صلح یا بیعت؛ ماهیت قرارداد امام حسن (ع) با معاویه کدام بود؟

09:28 - 1403/06/07

با توجه به دلیل عصمت، نمی‌توان ماهیت قرارداد امام حسن علیه‌السلام با معاویه را «بیعت» دانست. افزون برآن، احادیث و گزارش‌های تاریخی معتبر به صراحت بیان می‌کنند که امام حسن علیه‌السلام با معاویه، قرارداد صلح بسته و هیچ‌گاه حکومت معاویه را به رسمیت نشناختند.

دشمنان اهل‌بیت برای تطهیر و پاک‌سازی چهره پلید معاویه و همچنین تخریب جایگاه امام حسن مجتبی علیه‌السلام در ذهن مخاطب ناآگاه، ادعا می‌کنند که قراردادی که بین امام حسن علیه‌السلام و معاویه بسته شد، به اشتباه «صلح» نامیده می‌شود و ماهیت آن، بیعت بود؛ امام مجتبی علیه‌السلام که سرباز و یاوری برای مقابله با معاویه نداشتند، چاره‌ای جز تسلیم نداشته و حکمرانی معاویه بر تمام سرزمین اسلامی را پذیرفتند.

چند نکته در پاسخ به این ادعا بیان می‌شود:

الف- با توجه به دلایل عقلی و نقلی متعدد، تمام کسانی که خلافت و جانشینی بلافصل امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نادیده گرفته و با خلفای خودخوانده بیعت کردند،‌ مرتکب سرپیچی از دستور خداوند شدند. پیامد این سرپیچی از دستور صریح و آشکار خدا و پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله آن بود که ولایت طاغوت بر سر مسلمانان سایه افکند و انحراف تاریخی بزرگی در تاریخ اسلام رقم خورد.

بر همین اساس، از نگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام هیچ‌گاه برای مؤمن جایز نیست که ولایت و سرپرستی طاغوت و پیروان او را بپذیرد. سیره و روش اهل‌بیت علیهم‌السلام به وضوح این مطلب را به اثبات می‌رساند و بارزترین نمونه آن، مخالفت صریح و آشکار امام حسین علیه‌السلام با یزید علیه‌اللعنة بود. البته ائمه علیهم‌السلام به دلیل نداشتن دوست و همراه به اندازه کافی و همچنین غفلت اکثر مسلمانان، در وضعیت تقیه بوده و در برابر حاکمان ظالم زمان خود، سکوت اختیار کردند.

پس حتی اگر هزاران حدیث و گزارش تاریخی بیان‌گر بیعت امام مجتبی علیه‌السلام با معاویه باشند، هیچ‌یک قابل پذیرش نخواهد بود؛ زیرا با مقام عصمت آنان سازگار نیست و معصومان علیهم‌السلام هیچ‌گاه بیعت با طاغوت را نمی‌پذیرند؛ مهم‌ترین شاهد بر این مطلب، غیبت امام زمان علیه‌السلام است که به فرموده روایات،‌ دوری از بیعت با طاغوتیان، یکی از دلایل غیبت آن حضرت می‌باشد.[1]

ب- احادیث متعدد و گویا در منابع شیعه[2] و اهل‌تسنن[3] در مورد ماهیت و چیستی قرارداد میان امام حسن علیه‌السلام و معاویه، حجت را بر همگان تمام می‌کند که هیچ‌گاه امام علیه‌السلام با معاویه بیعت نکرده و فقط به دلیل مصلحت اسلام و پاسداری از خون مسلمانان، تن به صلح اجباری دادند.

ج- مفهوم «بیعت» آن است که شخص بیعت‌کننده می‌پذیرد که بیعت‌شونده بر او سرپرستی و برتری دارد و باید از تمام دستورات او پیروی کند، در حالی‌که این معنا و مفهوم از «بیعت» میان امام حسن علیه‌السلام و معاویه مشاهده نمی‌شود؛ بلکه رفتار امام حسن علیه‌السلام پس از انعقاد صلح، بر خلاف آن است؛

به شهادت تاریخ، صلح میان امام حسن علیه‌السلام و معاویه در عراق واقع شد و پس از آن، امام مجتبی علیه‌السلام به همراه بنی‌هاشم رهسپار مدینه شدند. در همان زمان به معاویه خبر رسید که برخی افراد به فرماندهی «فروةبن‌نوفل‌شجعی» بر علیه وی شورش کردند. معاویه فوراً به امام حسن علیه‌السلام نامه نوشت که پیش از رسیدن به مدینه، این گروه شورشی را سرکوب کنند. این تصمیم با دو هدف صورت گرفت؛ نخست سرکوب شورشیان، و مهم‌تر از آن، به توده مردم اثبات کند که امام حسن علیه‌السلام با او بیعت کردند نه صلح؛ زیرا به فرمان او بود که با شورشیان جنگیدند.[4]

اینجا بود که امام حسن علیه‌السلام در پاسخ فرمودند: «لو آثَرتُ أنْ أقاتِلَ أحداً مِن أهلِ القبلةِ لَبَدأتُ بِقتالك، فإنّي تركتُكَ لِصَلاحِ الأمّة وَ حِقنِ دِمائِها»؛[5] «اگر نيكو می‌شمردم و مصلحت می‌دانستم كه با يكى از اهل قبله‏ پيكار كنم، بی‌تردید ابتدا به جنگ تو می‌آمدم، اما تو را به دلیل مصلحت اجتماع مسلمانان و به منظور حفظ خونشان رها كردم».

امام علیه‌السلام در این پاسخ، با صراحت تمام، به معاویه پاسخ رد داده و دوباره ماهیت قرارداد صلح را به وی گوشزد کردند.

پی‌نوشت:
[1]. طوسی، محمد، الغيبة‌، ص292، دار المعارف الاسلامیة.
[2]. صدوق، محمد، علل الشرایع، ج1، ص219، داوری ؛ طوسی، محمد، الامالی، ص560، دار الثقافة.
[3]. ابن‌سعد، طبقات الکبری، خامسة 1، ص327-330، دار الکتب العلمیة ؛ ابن‌ابی‌شیبة، المصنّف، ج6، ص205، دار التاج.
[4]. هاشمی‌نژاد، سیدعبدالکریم، درسى كه حسين علیه‌السلام به انسانها آموخت، ص53، آستان قدس رضوی.
[5]. ابن‌اثیر، الکامل، ج3، ص409، دار صادر.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
17 + 2 =
*****