سرد و بی‌روح مانند «قطب شمال»

11:40 - 1403/06/07

سریال «قطب شمال» یکی از سریال‌هایی است که این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. این سریال به کارگردانی «امیر محمودی کیا» ساخته شده و ژانر آن درام و عاشقانه است.

 داستان «قطب شمال» درباره زوجی به نام همایون و ارغوان است که در آستانه ازدواج، با خیانتی شوم مواجه می‌شوند. همایون به دلایلی ناشناخته زندانی می‌شود و برای انتقام از خائنان، پشت دیوارهای زندان لحظه‌شماری می‌‌‌کند. بعد از دوازده سال طی حادثه‌ای همایون از زندان آزاد می‌شود و هویت خود را به آرشام یکتا تغییر می‌دهد. آرشام یکتا سعی می‌کند خود را به دوستان قدیمی و همچنین ارغوان نزدیک کند. در این اثنا، دختری به نام صحرا وارد بازی می‌شود و در کنار آرشام قرار می‌گیرد تا مسیر انتقام را هموارتر کند.

بااینکه سازنده فیلم، کار خود را اقتباسی از رمان «کنت مونت کریستو» اثر نویسنده معروف «الکساندر دوما» می‌داند امّا اثرش بیشتر شبیه سریال‌های ترکی، داستان عشق‌ها و خیانت‌هاست که مثنویِ هفتاد من است. درباره‌ی یک سریال تمام و کمال این‌طور گفته می‌شود که نویسنده باید قلّاب درون داستان بیندازد که انگیزه‌ی مخاطب را برای دنبال کردن قصّه حفظ کند. این قاعده درباره‌ی تمامی سریال‌های مطرح جهانی رعایت می‌شود امّا «قطب شمال» به کارگردانی «امین محمودی یکتا» در پایان اولین قسمت از پخش آن، بدون هیچ خلاقیت و شگفتی‌ای و با طرح موقعیت‌های کلیشه‌ای و تکراری کار خود را شروع کرده است.

بازی هنرپیشه‌های سریال، بخصوص امیرحسن فتحی، بهادر زمانی و فرزاد فرزین هم آن‌قدر مفتضحانه دنبال می‌شود که هرگز تداعی‌گر هویت و احساسات کاراکترهای داستان نمی‌شود. فتحی که بعد از سریال «شهرزاد» دیگر بازی خوبی از او ندیدیم، بار دیگر با همان لحن و اکت‌های مصنوعی و اغراق‌شده در حال تکرار کردن خودش هست و مشخص نیست اگر فرزند حسن فتحی نبود، همچنان می‌توانست به بازی در سریال‌های شبکه نمایش خانگی ادامه دهد یا نه؟ مضاف بر اینکه، طراحی کاراکترهای داستان به شکلی است که هیچ حد وسطی در شخصیتشان دیده نمی‌شود؛ یا کاملاً احمق و ساده‌لوح‌اند یا کاملاً حیله‌گر و دغل‌کار. طبیعتاً هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند چنین آشوب شخصیتی را در یک جامعه متصور شود و این باعث باورناپذیر شدن بخش مهمی از اثر می‌شود.

«قطب شمال» تنها به دنبال ارائه یک داستان پرماجرا و هیجان‌انگیز نیست، بلکه به دنبال کاوش در مسائل عمیق انسانی مانند انتقام، بخشش و رستگاری نیز هست؛ امّا نیفکندن گره‌های مناسب در خلال داستان، مضاف بر نبود چرا و چگونه‌های ذهنیِ ترغیب‌کننده برای مخاطب، این کاوش و تلاش سازنده را بی‌سرانجام گذاشته است. استفاده‌ی مشهود از صنعت مد و مدگرایی در پس‌زمینه‌ی عشق‌ها و خیانت‌ها، ایده‌ی تکراری و پرمصرفی است که سالیان زیادی است در سینمای ترکیه شاهدش هستیم. حالا اینجا و در «قطب شمال»، با توسل به این افکار کلیشه‌ای و سطحی‌نگرانه، سازنده سعی دارد فروش خود را از تولید بالا ببرد و این موضوع هم در سینما که سکان‌دار اصلیِ فرهنگ و هنر است، ضعفی آشکار به شمار می‌رود.

این سریال نه‌تنها برای نوجوانانِ علاقه‌مند به سینما مناسب نیست، بلکه مخاطبانِ چنین داستان‌هایی جداً لازم است از تصمیم خود برای تماشای چنین آثاری تجدیدنظر کنند!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 5 =
*****