از شیخ ابراهیم زنجانی تا مولوی عبدالحمید

14:08 - 1402/06/18

مانور دادن «مولوی عبدالحمید» بر روی الفاظی همچون دموکراسی و آزادی و تطبیق اسلام بر آن برای خوشایند شبه جنبش مهسا کومله، یادآور شخصیت کسانی همچون «شیخ ابراهیم زنجانی» است که در جنبش مشروطه ذوق‌زده شده و تلاش داشتند آموزه‌های روشنفکران غربی را همان اسلام واقعی معرفی کنند.

از شیخ ابراهیم زنجانی تا مولوی عبدالحمید

از شیخ ابراهیم زنجانی تا مولوی عبدالحمید | هم‌زمان با نزدیک شدن به سالگرد فتنه و برنامه‌ریزی گسترده سرویس‌های غربی و مزدور برای اغتشاش آفرینی، برخی بلندگوهای داخلی به زمینه‌سازی بیشتر روی آورده و تلاش می‌کنند با طرح مسائلی تئوریک و البته بنیادین، به «بنیان‌های معرفتی جمهوری اسلامی» یورش ببرند.

مولوی عبدالحمید از جمله افرادی است که در این راستا قدم برداشته و تنور فتنه را همچنان گرم نگه داشته است. او با سوءاستفاده از نماز جمعه که امام متولی آن به صورت طبیعی باید از سوی حاکم شرع نصب شده باشد همچنان به همراهی با جنبش دین‌ستیز ز.ز.آ ادامه می‌دهد!

وی در خطبه نماز جمعه ۱۷ شهریور ضمن تأکید بر «همخوانی اسلام و دموکراسی» گفت: تعيين حكومت حق مردم است و اين مردم هستند كه حكومت‌ها را انتخاب يا بركنار می‌كنند. خدا هم اين حق را به مردم داده است.

مولوی عبدالحمید با بیان اینکه ««هيچ حاكمى اختيارات مطلق ندارد»، تصریح کرد که «ولايت مطلقه، خدا است نه كسى ديگر».[1]

این سخنان مولوی عبدالحمید را می‌توان از آثار شبه جنبش مهسا کومله دانست؛ چراکه سخنانی از این دست به ندرت از سوی عالمان اهل‌سنت منتشر می‌شود. بیش از همه، شخص مولوی عبدالحمید به خوبی آگاه است که جریان سیاسی در اهل‌سنت و دایره نظریه‌پردازی‌های آنان، نسبتی با دموکراسی غربی نداشته و از کمترین همخوانی و هم‌پوشانی مفهومی و مصداقی برخوردار است.

در تاریخ سیاسی اهل‌سنت گرچه آن‌ها با جداانگاری منصب امامت از نبوت، آن را امری واگذار شده به مردم می‌دانند؛ اما معنای «مردم» یک واژه گنگ و ناپیدا در مبانی حکومتی فقه سیاسی اهل‌سنت است که بر کسانی همچون «اهل حل و عقد» اطلاق می‌شود و  کمترین نسبت با معنای «مردم» در نظریه دموکراسی را دارد. مردم در مدل دموکراسی مدرن، عموم آحاد جامعه بوده و حقیقت آن مبتنی بر تک تک افراد جامعه است و کسی بدون عبور از صندوق رأی، حق نمایندگی آنان را ندارد؛ چیزی که در فرایند انتخاب رهبران سیاسی اهل‌سنت از ابتدا تا کنون غیر مرسوم و نامتداول است.

در نگاهی دیگر می‌توان گفت مولوی عبدالحمید برای نزدیکی بیشتر به جریان ضد انقلاب، دست از اصول حاکم بر دیدگاه اهل‌سنت کشیده است که در این صورت وی را باید شخصیتی نوگرا و روشنفکر دانست که به سرعت در حال بازتعریف مفاهیم دینی می‌باشد و تلاش دارد آن را با گفتمان‌های نوظهور که قاطبه اهل‌سنت آن را «بدعت» می‌دانند تطبیق دهد.

متأسفانه «این همانی دانستن» آموزه‌های اسلامی با مفاهیم نوظهور در جهان مدرنیته، اشتباهی بزرگ از سوی برخی اندیشمندان سطحی‌نگر بوده است که باعث رواج التقاط در سده‌های گذشته گردید. در دوران مواجهه ایران اسلامی با روشنفکری غربی برخی از عالمان دینی بدون توجه به عمق معانی دموکراسی غربی که با مفاهیمی همچون سکولاریسم و اومانیسم عجین شده بود، به استقبال مشروطه شتافتند و ملاک‌های مردم‌سالاری واقعی را به پای دموکراسی سکولار ذبح کردند. کسانی همانند "شیخ ابراهیم زنجانی" که با ذوق‌زدگی از تحولات اجتماعی ایران و راه افتادن موج مشروطه‌خواهی آن را اسلام حقیقی دانست و با عضويت در حزب دموكرات، خود را در رديف تندترين طرفداران مشروطه قرار داد و سرانجام تا صدور حکم اعدام «شیخ فضل‌الله نوری» که خواهان واگذاری قدرت به نمایندگان حقیقی مردم و نه کاسبان مشروطه بود پیش رفت.[2]

هرچند نظام اسلامی نسخه دیگری از شکست مشروطه نخواهد بود و با تجربه تاریخی از آزمون مشروطه، در مسیر پیش رو، اجازه ظهور آخوندهای خودفروخته‌ای همچون شیخ ابراهیم زنجانی را نخواهد داد؛ ولی می‌توان متصور شد که مولوی عبدالحمید اگر در مشروطه بود سرانجامی بهتر از شیخ ابراهیم زنجانی پیدا نمی‌کرد.

پی نوشت:
[1]. کانال تلگرامی دویچه‌ وله، https://t.me/dw_farsi/84189.
[2]. مشرق نیوز، mshrgh.ir/334223.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****