تکامل عقل و احساس, لازمه تداوم راه امام حسین علیه السلام

03:23 - 1403/06/02

-انسان که دارای هیجانات مختلفی می باشد و یکی از واکنش های هیجانی اش «گریستن», می باشد و حاصل تحریک شدید عواطف انسانی می باشد, و با مطالعه میزان عواطف در موجودات مختلف اینطور نتیجه گرفته می شود که؛ با وجود اینکه همه موجودات گوناگون از میزان متفاوتی از احساس بهره مند می باشند, اما انسانها بالاترین و کامل ترین میزان احساسات را دارا بوده و این احساس را با اشک و ناراحتی, در لحظه هایی که غمگین یا شاد باشد, بروز می دهند.

انسان که دارای هیجانات مختلفی می باشد و یکی از واکنش های هیجانی اش «گریستن», می باشد و حاصل تحریک شدید عواطف انسانی می باشد, و با مطالعه میزان عواطف در موجودات مختلف اینطور نتیجه گرفته می شود که؛ با وجود اینکه همه موجودات گوناگون از میزان متفاوتی از احساس بهره مند می باشند, اما انسانها بالاترین و کامل ترین میزان احساسات را دارا بوده و این احساس را با اشک و ناراحتی, در لحظه هایی که غمگین یا شاد باشد, بروز می دهند.
با این بیان گریه و خنده نشانه هایی از قدرت خداوند می باشد, چنانکه در قرآن هم چنین بیان شده:« وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ؛  و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند.»[1], با این بیان, در بین مخلوقات هیچکدام به این میزان از این نعمت برخوردار نمی باشد, و انسان از این نعمت از کاملترین حالت برخوردار است. با اثبات وجود عقل و انحصار آن در انسان, گریستن و خندیدن, نشانه عقلانیت و حاصل از عقل انسان است, و زمانی انسان به تکامل میرسد که عقل و احساسش همگام با یکدیگر ظهور پیدا کرده و در یکدیگر گره بخورد, بدین صورت که همگام با یکدیگر قدم بردارند.
درست است که تکامل انسان به بالاترین میزان اتحاد قلب و خرد است, اما این حالت فقط برای خاندان نبوت و امامت قابل تصور است و هستند انسانهای بسیاری که میزان درجه ی بهره مندی شان از قلب سالم و عقل کامل بسیار کمتر بوده و معنای انسانیت شامل حالشان می شود, از احساسات به اندازه ظرفیت وجودی اش برخوردار است, و نکته قابل توجه این است که تمامی جهان هستی هم از مقداری حس و خرد برخوردار می باشد که بواسطه آن تکلیف شامل حالشان می شود, و موید آن آیه 11فصلت می باشد و آن عبارتست:« ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ؛ و آن گاه به خلقت آسمانها توجه کامل فرمود که آسمانها دودی بود, پس (به امر نافذ تکوینی) به آسمان و زمین فرمود که همه (به سوی خدا و اطاعت فرمان حق) به شوق و رغبت یا به جبر و کراهت بشتابید. آنها عرضه داشتند: ما با کمال شوق و میل می‌شتابیم.», که این فهم و حس با آنچه که در بشریت موجود است متفاوت می باشد, همچنان که در این آیه تعبیری از گریه آسمان بر گرفتار شدگان بر عذاب الهی, بیان شده:« فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ؛  و بر مرگ گذشتگان هیچ چشم آسمان و زمین نگریست و بر هلاکشان مهلت ندادند.»[2] که برخی از این آیه به گریه آسمان بر واقعه کربلا, تعبیر می کنند.
پس از شهادت امام حسین علیه السلام و یاران گرامی ایشان, امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب و ام کلثوم س, تا چهل روز به روشنگری واقعه عاشورا و عزاداری برای آن بزرگواران, پرداختند, که نتیجه آن مشخص شدن چهره واقعی بنی امیه بر همگان بوده و گروهی به نام توابین, با شعار یالثارات الحسین, برای انتقام از قاتلین آن امام بزرگوار, تشکیل شد.
درست است که تلاشهای بسیار خانواده اهل بیت نهضت جدیدی را بوجود آورده بود, در این میان افراد زیادی بودند که از گناه و عقل مادی برخوردار بوده و با بی توجهی به آخرت, همراه توابین نشدند و با توجیه رفتار گذشته شان, با فتنه گران همراهی کردند, زیرا از نظر این گروه که همه چیز را با عقل مادی خویش محاسبه می کردند, از مبارزه با فتنه گران دچار ضرر مادی میشدند و چون با مفهوم ایثار و از خودگذشتگی آشنایی نداشتند, تن به مبارزه ندادند و سکوت می کردند, با این وجود کسانی هم بودند که پیرو این حقیقت و راه بودند, که در راه شناخت حق کوشیده بودند و با بصیرتی که در آنها ایجاد شده بود تصمیم بر انتقام و خونخواهی گرفتند.
درنتیجه؛ واقعه عاشورا و نتیجه آن اربعین لازمه شناخت بشریت از جزئیات واقعه عاشورا, هدف امام حسین علیه السلام و تشخیص حق از باطل, بوده و هرکسی که قلبش را برای فهم آن واقعیات آماده کرده بود, با شناخت حقیقت راه خونخواهی را در پیش گرفته و تا حد توان به مبارزه پرداخت, و اینچنین این مساله ترازی بود برای شناخت انسان تکامل یافته ی داری قلب و خرد حقیقی از انسان دارای عقل معاش و بی تفاوت به آخرت.
به نظر می‌رسد که یک اربعین لازم بود تا خون حسین(ع) به شیری تبدیل شود تا مایه شناخت و رشد و نمو کودکان بصیرت گردد. یک اربعین وقت لازم بود تا خون حسین(ع) بر تارک آسمان چون خورشیدی برآید و چشمان اهل دل را مجذوب کند و عاشقان حسین(ع) را گرد تربت پاک آن سرور و سالار اهل حق و حقیقت چون پروانه گرد آورد و آماده نماید تا تن به آتش شمشیر سپارند و حق را به خون آب یاری کنند و چهره زشت باطل را نمایان سازند و یزیدیان و فتنه گران باطل را رسوا سازند و حق را برخلاف خواسته ابلیسان باقی و برقرار سازند و پرچم آن را تا قیامت برافراشته دارند.

 

[1] نجم, آیه43

[2] دخان, آیه59

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****