یکی از بدترین گناهان در اسلام، انجام عمل شنیع زنای محصنه است که با تحقق شرایط آن، مجازات سنگینی بر مجرم اعمال میشود.
شرایط تحقق زنای محصنه | قوانین و آموزههای اسلام، پاسخگوی تمام نیازهای انسان است و از جمله آنها، نیازهای جنسی اوست که اسلام آن را در قالب ازدواج تأمین نمود و برای عدول از آن، مجازات قرار داد.
زنا یکی از گناهان کبیره است که قرآن کریم انسان را به شدت از آن پرهیز میدهد[1] و حتی انسان را از نزدیک شدن به آن نیز نهی میکند: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلا»؛[2] «و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است».
امام رضا علیهالسلام فرمود: «لَا يَزْنِي الزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»؛[3] «زناكار، در حالى كه مؤمن است، زنا نمىكند»، راوی معنای این جمله را از حضرت سؤال کرد، امام فرمود: هنگامی که در حال ارتکاب این عمل زشت است، «روح ایمان» از او جدا میشود و تا زمانی که توبه نکند، ایمان به او بر نخواهد گشت.
زنا از گناهان کبیره است و دارای دو مصداق کلی است:
یک. زنای محصنه
به زنای مرد یا زن همسردار، زنای مُحصَنه میگویند. مجازات این نوع زنا در اسلام سنگسار است.[4] و اگر سن او بالا باشد قبل از سنگسار، باید صد ضربه شلاق بخورد.[5]
این نوع زنا با شرایط زیر تحقق پیدا میکند:
یک. عاقل و بالغ باشد؛
دو. همسر دائم داشته باشد؛
سه. همبستر شدن با او مقدور باشد، یا به عبارت دیگر همسرش در دسترسش باشد؛
چهار. همسرش به قدری از او دور نباشد که عملا در اختیار او نباشد، برخی به اندازه مسافت شرعی گفتهاند؛
پنج. همسرش ناشزه و نافرمان نباشد.[6]
اگر با وجود این شرایط، کسی با زن یا مرد همسردار، زنا کند، زنای او محصنه خواهد بود و مجازات آن سنگسار خواهد بود.
دو. زنای غیرمحصنه
اگر زنایی، شرایط بالا را نداشت، زنای غیرمحصنه است و با اینکه از گناهان کبیره است؛ ولی مجازات آن سنگسار نیست؛ بنا به اختلاف فتاوای مراجع، مجازات آن را صد ضربه شلاق، تبعید و... دانستهاند.[7]
آری! قوانین و احکام الهی، برای زندگی بهتر بوده و پاسخگوی نیازهای مختلف انسان است. خدای مهربان، ازدواج را برای رفع نیازهای جنسی انسان قرار داده است؛ بنابراین انسان مجاز به رفع نیازهایش از راه غیرشرعی نیست.
پینوشت:
[1]. فرقان: 68.
[2]. اسراء: 32.
[3]. الفقهالمنسوب الی الامامالرضا علیهالسلام، مؤسسةآلالبیت، ص275.
[4]. موسوی اردبیلی، فقهالحدود والتعزیرات، جامعه مفید، ج۱، ص۱۹۸.
[5]. مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ج۱، ص۲۸۱.
[6]. شهید اول، اللمعةالدمشقية، دارالتراث الاسلامیه، ج1، ص254. و محقق حلی، شرائعالإسلام، اسماعیلیان، ج4، ص137.
[7]. امام خمینی، تحریرالوسیله، دارالعلم، ج۲، ص۴۶۴-467 و مجله فقه اهلبیت، بیتا، ج۲۲، ص۱۶۷.