وقتی همه چیز مبتذل است / ابتذالی فراتر از «چپ، راست»- (2)

09:53 - 1402/05/10

سکانس پایانی «چپ، راست» به تنهایی می‌تواند یک اثر مستقل باشد؛ اثری که حکم بیانیه نویسنده را دارد؛ آسیب‌شناسی مبتذل از شرایط سیاسی کشور و ارائه راهکاری مبتذل‌تر.

در یادداشت اول ضمن معرفی شخصیت‌ها، تا اندازه‌ای به خط تخریب بعضی نهادهای مرتبط به نظام اسلامی، به‌ویژه نهاد روحانیت پرداختیم. در این یادداشت این مسئله را با تمرکز بر سکانس پایانی، بیشتر شرح خواهیم داد.

تصویری که در «چپ، راست» از فعالان سیاسی می‌بینیم، به شدت غیرواقعی است؛ از شخصیت‌سازی مبتذل بشیر و اصلان گرفته تا روابط درون حزبی‌شان. دو شخصیتی که نقش پدرخوانده‌های سیاسی را بازی می‌کنند، در استودیوی مناظره، طوری در پشت صحنه ایستاده‌اند که گویی دستیار و مشاور بشیر و اصلان هستند. آنها شخصاً برای اعلام خبر ساده‌ای -مثل عضویت بشیر در فهرست انتخاباتی یا سفیر شدن اصلان در لیتوانی- به استخر یا جکوزی می‌روند، در حالی که می‌توانند با یک تماس با واسطه همین خبر را اعلام کنند. روشن نیست چرا کسانی که به قول معروف از بچه‌های بالا هستند، مانند پادو رفتار می‌کنند.

همین دو نفر تنها شخصیت‌های منفی داستان هستند. دیگران از بشیر و اصلان گرفته تا قاضی و پرستار با وجود همه نقائص منفور نیستند، ولی این دو به ویژه در سکانسی که در برابر بشیر و اصلان، از آنها می‌خواهند زندگی فرزندانشان را در برابر مصالح جناحی مهم ندانند، مورد انزجار مخاطب قرار می‌گیرند. درخواست این دو آن‌قدر نفرت‌انگیز است که باعث اتحاد موقتی بشیر و اصلان می‌شود.

سکانس بعدی، سکانس پایانی است و چند سال بعد را به تصویر می‌کشد. دو دختری که یکی راننده است و دیگری روی صندلی شاگرد نشسته است، از نظر حجاب تقریباً در یک وضعیت هستند؛ به طوری که تشخیص اینکه کدام دختر بشیر است و کدام دختر اصلان، سخت است. معصومه با مریم مشغول خوش و بش است و پز خواستگارهای دخترش را می‌دهد؛ انگار نه انگار که همان کارمند حراستی است که اگر دختری را با پوششی شبیه به دخترش می‌دید، با قاطعیت تذکر حجاب می‌داد. آقای قاضی آن سوی ون دارد همسر شل‌حجابش را فوت می‌کند؛ و بشیر و اصلان که در سکانس قبل به اتحاد در برابر دشمن مشترک رسیده بودند، چنان درگیر جر و بحث هستند که مجبور می‌شوند آنها را از ون بیرون بیندازند و بدون آنها مسیر را طی کنند. ون، نماد جامعه ایرانی است که با پیاده کردن نمایندگان دو جناح سیاسی عمده کشور، می‌تواند با نشاط بیشتری به حرکت خود ادامه دهد.

سکانس پایانی در واقع ، بیانیه تصویری سازنده است؛ که می‌گوید «دعوای بی‌معنی چپ و راست زندگی نسل آینده را تباه خواهد کرد». از دید خالق «چپ، راست» هر آنچه مایه اختلاف بین این دو نگاه است -از جمله حجاب- مباحث مبتذلی است که باید از آن عبور کرد؛ همان طور که برای معصومه مهم نیست که پوشش دخترش شرعی نیست و ربطی به پوشش خودش ندارد. روشن است که از چنین نگاه مبتذلی به مسائل کشور از سوی محمدی -یا هرکس دیگری که در اتاق فکر این اثر سخیف بوده است- چیزی بهتر از چنین فیلم غرق ابتذالی بیرون نمی‌آید؛ ابتذالی که قطعاً بسیار فراتر از تعاملات جنسی بشیر و معصومه است.

البته بعید نیست مخاطبان قابل توجهی از تماشای این اثر -که فیلم نامیدن آن به نوعی ظلم به سینماست- و حتی سکانس پایانی آن لذت ببرند؛ مخاطبی که نمی‌تواند به این پرسش پاسخ بدهد که بدون تعیین تکلیف در موضوعات گوناگونی که در کشور مایه اختلاف گروه‌های سیاسی است -از روش تعامل با کشورهای مستکبر تا نوع مواجهه با مقوله حجاب- می‌شود پیشرفت کرد، این پیشرفت رو به کدام آینده و از کدام مسیر خواهد بود؟

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 1 =
*****