او از همه به ما نزديک تر است

09:00 - 1393/04/21
چکیده: نزديكي اشيا به خداوند يا خدا به آنها از نوع مكاني نيست، بلكه به اين معنا است كه همه چيز نزد خداوند حاضر است.
قرب الهی

رهروان ولایت ـ هم زمان و هم مكان از خواص جسم و موجودات جسماني است که خداوند منزه و والاتر از مباحث جسمانی از جمله مکان و زمان است؛ زيرا جسم مركّب از اجزا مي‌باشد و هر مركّب نيازمند اجزائش است که خداوند متعال، از این نیازمندی منزه است، پس خداوند متعال  داراي مكان و زمان خاصي نيست، بلكه مكان آفرين و زمان آفرين است.

اینک با توجه به این مقدمه این سوال مطرح می شود که چرا قرآن در  سوره ق، آيه 16 آنجا که می‌ فرماید: "خدا از رگ گردن به انسان نزديك تر است" خداوند را منحصر در مکانی نموده و بعد نزدیکی مکانی مثل نزدیکی رگ گردن برای خداوند متعال قائل شده است؟
در این رابطه باید گفته شود مباحث این‌چنینی در قرآن از تشبيه معقول به محسوس است مانند آيه10 سوره فتح كه منظور از دست، نماد قدرت الهی است و منظور پنجه دست خداوند نيست «يدالله فوق ايديهم؛ دست خداوند برتر از دست هايشان مي باشد»
کما اینکه آیت الله مكارم شيرازي در مورد «از رگ گردن نزدیک تر بودن خدا» می فرماید: این يك تشبيه محسوس براي نزديك بودن خدا به انسان مي باشد، زيرا حيات جسماني ما وابسته به رگي است كه خون را به طور مرتب از يك سو وارد قلب و از يك سو خارج كرده و به تمام اعضا مي رساند. اگر يك لحظه در عمل آن توقفي ايجاد شود، فوراً مرگ به سراغ انسان مي آيد. خداوند از رگ قلب نيز به ما نزديك تر است. اين فقط يك تشبيه است. قرب خداوند از اين هم برتر و بالاتر است. توجه به اين واقعيت انسان را بيدار مي كند و به مسؤليت سنگين او در دادگاه عدل الهي آشنا مي سازد.[1]

در نتیجه نزديكي خداوند به ما (که قرب معنوي است، نه حسّي) از شدت وابستگي ما به او سرچشمه مي گيرد. هستي تمام موجودات عالم بدون وابستگي و پيوند با ذات او اصلاً مفهوم و وجود و بقايي ندارد و اين نهايت قرب خداوند را به بندگان و قرب اينان را به او نشان مي دهد، به عبارت ديگر؛ نزديكي اشيا به خداوند يا خدا به آنها از نوع مكاني نيست، بلكه به اين معنا است كه همه چيز نزد خداوند حاضر است.

-----------------------------------
پي‌نوشت:
1 . مكارم شيرازي ، تفسير نمونه ، ج26، ص 5 - 244.

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر مجید. الف

سلام /ممنونم از محبتهاتون/من همیشه از مطالبتون استفاده میبرم/التماس دعا دارم

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

با سلام متقابل مممنونم از لطف و محبت شما فرحیخته گرامی

تصویر اشرف
نویسنده اشرف در

سلام به آقای رضایی .راستی تو یکی از وبها نظری ازشما خواندم که خیلی زیبا بود. دست مریزاد . میخوام ازتون بخوام در مورد " ناامیدی " که این روزها تودل بیشتر جوانان لانه کرده مطلبی بنویسد اینکه تو مبحث خداشناسی چطور میشه توکل رابیشتر کرد و ناامید نبود. سلامت و پایدار باشید.

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

ادله عقلي و آيات قرآني گواهي مي دهد که خداوند متعال هرگز با چشم ديده نمي شود، چون ادراكات حسي در اثر ارتباط اندام هاي بدن با اجسام و جسمانيات بدست می آید و هركدام از حواس ما نوعي از پديده هاي مادي و متناسب با حس خودش را در وضع معيّني درك مي كند، و همان طوری كه نمي توان توقع داشت چشم صداها را درك كند، يا گوش رنگ ها را ببنيد، نبايد انتظار داشت چشم همه چيز را ببيند، چون چشم تنها اجسام يا به عبارت صحيح تر بعضي از كيفيات مثل رنگ ها را مي بيند و چيزي كه جسم نبوده و كيفيت جسماني هم ندارد هرگز با چشم مشاهد نخواهد شد.

در نتیجه چون خداوند جسم و جسماني نيست، لذا با چشم قابل رؤيت نیست. به تعبير ديگر: خداوند ازهمه نقايص كه يكي از آن ها ديدني و قابل رؤيت بودن می باشد، منزه است چون لازمه مرئي و قابل رؤيت بودن اين است كه شرايط لازم براي رؤيت در او تحقق يابد، از قبيل : در مكان و جهت خاصي قرار بگيرد; در تاريكي قرار نداشته باشد و به اصطلاح نوري بر او بتابد; فاصلهء معيّني ميان بيننده و او وجود داشته باشد که همهء اين ها از آثار موجود محدود، جسماني و مادي است و خداي متعال وجودي است نامحدود و غير مادي است پس رؤيت مخصوص اجسام بوده و خدا به هيچ وجه قابل رؤيت نيست.

حضرت موسي (علیه السلام) به علت اسرار بني اسرائيل، از زبان قوم خود درخواست رؤيت خدا را نمود و خداوند پاسخ داد: هرگز مرا نمي بيني. قرآن مي فرمايد: «وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَـٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَ‌بُّهُۥ قَالَ رَ‌بِّ أَرِ‌نِىٓ أَنظُرْ‌ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَ‌ینِى؛ و هنگامى كه موسى به ميعاد گاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: پروردگار! خودت را به من نشان ده تا تو را ببينم، گفت هرگز مرا نخوهى ديد» [سوره اعراف، آيه 143]
و در جاي ديگر مي فرمايد: «لَا تُدْرِكُهُ الْأبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأبْصَار؛ چشم ها او را نمى بينند، ولى او همه چشم ها را مى بيند».[انعام ، آيه 103]

تصویر سمیه.ر

سلام آقای رضایی.ان شا الله که خوب وخوش باشین.بعد از یه هفته اومدم وبتون چن تا مطلبو باهم بگم.اولش سوالمو بپرسم.در مرود .اینکه خداوند دیدنی نیس خدا کلن دیدنی نیس یا الان امکان دیدنش برای ما وجود نداره؟چون می دونیم عرفا و کسانی که عاشق خدا هستن به به شوق دیدار خدا زندگی میکنن.اینو تو کتاب بینش ما هم نوشته.
مطلب بعدی اینکه لینکتون کردم.

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

اين كه خداوند به هيچ وجه ديده نمي شود، مخصوص اين جهان نيست، بلكه در عالم قيامت هم خداوند با چشم ديده نمي شود, با اینکه وضع دو جهان براي انسان ها متفاوت است، وليکن خداوند كه جسم نيست و برتر از زمان و مكان است و وجود فوق مادي است، نحوه وجودش هم در عالم آخرت تغيير نمي كند تا ديده شود.

يكي از ياران امام صادق (علیه السلام) به نام هشام مي گويد: نزد امام صادق (علیه السلام) بودم كه يكي از دوستان حضرت به نام معاوية بن وهب وارد شدو گفت : اي فرزند پيامبر! چه مي گويي در مورد خبري كه درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد شده است كه او خداوند راديده ؟ به چه صورت ديد؟ نيز در خبر ديگري كه از آن حضرت نقل شده است كه مؤمنان در بهشت پروردگار خود رامي بينند; به شكل خواهند ديد؟
امام صادق (علیه السلام) تبسّم تلخي كرد و فرمود: اي معاوية بن وهب! چقدر زشت است كه انسان هفتاد، هشتاد سال عمر كند، در ملك خداوند زندگي نمايد و نعمت او را بخورد، امّا او را درست نشناسد. اي معاوية بن وهب! پيامبر هرگز خدا را با اين چشم مشاهده نكرد و مشاهده بر دو گونه است: مشاهده با چشم دل و مشاهده با چشم ظاهر، هر كس مشاهده با چشم دل را بگويد، درست گفته و هركس مشاهده با چشم ظاهر را بگويد، دروغ گفته و به خدا و آيات او كافر شده است، زيرا پيامبر (صلی الله علیه و اله) فرمود: هركس خدا را شبيه خلق بداند، كافر است.

در روايت ديگر اسماعيل بن فضل گويد: از امام صادق (علیه السلام) پرسيدم: آيا خدا در قيامت ديده مي شود؟ فرمود: چشم ها نمي بينند جز چيزهايي را كه رنگ و كيفيتي دارند، در حالي كه خدا آفريننده رنگ ها و كيفيت ها است. [1]

نتيجه اين كه: چون كه خداوند جسم نيست و موجود مادي نيست، چه در اين جهان و چه در سراي آخرت، به هيچ وجه قابل ديدن و رؤيت با چشم نخواهد بود. [2]

تصویر اردشیر
نویسنده اردشیر در

سلام
حال شما ممنون از لطف شما . شما مث یه برادر خوب بعضی وقتا سر می زنین من خیلی آروم میشم كاش همه مث شما بودن . خوشحالم كه بنده نوازی می كنین .

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

با سلام بنده نیز از لطف شما کما تشکر را دارم

تصویر تسبیح
نویسنده تسبیح در

سلام آقای رضایی
ممنون از ارسال پاسخ..
بازهم برایم سوال است؟!
آیا ابدی بودن خداوند با ابدی نعمت ها برای انسان های یکی است...
تنها خداوند ازلی و ابدی است..
و مومنان در بهشت در تنعم ابدی خواهند بود..
یعنی مومنان مثل خدا ابدی شده اند؟!
تمایز بین ابدی بودن خداوند و جاودانگی مومنان را می خواهم برای دانش آموزانم معنا کنم..لطفا راهنمایی کنید.

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

پاسخ منفي است، زيرا جاودانگي روح انساني در طول جاودانگي حضرت حق مي باشد. اصولاً هر مخلوقي از مخلوقات عالَم جاودانه است. البته ممكن است در ميان شرايط و بر مقتضاي احوال، تغيير و تحولاتي در حالات و خصوصيات آن ايجاد شود ولي هرگز معدوم (به معناي خالي از وجود) نمي گردد. اين مسئله از آنجا نشأت مي گيرد كه خداوند وجود مطلق است و امكان اين كه عدمي در اين ميانه پديد آيد محال است. به همين لحاظ هر مخلوقي وجود خود را از وجود حضرت حق گرفته و اين وجود هرگز از ميان نمي رود و ابدي است. در نتيجه جاودانگي روح انسان تعارضي با جاودانگي وجود پروردگار ندارد.

تصویر عطایی
نویسنده عطایی در

سلام و درود جناب رضایی عزیز
امیدوارم سلامتی یارتان باشه
و ممنون از پشتوانه ی محبت تان که همیشه همراه خودم احساسش میکنم
و اما در مورد جمله چه عرض کنم با اینکه حرف دل بود و بقول شما بتجربه بهش رسیدم ولی توضیح خودتان خیلی کامل و دقیق و یجورایی راهگشای کار بنده هم بود .اینکه دنیای ذهن میتونه مسخر شیطان بوده باشه و دنیای بیرونه که تجلی و محل خلق خداست. با اینحال من تو ذهنمم دنیایی دارم که شیطان رو هم گاهی عاشق میکنه/
میدونی جناب رضایی گاهی شده وسط یک مجلس خوب,یک جای دوست داشتنی یا بین بهترین رفقاتون هستید و همه چیزم برا شادی شما کامله اما, بدلیل اینکه ذهن و فکر شما از قبل مشغول یا دلواپس چیزی شده هیچ لذتی از غذاها,دوستان و معاشرتها نمی برید.یعنی نمیتونید ببرید.من حس میکنم دچار همچی حالی هستم چون کلید یه تصمیم بزرگو تو دستم گرفتم
الههم کن لولیک الفرج

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

به هر حال جمله زیبایی بود التماس دعا
الهم عجل لولیک الفرج

تصویر رضا.کریمی

عوامل استحکام دین و دنیا

(حضرت به جابر بن عبدالله انصاری فرمود:) ای جابر! استواری دین و دنیا به چهار چیز است: عالمی که به علم خود عمل کند و جاهلی که از آموختن سر باز نزند، و بخشنده ای که در بخشش بُخل نورزد، و فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد.پس هرگاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نیاورد ، هرگاه بی نیاز در بخشش بُخل ورزد ، تهیدست آخرت خود را به دنیا فروشد. ای جابر ! کسی که نعمت های فراوان خدا به سوی او به او روی کرد، نیاز های فراوان مردم نیز به او روی آورد، پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازید، خداوند نعمت ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهی در نعمت ها را نپردازد ، خداوند آن را به زوال و نابودی کشاند

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

این حدیث زیبا اگر سرلوحه کار اجتماعات قرار گیرد موجب استحکام دین و دنیا خواهد شد

تصویر مهدی(منتظر القائم)

برا اوناییکه نماز نمیخونن و فکر میکنن چون با سوادند نیازی به دین ندارند.
در اینده انسان سیتمهای غیر خطی تولید خواهد کرد که توانایی تفکر و تصمیم گیری و ... را خواهد داشت. انسانها از این سیستمهای پیچیده برای منافع شخصی استفاده خواهندکرد. حال ما نیز یک موجود غیر خطی هستیم ولی ما فقط از فیض وجود او خلق شده ایم و نرم افزار ما به قدری پیچیده است که دائما باید از فیض وجود او بهره مند گردیم و جالب انکه ما برای منافع او خلق نشده ایم بلکه برای نفع خودمان خلق شده ایم و وجود ما هیچ نفعی برای او ندارد . پس به شکرانه ان اقلا با برپایی نماز به یاد او باشیم. ادامه دارد....

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

خدا به نماز و به هیچ کار انسان نیاز ندارد؛ زیرا خداوند بی نیاز مطلق است: "الله الصمد" این انسان است که به او و به نماز نیاز دارد، نه خداوند، اگر خدا فرموده است شما نماز بخوانید، نفع انسان را در نظر گرفته و لحاظ کرده است؛ مانند پدری که به بچه اش می گوید درس بخوان. پدر نیاز به درس خواندن بچه اش ندارد؛ چون خودش استاد دانشگاه است، به عنوان مثال خودش یک شخصیت برجسته علمی است، بچه درس بخواند یا نخواند برای پدر فرقی نمی کند؛ از این جهت اگر می گوید درس بخوان به نفع بچه است. پس،اگر خدا فرمود نماز بخوان به نفع انسان است؛ چون نماز زمینه طهارت و پاکی دل انسان است. به تعبیر روایت؛ نماز مانند نهر آبی است که ما در روز پنج مرتبه خود را در آن می شوییم و تطهیر می کنیم.

اگر انسان پنج بار در روز استحمام کند، چقدر تمییز است. اگر واقعاً دل انسان در نماز باشد و پنج بار در این زلال نماز تطهیر شود، دل نورانی پیدا می کند.

جواب این پرسش این است که ما به نماز نیاز داریم نه خدا، خداوند که بی نیاز است، اگر انسان حتی هیچ کاری هم انجام ندهد، او نیاز ندارد. این مسئله مانند آن است که اگر شما به بچه می گویید این چیز سمی است، نخور، و این مفید است بخور. بچه اگر ماده و غذای سمی را بخورد، مسموم می شود. اگر انسان به وظیفه خود عمل نکرد، مانند خوردن سم است، عذاب دارد. نمی توان گفت؛ چرا خدا ما را عذاب می کند؟ این نتیجه قهری عمل انسان است، همان گونه که اگر چیز مفید را خورد، آثار مثبت آن را می بیند، این مسئله نیز همین طور است.

بنابراین، خداوند نظام خلقت را خلق کرده است، این نظام بر اساس حکمت است، اگر کسی کار خوبی انجام داد، اثر و نتیجه اش را می بیند، و اگر کسی شر و خلافی را مرتکب شد، او هم ثمره اش را می بیند.

تصویر yosef
نویسنده yosef در

الله نور السموات والارض . از خداوند طلب مغفرت و فوفيق دارم. خسته نباشيد .

تصویر baseirat
نویسنده baseirat در

خدا نور آسمانها و زمين است مثل نور او چون چراغدانی است که در آن ، چراغی باشد ، آن چراغ درون آبگينه ای و آن آبگينه چون ستاره ای درخشنده از روغن درخت پر برکت زيتون که نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد روغنش روشنی بخشد هر چند آتش بدان نرسيده باشد نوری افزون بر نورديگر خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نمايد و برای مردم مثلهامی آورد ، زيرا بر هر چيزی آگاه است

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 3 =
*****