آمریکا به عنوان بزرگترین بهرهبردار خارجی از منافع ایران در دوران رژیم پهلوی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بیشترین خسارت را متوجه خود میداند؛ لذا طی چند دهه گذشته با در پیش گرفتن سیاست تقابلی به کانون اقدامات ضد ایرانی تبدیل شده است. در بانک اهداف واشنگتن، «ایرانهراسی» جزو اصول ثابت آنها بوده و به روشهای گوناگون اجرا شده است.
در جنگ رسانهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران، آنها در طول چهار دهه اخیر سناریوهای مختلفی را طراحی و با کمک شبکه منطقهای خود در غرب آسیا آن را اجرایی کردهاند. سناریوهایی که محوریت آن ایرانهراسی بوده و تلاش میشد تا چهرهای تهاجمی و ترسناک از کشورمان ارائه شود.
در نخستین روزهای پیروزی نهضت امام خمینی (ره) عمده تلاش آنها پرداختن به مسئله «صدور انقلاب» بود که به بهانه آن کوشش میشد، پادشاهان خودکامه عرب در یک تنش عمیق ایدئولوژیک با انقلاب اسلامی قرار گرفته و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت بیشتری از سوی اعراب مواجه شود؛ اما هوشمندی امام خمینی (ره) در اولویت دادن به مسئله فلسطین و سیاستهای منطقی ایران در دوران جنگ با عراق، همچون عدم گسترش جنگ در منطقه و سپس مواضع اصولی ایران در زمان پساجنگ، همچون محکومیت حمله به کویت و از سویی روابط حسنه برخی کشورهای عربی همچون سوریه، الجزایر، لیبی، عمان و...با نظام اسلامی، باعث گردید تا عوامل پیشبرنده این طرح نتوانند از آن استفاده چندانی ببرند.
در دومین دور از سیاهنمایی علیه کشورمان در خاورمیانه، آنها برای ارعاب اعراب و افکندن سایه ترس بر فعالیتهای منطقهای ایران، پروژه «هلال شیعی» را رقم زدند؛ یک طرح با ترفند ژئوپلیتیکی که در آن، هدف اولیه، تخریب نفوذ ایران در عراق پس از سقوط صدام حسین بود و سپس کوشش میشد تا از رهگذر آن، سوریه و لبنان هم به عنوان پازلهای تکمیلکننده کریدور ایران به مدیترانه و شاخ آفریقا، تحت فشار قرار بگیرند.[1] هر چند این اقدام در جلوگیری از سرریز شدن جنبشهای مردمی در جهان عرب و کاستن از تبعات منطقهای سقوط دیکتاتور عراق مؤثر بود؛ اما ظهور داعش در جغرافیای اهلسنت و پرهیز رهبران شیعی از دامن زدن به اختلافات تاریخی، تا حدود زیادی توانست ایرانهراسی با رویکرد شیعههراسی را کنترل کند.
اما شکستهای مکرر طرحهای آمریکایی باعث شد که فاز سوم جنگ تبلیغاتی و ضد ایرانی با وسعت بیشتری به اجرا گذاشته شود. این بار پیش کشیده شدن «نیروهای نیابتی» ایران که آمریکاییها از آن به عنوان «پراکسیهای ایرانی» یاد میکنند، در محوریت برنامههای آنان قرار گرفت.[2] ویژگیهای این کلیدواژه ضد ایرانی، انتفاع حداکثری رژیم صهیونیستی از آن است که با توسل به آن میتوانست، نیروهای مقاومت را در موقعیت دشواری قرار دهد و همراهی مردم در عراق، سوریه، یمن و لبنان را با رهبران مقاومت دچار آسیب کند.
در این عملیات ترکیبی، افزون بر هدفگذاری کشورهای منطقه، افکار عمومی داخل کشور هم به عنوانی بخشی از مخاطبان رسانهای این طرح باید درگیر میشدند. طی سالهای گذشته همیشه عناصر داخلی از حضور ایران در هندسه سیاسی و امنیتی منطقه به عنوان دخالت یاد کرده و آن را برای دیپلماسی همگرایانه کشور و روند توسعه روابط خارجی یک خسارت میدانستند.[3]
این روزها و همزمان با فعال شدن محور مقاومت علیه اسرائیل و آمریکا به عنوان حامی اصلی جنایات ضد بشری این رژیم، بار دیگر رسانههای غرب بیشترین تلاش را در انتساب این گروهها به ایران دارند و مقامات آمریکایی به صورت مکرر از آن سخن میگویند.[4]
طی چند روز گذشته و همزمان با تهدید آمریکا به حملات تلافیجویانه، ما شاهد مواضع مختلفی از سوی گروههای عراقی بودیم، تا جایی که برخی بر ادامه حمله به پایگاههای مقاومت تأکید داشته و برخی همچون کتائب حزبالله به عنوان بزرگترین گروه مقاومت مردمی عراق، حملات گسترده را به حالت تعلیق درآوردند. این تصمیمگیری مستقل برای اتخاذ سطح واکنش به حملات آمریکا مسئلهای نبود که از نگاه آمریکاییها به دور باشد، تا جایی که برخی از مقامات واشنگتن به عدم تبعیت این گروهها از ایران اعتراف کردند.[5] ایران طی چند سال گذشته بارها تأکید کرده بود که ایران هیچ گروه نیابتی در منطقه ندارد و آنها بر اساس جمعبندی و تصمیمات خود اقدام میکنند.[6]
پینوشت:
[1]. ژئوپلیتیک شیعه یا هلال شیعه (مبانی، اهداف و رویکردها)، پژوهشهای جغرافیای انسانی دوره 46 بهار 1393 شماره 1.
[2]. ست جی. جونز رئیس هارولد براون و مدیر پروژه تهدیدات فراملی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن دی سی، Iran’s Proxy Wars: Iraq, Lebanon, Palestinian Territories/Gaza, Syria, Yemen | UANI (unitedagainstnucleariran.com)
[3]. انصافنیوز، B2n.ir/e62068.
[4]. بیبیسی، B2n.ir/k01954.
[5]. خبرآنلاین، khabaronline.ir/xkSmH.
[6]. خبرگزاری فارس، http://fna.ir/3g0ltv.