کلمه، دریچه ای گشوده بر معرفت و حکمت نظری (بخش اول)

10:52 - 1402/01/29

معرفت اساس نظام هستی است. معرفت عقل را هم سیراب می کند.

برنامه گفتگومحور کلمه با موضوع حکمت و معرفت با اجرای وحید یامین پور و تهیه کنندگی سید احمد موسوی صمدی در ایام ماه مبارک از شبکه یک سیمای ملی پخش می شود.

در این برنامه با حضور مهمانانی کارشناس حول محور عرفان و حکمت، مباحثی که شب های ماه مبارک رمضان زمان بسیار مناسبی برای مطرح شدن آن است، پرداخته شده. دو قسمت از این برنامه با حضور حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت به نکوداشت و بزرگداشت مرحوم آیت الله العظمی بهجت و بیان روش سلوک ایشان و بیاناتی که در جهت هدایت سالکان و طالبان معرفت داشته اند پخش شد.

از جمله ارشادات ایشان ترک معصیت به عنوان مراقبت همیشگی اولیاء و انبیاء الهی، عمل به آنچه که می دانیم و توقف به هنگام جهل و انتظار برای رسیدن هدایت الهی و همچنین مقیّد بودن به نماز اول وقت که سیره عملی استاد ایشان سید علی آقای قاضی طباطبایی بوده، بیان شد.

در قسمتی دیگر برنامه با حضور حجت الاسلام و المسلمین علی فروغی از شاگردان مرحوم استاد سعادت پرور (پهلوانی) شروع بحث با این دعای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه بود: «اللهمّ إنّی اسئلک حبّک و حُبّ من یُحبّک و حبّ کلّ عملٍ یوصلنی إلی قربک. اللهم الجعل حبّک أحبّ الأشیاء إلیّ». راز هستی با مهر کشف می شود، مرکَب مهر هم دل است.

برای رسیدن به هسته اصلی مهر که «أشدّ حباً لله» است که ظرف وجودی انسان به حدی سعه پیدا کند که از او مهر ببارد و شبیه معصومین و خاتم الانبیاء شود، راهی باید طی شود که مقدمه و واسطه طی این طریق محبت اولیاء الله است.

قوس صعود و نزول هر دو بر محبت استوار است. به تعبیر عرفی، آسمان در خدمت زمین است و دائماً عالم غیب در کار است و ریزش از عالم غیب دائم است. وظیفه ما پذیرش فیض و مهر است. نسانه پذیرش مهر خدا به این است که از ما هم محبت به عالم غیب صعود کند.

رابطه عالم بالا با پایین وقتی تکمیل است که از ما هم به آن عالم ببارد. وقتی محبت از ما به عالم غیب صعود کرد، فیض حق مکرر می شود و مدام بر این عالم می بارد. آنجاست که صلح تام و تمام بین زمین و آسمان برقرار می گردد. ما انتظار آن روز را می کشیم و در بحث انتظار موعود هست که کل عالم سرشار از مهر می شود. حتی وحوش ارض به صلح می رسند.

معرفت اساس نظام هستی است. معرفت عقل را هم سیراب می کند. انسان دو سرمایه برای رشد دارد: عقل و دل. عقل کمال قوه نظریه است که عقل انسان باید مدیریت صحنه زندگی را به عهده بگیرد. عقل با برهان به صحنه می آید. لذا در قرآن آمده که از اهل جهنم سؤال می کنند «ما سلککم فی السقر» چرا اهل آتش شده اید؟ می گویند: «لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنّا اصحاب السعیر» ما عقل به کار نبستیم، از شعورمان استفاده نکردیم.

عمده درد جامعه بشری همین بیشعوری است که وحی روی آن دست گذاشته است. یعنی عقل را تعطیل کرده اند. اما دل با مهر حرکت می کند. چون دارایی دل مهر است. لطف پروردگار عالم است که محبت را در دل آدمی ریخته تا محبوب را پیدا کند.

غیب بر عالم می بارد و نظام عالم تکویناً این غیب را می پذیرد. حلقه ای که این عالم را به عالم غیب متصل می کند انسان است. سُرور عالم به انسان است و همه عالم در انتظار این است که انسان به صحنه بیاید. همه عالم مست توست و برای تو خلق شده «سخّر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض» حیف این است که انسان مست این عالم و خاک شود.

هر چه از غیب می‌آید نظام تکوین می‌پذیرد اما کمال عالم به این است که انسان هم بپذیرد. از انسان هم به عالم غیب ببارد. اصل در تعالی و رشد انسان این است که جذبه بیاید و قلب انسان را بکشد. اگر جذبه بیاید انسان را بالا می‌کشد.

نظام تکوین نظام احسن است چون از مهر و محبت آمده و چیزی که از محبت خداوند بیاید نقصانی ندارد و کامل است. مهر از ذات جاری شده به صفت و از صفت جاری شده به فعل، هستی فعل خداوند است. بود ما هم فعل خداوند است.

انسان هم می‌ تواند همانند خداوند جاری شود. جاری شدن انسان از فعل به صفت و از صفت به ذات است از پایین به بالا می رود. محبت در افعال انسان می تواند کم کم به صفتی برای او تبدیل گردد. انسان می تواند هم صفت با خداوند شود. این ظرفیت در انسان وجود دارد.

ادامه دارد...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 6 =
*****