پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم به فرزند مطهرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بسیار اهمیت میدادند و او را به عنوان معیار معارف الهی میدانستند به گونه ای که معیار ارزش هر انسان در چگونگی ارتباط با آن حضرت به دست میآید.
به قدری شناخت معرفتی بانوی مطهر اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در منظر پیامبر مهم و ضروری بود که ایشان میفرمودند:«مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ»[۱]«هر كه فاطمه را، آن گونه كه سزاوار است ، بشناسد ، بى ترديد شب قدر را درك كرده است»، یعنی از منظر پیامبر شناخت حقیقی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برابر با شناخت شب قدر است.
پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم نحوه ارتباط با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به عنوان مقیاس و معیاری برای ارزش و بهای انسان در نظر میگیرند چنانکه در مورد دوست داشتن و حب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به سلمان فارسی میفرمایند:«يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ اِبْنَتِي فَهُوَ فِي اَلْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي اَلنَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ اَلْمَوَاطِنِ اَلْمَوْتُ وَ اَلْقَبْرُ وَ اَلْمِيزَانُ وَ اَلْمَحْشَرُ وَ اَلصِّرَاطُ وَ اَلْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اَللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا»[۲] «اى سلمان هر كه فاطمه را دوست بدارد او در بهشت با من خواهد بود و هر كه دشمن بدارد در جهنم. سلمان! دوستى فاطمه در صد جايگاه سود ميبخشد كه سادهترين اين جايگاهها مرگ و قبر و ميزان و محشر و صراط و محاسبه است هر كه دخترم فاطمه از او راضى باشد من از او راضيم و هر كه من از او راضى باشم خدا از او راضى است و هر كه فاطمه بر او خشم بگيرد من بر او خشم ميگيرم و هر كس من بر او خشم بگيرم خدا بر او خشمگين است»، بنابراین حدیث از پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم حب و بغض آن بانوی بزرگوار ملاک ارزشمندی و حتی دخول به بهشت و عدم ارزش و دخول به جهنم انسانهاست و خشنودی و رضایت آن بانوی بزرگوار خشنودی و رضایت خداوند متعال و غضب و خشم آن بانوی بزرگوار غضب و خشم خداوند متعال است،
چنانچه حضرت امام علی علیه السلام از پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد نقل کردهاند که ایشان فرمودند:«انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیَغضِبُ لِغَضِبِ فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها»[۳]«خداوند عزوجل به خاطر خشم فاطمه، خشمگین؛ و برای خشنودی و رضایت فاطمه راضی میشود».
اهمیت بانوی مطهر اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از منظر پیامبر چنان زیاد بود که آن حضرت حضرت فاطمه سلام الله علیها را خط قرمز خود و اسلام میدانستند، یعنی پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم هرگونه حرمت شکنی و جسارتی که موجب ناراحتی و خشم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میشود را موجب ناراحتی و خشم خودشان میدانند این مورد آنقدر مهم هست که حتی علمای اهل سنت نیز در منابعشان به این مورد مهم اذعان دارند چنانچه در یکی از منابع بسیار مهم اهل سنت حدیثی از پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که چنین است:«فاطمة بضعة مني، فمن أغضبها أغضبني»[۴]«حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است»، آنچه که به وضوح از این حدیث دریافت میشود این است که هرگونه آزار و اذیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق بارز آزار و اذیت پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم است یعنی اگر هر کسی جرات جسارت و آزار و اذیت به آن بانوی مطهر اسلام و نوادگان مقدس او را پیدا کند در حقیقت به شخص مقدس پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم جسارت و آزار و اذیت کرده است، چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا»[۵]«آنها که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده کرده است»، این آیه به صراحت به این مورد مهم اشاره میکند که آزار و اذیت پیامبر عظیم الشأن آزار و اذیت خداوند متعال است و مستحق عذاب و نفرین دنیوی و اخروی است و از آنجا که پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که آزار و اذیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آزار و اذیت من است پس مسئولیت رفتار انسانها در مقابل آن بانوی مطهر سلام الله علیها و فرزندان مبارک او را مضاعف میکند. اما چگونه است که افرادی به چنان قِلَّتِ تعقل میرسند که صحابه را از انجام ظلمها و بدیهایی که به دختر مطهر پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کردند را نتدیده میگیرند و آنها را از این خطای بسیار بزرگ تبرئه میکنند در حالی که این خطای بسیار بزرگ مسلماً عدالت آنان را زیر سوال برد، و به خاطر همین است که آنان خودشان را به نفهمی میزنند و با چنگ زدن بیهوده به شبهات بی مورد و رد کردن هرگونه جسارت و حرمت شکنی به خانه آن بانوی بزرگوار، در صدد پاک کردن پرونده سیاه آنان در منظر مردم هستند، دریغ از اینکه آنان قضاوت تاریخ را نادیده میگیرند و نمیدانند که تاریخ تمامی این وقایع را به صورت واضح برای مردم در اعصار مختلف بازگو میکند، چنانچه در مورد اقرار ابوبکر به هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها در برخی از منابع اهل سنت چنین میخوانیم:«ان اباه عبدالرحمن بن عوف، دخل علی ابیبکر الصدیق (رحمةاللهعلیه) فی مرضه الذی قبض فیه... فقال (ابوبکر): «اجل انی لا آسی من الدنیا الا علی ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ اَنِّی تَرَکْتُهُنَّ، وثلاث ترکتهن وددت انی فعلتهن، وثلاث وددت انی سالت عنهن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اما اللاتی وددت انی ترکتهن، فوددت انی لم اَکُنْ کَشَفْتُ بیتَ فاطِمَةَ عن شیء، وان کانوا قد اَغْلَقُوا علی الحرب....»[۶]«عبدالرحمن بن عوف به هنگام بیماری ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوال پرسی، با او گفت و گوی کوتاهی داشت. ابوبکر به او چنین گفت: من در دوران زندگی بر سه چیزی که انجام دادهام تاسف میخورم، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم، یکی از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمیکردم؛ اگر چه آن را برای جنگ بسته بودند....».
پی نوشت
[۱] تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، صفحه ۵۸۱
[۲] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۲۷، صفحه ۱۱۶، حدیث ۹۴
[۳] کنز العمال، جلد ۱۲، صفحه ۱۱۱
[۴] صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، جلد ۶، صفحه ۱۲۱، حدیث ۳۳۱۳
[۵] سوره احزاب، آیه ۵۷
[۶] تاریخ الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر طبری، جلد ۲، صفحه ۳۵۳