سریال عاشورا قسمت اول؛ شهرداری با یک کلت کمری

13:59 - 1402/06/27

بررسی قسمت اول سریال عشورا که زندگی شهید اسطوره‌ای انقلاب اسلامی «مهدی باکری» و همرزمانش را به تصویر می‌کشد. 

مینی سریال عاشورا به کارگردانی «هادی حجازی‌فر» بعد از موفقیت و درو کردن جوایز توسط نسخه سینمایی‌اش درهفت قسمت به پخش شبکه اول سیما رسیده است.

اولین ساخته «هادی حجازی‌فر» در مقام کارگردان در چهلمین جشنواره فیلم فجر، برنده پنج جایزه، از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم شد و توانست در اکران عمومی، عنوان پرفروش‌ترین فیلم دفاع مقدس تاریخ سینمای ایران را از آن خود کند.
 این اثر محصول مرکز سیما فیلم است که پخش خود را از جمعه ٢٧ مرداد ماه ساعت ٢٢ در شبکه یک سیما، به صورت هفتگی آغاز کرده است.

بررسی قسمت اول: شهرداری با یک قبضه کلت کمری

سریال با مهدی باکری شهردار و پشت میز نشسته‌ای شروع می‌شود که بر خلاف بعضی از مدیران امروزی برای پر کردن فلاکس چایش از اتاق خارج می‌شود و با پیرمردی مواجه می‌شود که باور نمی‌کند باکری با این شمایل شهردار باشد.

در این برهه که رسانه‌های جمعی مانند سینما سعی دارند تصویری مقدس مآبانه و خشک از حزب‌اللهی‌ها به مخاطبین خود ارائه کنند، روی خوش مهدی باکری در مواجهه با آن پیرمرد شاکی و تپق‌هایش زیر میز این بازی می‌زند.

چند ثانیه بعد نیز شهردار را در حالی می‌بینیم که کار ناتمام نیروی خدماتی‌اش را انجام داده و سرویس بهداشتی را تمیز می‌کند. سپس در سکانسی ماندگار و عجیب باکری به خانه پیرزنی میرود که خانه‌اش غرق در سیلاب شده است و به همراه همکارش مشغول خدمت رسانی به آن پیرزن می‌شود. بعد از تمام شدن کارهای خانه، پیرزن درحالی که قربان صدقه‌ی باکری می‌رود به شهردار فحش و ناسزا می‌گوید.

در ادامه نیز ماجرای بازگشت باکری به سپاه و کناره‌ گیری از شهرداری را تماشا می‌کنیم جایی که باکری به راحتی دست از پشت میز نشینی می‌کشد و به میدان نبرد باز می‌گردد تا درسی باشد برای کسانی که در هر حالی به پست ومنصب خود چسبیده‌اند. 

مواجهه او با کودکانی که بدون اجازه مشغول استفاده از باغ او بودند نیز بُعد دیگری از شخصیت باکری را به  مخاطب نشان می‌دهد.
پرداخت درست هادی حجازی فر بدون اضافه‌گویی و شعار دادن در همین چند دقیقه ابتدائی سریال برای ما شخصیت جذاب و دوست داشتنی و جالب توجهی را می‌سازد که دیگر قادر نیستیم از او دل بکنیم و با او همراه می‌شویم.

بعد از 26 دقیقه، حجازی فر با هنرمندی تمام، شخصیت باکری را ساخته و مخاطب کاملا نسبت به او سمپاتی و همراهی دارد.
دوربین حجازی‌فر در جای بسیار درستی قرار دارد، کاملا در تلاش برای نشان دادن باکری و لشکر عاشوراست تا خودنمایی فنی، برای همین است که ما با اثر به فرم رسیده‌ای طرف هستیم که قصه‌گوست و مخاطب را لبریز از احساسات کرده و در جهان مهدی باکری غرق می‌کند.

در ادامه قسمت اول سریال نیز ماجرای ازدواج آقا مهدی باکری و صفیه مدرس را می‌بینیم که بسیار انسانی و درست به تصویر کشیده شده است. اتفاقاتی از این دست بسیار ظرفیت کلیشه‌ای شدن را در خود دارند، اما حجازی‌فر که خودش یکی از نویسندگان فیلم نیز هست به درستی این اتفاقات را به تصویر می‌کشد تا جایی که مخاطب نه تنها از این فضا خسته نمی‌شود، بلکه اشتیاق چند برابری دارد تا دنیای امثال باکری را کشف کند.

از همین رو برای مخاطب امروزی غیرقابل باور نیست که شهردار سابق ارومیه و فرمانده لشکر عاشورا تنها دارایی‌اش برای مهریه یک کلت کمری باشد. 
مخاطبی که تماشا می‌کند باکری برای رفتن به جنگ و جبهه 1300 گونی آرد را جابه‌جا کرده، درک می‌کند که این انسان با وجود اینکه پایش روی زمین است؛ ولیکن با بقیه تفاوت زیادی دارد و دلش برای وجود چنین آدمی تنگ می‌شود. 

همه‌ی این کارکرد و اثرگذاری احساس نیز در طراحی درست اتفاق افتاده است، از فیلمنامه‌ی بسیار دقیقی که روی جزئیات توجه کرده گرفته تا موسیقی، طراحی صحنه، لباس و به ویژه کارگردانی به شدت دقیق حجازی‌فر.

ادامه دارد...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 5 =
*****