی و افزایش نسبت وابستگی، هزینههای بیشتری بر دولت تحمیل خواهد شد.
۳. مالیات بیشتر برای جمعیتِ در سنِ کارِ شاغل:
فشار مالی تحمیلی بر دولت بهعلت افزایش نسبت وابستگی، منجر به افزایش مالیات بر جمعیتِ در سنِ کارِ شاغل، میشود. این فشار مالی، آنهم بر جمعیت شاغلی که خود، در حال کاهش است، انگیزه کسب و کار و ورود به بازار و کسب درآمد را کاهش میدهد؛ درنتیجه باعث میشود دولت، برای جبران کسری بودجه و تامین مالیات، به دریافت مالیات به روش غیرمستقیم یا مالیات بر ثروت، اقدام کند.
۴.کاهش پرداختی صندوقهای بازنشستگی:
بهدلیل افزایش درصد بازنشستگان، صندوقهای بازنشستگی، مجبورند بیش از گذشته، گسترش پیدا کنند. این درحالی است که بسیاری از صندوقهای بازنشستگی، برای افزایش سریعِ نسبتِ وابستگی، برنامهریزی نکردهاند. این مساله درحالی است که اروپا دچار بحران مالی است و مجموعه این شرایط، موجب کاهش خدمات و مستمریِ جمعیتِ با نسبت وابستگیِ بالا(یعنی همان بازنشستگان) میگردد.
۵. افزایش سن بازنشستگی:
افزایش هزینه بازنشستگی، دولت را مجبور به افزایش سن بازنشستگی میکند؛ بهطور مثال، شرکت تسکو اخیراً اعلام کرده است اولین شرکت خصوصی در بریتانیا خواهد بود که سن بازنشستگی خود را به 67 سال افزایش میدهد. این افزایش سن بازنشستگی، در جهت کنترل هزینهها و رفع کمبود حقوق بازنشستگی صورت میگیرد.
6. ایجاد نابرابری شغلی:
افزایش سن بازنشستگی، موجب ایجاد تبعیض در بخش خصوصی و دولتی میشود یعنی برای بازنشستگان بخش خصوصی که درآمد خوبی دارند مشکل خاصی پیش نمیآید چراکه آنها میتوانند زمان بازنشستگی خود را انتخاب کنند، اما غیرخصوصیها، بدون حقوق بازنشستگی یا حداقلِ مستمریِ دولتی، باید چند سال بیشتر، شغل خود را ادامه دهند.
۷. کاهش رقابتپذیری بینالمللی:
اگر یک اقتصاد، نسبت به میانگین جهانی، افزایش سریعتری در نسبت وابستگی داشته باشد، میتواند بر رقابت بینالمللی آن تأثیر بگذارد. نیروی کارِ محدود و بار مالیاتی زیاد، بهرهوری را به شدت کم میکند و این مساله، منجر به کاهش رقابتپذیری بینالمللی خواهد شد.
8. اختلال در بازار کار:
نسبت وابستگیِ بالاتر، میتواند منجر به کمبود نیروی کار شود و شرکتها با تشویق نیروی در سنِ بازنشستگی خود، به ماندن طولانیتر در محل کار، مجبور به تلاش برای جذب تعداد کافی نیرو میشوند.
البته تأثیر پیری جمعیت ممکن است با رشد اتوماسیون(بکارگیری ماشین آلات و رباتها)، تاحدودی خنثی شود که بهرهوری خالص را افزایش میدهد؛ اما تجربه ژاپن، نشان داده است این روش، معلوم نیست برای همیشه موفق باشد. ژاپن اگرچه در بکارگیری رباتها موفق بوده اما بازهم درگیر تبعات جمعیتِ سالمند و پیامدهای آن -بخصوص در بعد اجتماعی- است.
9. کاهش نرخ رشد اقتصادی:
نسبت وابستگی بالاتر، رشد بهرهوری را کاهش میدهد؛ چراکه رشد جمعیتِ غیرِ مولد، ظرفیت تولید را کاهش میدهد و کاهش ظرفیت تولید، منجر به کاهش نرخ رشد اقتصادی در بلندمدت و استقراض بیشتر یا مالیاتهای بالاتر میشود؛ بهعنوان مثال باید گفت، مهمترین عامل رکود بهرهوریِ بریتانیا از سال 2008، تغییرات جمعیتیِ کاهش نرخ باروریِ کل و افزایش نسبت وابستگی است.
10. پیامدهای اجتماعی:
بازنشستگان، سهم بیشتری از جمعیت را تشکیل خواهند داد؛ بنابراین، صدای سیاسی آنها بیشتر است و اولویتها و سیاستها را (بطور مثال در بحث مسکن، زیرساختها و...) براساس نیاز، تغییر خواهد داد.[1]
پی نوشت :
[1]. Implications of higher dependency ratio، https://b2n.ir/economics1.