حقیقت ثابت انسان

12:19 - 1402/04/04

انسان، یک حقیقت ثابت به نام روح دارد که غیر از بدن اوست و همواره افکار، اندیشه‌ها و خاطرات را به صورت منسجم حفظ کرده است.

مغز

حقیقت ثابت انسان | تلفن، ابزار ارتباط دو فرد در دو نقطه متفاوت است و اختلال آن، تماس را نیز با اختلال روبه‌رو می‌کند. تلفن هراندازه از فنّاوری پیشرفته‌ای برخوردار باشد، همچنان ابزار ارتباط است و نمی‌توان ادعا کرد چون پیشرفته شده، خودش به‌صورت مستقل با افراد ارتباط برقرار می‌کند.

مغز انسان همانند تلفن، نوعی ابزار است ولی برای ادراکات نفس؛ همچنان که چشم ابزاری برای دیدن است، مغز نیز ابزار درک است؛ البته درست است که اگر مغز دچار خلل شود، ادراک ما نیز با اختلال روبه‌رو می‌شود؛ اما این امر ایجاب نمی‌کند که ما بگوییم مغز، مستقل در درک بوده و ابزار تعقل نیست؛ چون خلل در مغز، همانند قطعی سیم تلفن است که تماس را قطع می‌کند، ولی استقلال به تلفن نمی‌دهد.

یکی از دلایلی که مغز، ابزار برای فهم و تعقل بوده و مُدرک واقعی نفس است، این نکته است که ما در طول عمر انسان‌ها، شاهد هستیم تمام سلول‌های بدن آن‌ها از نرم‌ترین اجزا، مانند مغز گرفته تا سخت‌ترین جزء، مانند استخوان از بین رفته و با سلول‌های جدید جایگزین می‌شوند؛ اما باوجود تمام این تغییرات، خاطرات، اندیشه‌ها و افکار موجود هستند به عبارتی دیگر بااینکه تمام سلول‌های بدن ما عوض‌شده‌اند، همچنان خاطرات کودکی خود را به همراه داریم؛ ازاین‌رو به این مطلب می‌رسیم که در وجود ما یک امر ثابتی است که همواره افکار و اندیشه‌های ما را به‌صورت منسجم حفظ کرده و با تغییر جسم همچنان ثابت باقی‌مانده است.[1]

در قوانین اجتماعی نیز این مطلب مورد تأیید قرار می‌گیرد، آیت‌الله سبحانی در تبیین این مسئله بیان می‌کنند: «اگر انسانى در دوران جوانى جنايتى كند و محكوم گردد و از چنگال عدالت فرار نمايد، سپس در دوران پيرى گرفتار شود، حكم دادگاه بدون چون‌وچرا در حقّ او اجرا می‌گردد. ديگر به فكر كسى نمی‌رسد كه جنايت در دوران جوانى، چه ارتباطى با دوران پيرى دارد؟ اعضا و جوارح، چند بار عوض‌شده و دگرگونی‌های عميقى در جسم و بدن او پديد آمده است، بلكه همگان می‌گویند: آنچه تحول و تبدل يافته، جنبه‌های ظاهرى او است و باطن به حال خود محفوظ است».[2]

نکته بعدی این است که هر فردی در زندگی روزمره، افعال، اعضا و افکارش را به «من» نسبت می‌دهد، کتاب من، کیف من، دست من، فکر من و... این نوع نسبت دادن، روشن می‌کند که حقیقتی غیر از بدن وجود دارد که اعضا و افعال انسان به آن تعلق دارند.[3]

قرآن کریم، همچنین حقیقت روح را غیر از جسم انسان دانسته و بیان می‌فرماید: خداوند، به خلقت اعضای انسان و تکمیل آفرینش او پرداخت و روحی از خود در آن دمید.[4]

درنتیجه انسان، یک حقیقت ثابت دارد که مغایر با جسم او است و با عوض شدن سلول‌های بدن، تغییر نمی‌کند و جسم به‌عنوان ابزار در خدمت آن است.

پی‌نوشت:
[1]. مکارم شیرازی، پیام قرآن، دار الكتب الاسلاميه‌، ج5، ص238.
[2]. جعفر سبحانی، اصالت روح از نظر قرآن، توحید قم، ص19.
[3]. همان.
[4]. سجده: 9.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 5 =
*****