مبانی خاتميت از منظر روايات

03:24 - 1391/10/13
مثل من در ميان انبياء مانند مردی است كه خانه‌ای بسازد و كاملش كند، مگر جای يك خشت را. پس هر كس كه وارد شود و به آن نظر اندازد، بگويد چه زيباست مگر جای اين خشت. من جای آن خشت هستم تا اين كه با من انبياء خاتمه يافت.‌
پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله

موضوع خاتميت در ضمن صدها روايت مورد تاكيد قرار گرفته است كه برخی از آن‌ها عبارتند از:

حديث منزلت:

هنگامی كه پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله می‌خواست راهی جنگ تبوك شود، علی عليه السلام را به جای خود در شهر تعيين كرد. امام از اين كه در اين جنگ نمی‌تواند با پيامبر همراه شود اندوهگين شد و اشك از چشمانش جاری شد. در اين لحظه پيامبر به او فرمود: «اما ترضی ان تكون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدي; (1) آيا راضی نيستی كه نسبت به من همانند هارون به موسی باشی مگر اين كه بعد از من پيامبری نيست.‌»

حديث آخرين امت:

«ايها الناس انه لانبی بعدی و لا امة بعدكم; (2)‌ای مردم پيامبری بعد از من و امتی بعد از شما نيست.‌»

آخرين سنت:

«ايها الناس انه لانبی بعدی و لاسنة بعد سنتي; (3)‌ای مردم پيامبری بعد از من و سنتی بعد از سنت من نيست.‌»

آخرين در دنيا:

«نحن الاخرون السابقون يوم القيامة; (4) ما در دنيا آخرين و در قيامت اولين هستيم.»

تكميل كننده تعداد رسولان:

قال علی عليه السلام: «ولم يخل سبحانه خلقه من نبی مرسل او كتاب منزل او حجة لازمة او محجة قائمة. رسل لاتقصر بهم قلة عددهم ولا كثرة المكذبين لهم من سابق سمی له من بعده او غابر عرفه من قبله علی ذلك نسلت القرون و مضت الدهور و سلفت الاباء و خلفت الابناء الی ان بعث الله محمدا رسول الله صلی الله عليه و آله لانجاز عدته و تمام نبوته ماخوذا علی النبيين ميثاقه، مشهورة سماته، كريما ميلاده; (5)

خدا در هيچ عصری مردم را بدون پيامبر يا كتاب آسماني، رهبر مورد نياز و راه راست نگذاشته است.

پيامبرانی را فرستاد كه محدود بودن تعداد خود [و پيروانشان] و افزون بودن مخالفان آنان مانعی از انجام رسالت آنان نبود. هر پيامبری چه پيامبرانی كه اوائل تاريخ مبعوث شده‌اند يا پيامبرانی كه اواخر آمده‌اند همه مشخصات پيامبر بعد از خود را بيان می‌كردند. به همين ترتيب قرن‌ها گذشت، روزگارها سپری شد، پدران گذشتند و پسران را به جای خود گذاشتند تا زمان بعثت رسول خدا صلی الله عليه و آله رسيد و خدا آن حضرت را برای وفای به عهد و تكميل نبوت خود كه با پيامبران بسته بود و اوصافش را برای آنان شرح داده بود، و از دودمانی شايسته بود، اعزام كرد.»

درود بر محمد; خاتم النبيين

قال علی عليه السلام: «... اجعل شرايف صلواتك و نوامی بركاتك علی محمد عبدك و رسولك الخاتم لما سبق;
... خدايا بهترين درودهای خود و بركات فراوانت را بر محمد; بنده و رسولت بفرست.
[محمدی كه] خاتم پيامبران است.‌» (6)

پايان عهد و پيمان

قال علی عليه السلام: «... و لم يخلهم بعد ان قبضه مما يؤكد عليهم حجة ربوبيته و يصل بينهم و بين معرفته به تعاهدهم بالحجج علی السن الخيرة من انبيائه و متحملی ودائع رسالاته قرنا فقرنا حتی تمت بنبينا محمد صلی الله عليه و اله و سلم حجته و بلغ المقطع عذره و نذره...; (7)

... خدا به وسيله پيامبران خود كه بهترين سخنگويان و حافظان امانت‌های رسالت بودند در هر قرنی با ملت خود عهد و پيمان را ادامه داد تا رسالت به پيامبر ما محمد صلی الله عليه و آله ختم شد و رسالت اعلام خطر و اتمام حجت به پايان رسيد.‌»

ختم پيامبری

قال علی عليه السلام: «ارسله علی حين فترة من الرسل... فقفی به الرسل و ختم به الوحی...; (8)
خداوند پيامبر اكرم را در زمانی فرستاد كه مدت‌ها بود پيامبری نيامده بود. خدا با فرستادن پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله برنامه پيامبران ديگر را تعقيب كرد و پيامبری را ختم نمود...‌»

پايان بخش رسول‌های خدا

قال علی عليه السلام: «.. امين وحيه و خاتم رسله و بشير رحمته و نذير نقمته...; (9)
محمد صلی الله عليه و آله امين وحی خدا و پايان بخش پيامبران او و بشارت دهنده رحمت او و هشدار دهنده عذاب اوست.»

تكميل كننده خانه نبوت

قال رسول الله صلی الله عليه و آله: «انما مثلی فی الانبياء كمثل رجل بنی دارا فاكملها و حسنها الا موضع لبنة فكان من دخل فيها فنظر اليها قال ما احسنها الا موضع هذه اللبنه، فانا موضع هذاه اللبنه حتی ختم بی‌الانبياء; (10)

مثل من در ميان انبياء مانند مردی است كه خانه‌ای بسازد و كاملش كند، مگر جای يك خشت را. پس هر كس كه وارد شود و به آن نظر اندازد، بگويد چه زيباست مگر جای اين خشت. من جای آن خشت هستم تا اين كه با من انبياء خاتمه يافت.‌»

آنچه خوانديم تنها گوشه‌ای از روايات زيادی است كه در اين باب وارد شده است و البته گويای توجه رسول اكرم صلی الله عليه و آله، امام علی عليه السلام و ائمه عليه السلام به عمق عظمت مساله خاتميت می‌باشد. از حيث اجماع مسلمين نيز آن گونه كه گفتيم اين مساله جزء ضروريات اسلام به شمار می‌رود و به قول شهيد مطهری رحمه الله «هر آنچه از سوی انديشمندان مسلمان در اين باب گفته شده تنها در اين جهت بود كه می‌خواستند به عمق اين انديشه پی ببرند و راز ختم نبوت را كشف كنند.‌» (11)

پی نوشت‌ها:
1) بحارالانوار، ج 37، ص 254 تا 289; صحيح بخاري، ج 3، ص 58; مستدرك حاكم، ص 6 3، ص 109; مسند احمد بن حنبل، ج 1 ص 331 و ج 2، ص 369 و 437 و....
2) وسايل الشيعه، ج 1، ص 15; خصال، ج 2، ص 487.
3) من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 163; بحارالانوار، ج 22، ص 531 و وسايل الشيعه، ج 18، ص 555.
4) بحار الانوار، ج 6، ص 166 و صحيح مسلم، ج 3، ص 7.
5) نهج البلاغه، خطبه اول، زماني، ص 22.
6) همان، خطبه 71، ص 130.
7) همان، خطبه 90، ص 194.
8) همان، خطبه 132، ص 308.
9) همان، خطبه 172، ص 419.
10) مجمع البيان، ذيل آيه 40، سوره احزاب، به نقل از صحيح بخاری و مسلم.
11) مجموعه آثار شهيد مطهري، ج 3، ص 153.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 9 =
*****