نقد مقاله ( رد خلافت علی علیه السلام از قرآن)

04:20 - 1391/10/15
اخبار صحیحه فراوانی در ذیل این آیه از ائمه علیهم السلام خصوصا امام باقر و امام صادق علیه السلام رسیده که صراحتا می فرمایند مراد از ( علیا ) در آیه ، علی بن ابیطالب علیه السلام است ..

به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی نقد وهابیت آمده استدر ادامه نقد مقالات مخالفین شیعه ، به مقاله ای رسیدیم که نویسنده آن به خیال خود عقائد شیعه پیرامون مساله امامت و به خصوص امامت امیر المومنین ع را نقد کرده و به چالش کشیده است .
وی مقاله خود را با این عنوان که ( رد خلافت علی علیه السلم  از قرآن ) نامگذاری کرده است .

سوال یا شبهه ای که در مقاله مذکور مطرح شده و اصل مقاله نیز بر پایه آن نوشته شده ، سوال یا شبهه جدیدی نیست بلکه این شبهه از مدتها قبل مطرح شده و جوابهای متعددی نیز به آن داده شده است . اگر چه برخی از آن جوابها نتوانسته است طرف مقابل بحث را قانع نماید خصوصا این که او فردی متعصب و معاند نیز باشد .

و آن شبهه این است که چرا نام امام علی ع در قرآن نیامده ؟
ما در این موضوع قصد داریم تا در قالب نقد این مقاله پاسخ محکم و قاطعی را به این سوال دهیم به گونه ای که شنونده بعد از خواندن آن سکوت نماید .

قسمتی از متن مقاله :

شیعه معتقد است که امامت اصلی از اصول دین است و نه تنها اصلی از اصول دین است بلکه به عقیده علامه حلی در کشف المراد در شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی ، امامت اهم مسائل اعتقادیه و یا به عبارتی مهمترین اصل از اصول دین است .

اهمیت امامت تا بدانجاست که سایر ارکان و اصول دین و از جمله توحید و نبوت و معاد نیز بدون شناخت امام میسر نیست

بر طبق اخبار شیعه ، امامان ایشان گفته اند که بنا عرف الله و بنا عبد الله و ... یعنی حتی خدا نیز به واسطه ما عبادت و شناخته می شود .

اگر روایت نبوی ( من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ) را نیز به این مباحث ضمیمه کنیم ، که می گوید : هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است ، اهمیت شناخت امام بیشتر روشن می شود .

از طرفی خداوند متعال در قران کریم می فرماید : همه چیز از تر و خشک در قرآن آمده است ( و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین )

حال اگر به امامت با این نگاه شیعه بنگریم پس قطعا بید مساله ای با این درجه از اهمیت در قرآن ذکر شده باشد
پس حتما باید نام امام بالخصوص ذکر شود تا همه بتوانند خدا را شناخته و هرگز منحرف یا گمراه نشوند چرا که اگر نام وی برده نشود هر کسی در طول تاریخ می تواند مدعی امامت بر مردم شود و مردم در این مساله حیران و سر در گم می شوند

اما با مراجعه به قرآن می بینیم که نامی از امامان شیعه و به خصوص حضرت علی ع برده نشده
لذا نتیجه ای که از بحث گرفته می شود این است که امامت آن گونه که شیعه معتقد است اصلا اصلی از اصول دین نیست بلکه از جمله فروعات است که البته کلیات ان در قران ذکر شده مثل ایه 124 بقره و در نهایت تعیین او هم به عهده خود مردم گذاشته شده است . . .
و نتیجه دیگر اینکه اصلا علی ع امام نبوده است وگرنه حتما نامش در قران ذکر می شد .

نقد مقاله :

ما هم قبول داریم که امامت مهمترین اصل از اصول دین ماست به گونه ای که حتی اصول دیگر ی چون توحید و نبوت و معاد نیز در پرتو امامت تفسیر ، تبیین و شناخته می شوند
و قبول داریم که رسول اکرم ص فرموده اند : کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است
و این را هم قبول داریم که قران فرموده است : و لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین
و . . .
حال با توجه به مطالب فوق ما نیز معتقدیم که مساله امامت مساله ای بسیار مهم و سرنوشت ساز است لذا امکان ندارد مساله ای با این درجه از اهمیت در قرآن ذکر نشود و یا نامی از امامی که معرفت و شناخت او امری لازم است برده نشود

چرا که در غیر این صورت عدم ذکر نام امام در قران ، بهانه ای می شود در دست مخالفین و معاندین او و از طرفی هم موجب تردید و یا اشتباه برخی از عوام در شناخت مصداق امام خواهد شد
لذا این امری مسلم است که این مساله از دید قران مغفول نماند و در قران نیز به نام امام اشاره شده باشد . تا اتمام حجتی بر متعصبین گردد

بله درست حدس زدید بر خلاف ان چه تا کنون شنیده اید که نام امیر المومنین در قران به صراحت ذکر نشده اما خوشبختانه باید بگوییم که خیر چنین نیست ، بلکه نام ایشان دو مرتبه با صراحت ( علی ) در قران امده و در مواضع دیگری نیز نامهای دیگر و غیر صریح ایشان ذکر شده .

سوال :

چرا تا کنون فکر می کردیم نام ان حضرت به صراحت در قران ذکر نشده ؟

جواب :

این مساله تحت تاثیر تبلیغات شدید اهل سنت به خصوص در کتب و خطابه ها و مناظراتشان در این زمینه بوده که دائما به ما تلقین می کردند که نام امام علی ع هرگز در قران نیامده و این مساله ان قدر ادامه یافت که گویا ما نیز باورمان شده بود که چنین است و باید برای این شبهه توجیهی قابل قبول ارائه کرد . و متاسفانه این تاثیرات تا ان جا ادامه یافت که کار به جایی می رسد که هر گاه در قران با نام ان حضرت رو به رو می شویم ان را صفت تلقی می کنیم نه اسم ان حضرت .

ما برای سخن خویش ادله ای از اخبار صحیحه را نیز خواهیم اورد تا از این پس شبهه ای برای هیچ کس باقی نماند و هر گاه با این سوال مواجه شدیم که چرا نام امیر المومنین ع در قران نیامده ؟
قاطعانه پاسخ دهیم
چه کسی این سخن را گفته است ؟
معلوم می شود که او یا قران نخوانده و یا اگر خوانده ان را نفهمیده است . نام ان حضرت در ایات مختلفی امده است .....

ما در این نقد به دلیل عدم اطاله کلام و ذیق فضا تنها یکی از ایاتی را که در ان صراحتا نام آن حضرت ذکر شده بیان می نماییم و یقین داریم که همین یک آیه شاهد و دلیل محکمی است در نقد یاوه گوییهای نویسنده مقاله مذکور . هر چند آیات دیگری نیز در قران وجود دارد که مدعای ما را ثابت می کنند که در صورت نیاز و صلاح دید بیان خواهند شد .

یکی از آیاتی که در آن به صراحت نام امیر المومنین ع ذکر شده آیه 50 از سوره مبارکه مریم است که می فرماید :

( وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً )پروردگارا قرار بده برای من در میان آخرین لسان صدقی را .

توضیح بیشتر :

برای روشن شدن محل بحث و مطلوب ما لازم است در این جا شما را به آیه دیگری از قران کریم که مرتبط با این آیه است ارجاع دهیم و آن آیه 84 از سوره مبارکه شعرا است . بنابر آنچه در تفاسیر در ذیل این آیه ذکر شده ، این آیه در مورد حضرت ابراهیم ع است که در آن درخواستی را در قالب دعا از خداوند متعال می نماید و می فرماید :
( وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ) - پروردگارا قرار بده برای من در میان آخرین لسان صدقی را .

طبق نوشته مفسران مراد از آخرین در آیه ، امت آخر یعنی امت اسلام است .

سوال :

چرا حضرت ابراهیم از خداوند درخواست می نمایند که لسان صدق یا زبان صدق و راستگویی را برایش در امت اسلام قرار دهد ؟

جواب :

برای پاسخ به این سوال ذکر چند مقدمه الزامیست

1- می دانیم که پیامبر گرامی اسلام از نسل حضرت ابراهیم ع است

2- و میدانیم که دین اسلام نیز امتداد همان دین یکتا پرستی حضرت ابراهیم ع است که در عصر رسول گرامی اسلام و با تلاشهای ایشان تکمیل گشت . شاهدش نیز این است که شعائری را که ابراهیم خلیل الله ع پایه ریزی نمود ، امروز نیز جزء لاینفک و بلکه از فروع دین مبین اسلام گشته است مثل حج و اعمال آن اعم از سعی صفا و مروه ، قربانی ، رمی جمرات یا سنگ زدن به شیطان و ...

3- بز طبق اخبار متعددی خداوند متعال از همه انبیا بر ولایت امیر المومنین ع پیمان گرفته و نبوت ایشان را مقدمه ای برای ولایت و امامت ان حضرت قرار داده است .

بنابراین نتیجه ای که از این مقدمات گرفته می شود این است که حضرت ابراهیم ع مدتهای مدیدی تلاش نمود تا دین یکتا پرستی را در میان امتش رواج دهد و لذا برای این که این تلاشها بعد از خودش نیز از بین نرفته و امتداد یابد از خداوند چنین می خواهد که پروردگارا لسان صدق ، زبان راستی و کسی که با زبان صدقش دینی را که من آورده ام حفظ کرده و ادامه دهد برای من در میان امت اسلام که امتداد دین من است قرار ده و به عبارت ساده تر از خدا می خواهد که جانشینی را برایش قرار دهد .
و خداوند متعال پاسخ این دعای ابراهیم ع را در آیه 50 سوره مبارکه مریم این گونه می دهد که :

( وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً ) - ای ابراهیم ، و ما قرار دادیم برای ایشان ( امت اسلام ) علی ع را لسان صدقی که خواسته بودی .
و به عبارت دیگر ما علی ع را جانشین تو و امام در میان مسلمانان قرار دادیم

شاهد ما بر این سخن که مصداق ( علیا ) در این آیه همان علی بن ابیطالب ع است 2 چیز است

1- اخبار صحیحه فراوانی در ذیل این آیه از ائمه ع خصوصا امام باقر و امام صادق ع رسیده که صراحتا می فرمایند مراد از ( علیا ) در آیه ، علی بن ابیطالب ع است 1

2- در ابتدای دعای ندبه همین دو آیه در کنار یکدیگر قرار داده شده و با هم ترکیب شده اند که نشان می دهد این دو آیه اگرچه در دو سوره جداگانه قرار دارند اما با یکدیگر مرتبطند و یکی جواب دیگری است

و بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِیلا وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِیّا

1- گوشه ای از اخبار : أَبُو بَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع فِی خَبَرٍ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ ع كَانَ قَدْ دَعَا اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَ لَهُ‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ فِی الْآخِرِینَ‏- فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنا نَبِیًّا- وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا- وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع‏ - بحار ج35/59

تفسیر القمی‏ وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع حَدَّثَنِی بِذَلِكَ أَبِی عَنِ الْإِمَامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیِّ ع‏- بحار 36/57

وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یعنی به علی بن أبی طالب ع لأن إبراهیم ع كان دعا الله عز و جل أن یجعل له‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ فِی الْآخِرِینَ‏ فجعل الله عز و جل له و لإسحاق و یعقوب‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یعنی به علیا ع. تاویل الایات الظاهره ص 297

وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یعنى أمیر المؤمنین صلوات الله علیه‏ حدثنی بذلك أبی عن الحسن بن على العسكری علیه السلام.- نور الثقلین 3/339

پی نوشت ها:

1- گوشه ای از اخبار : أَبُو بَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع فِی خَبَرٍ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ ع كَانَ قَدْ دَعَا اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَ لَهُ‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ فِی الْآخِرِینَ‏- فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنا نَبِیًّا- وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا- وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع‏ - بحار ج35/59
تفسیر القمی‏ وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع حَدَّثَنِی بِذَلِكَ أَبِی عَنِ الْإِمَامِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیِّ ع‏- بحار 36/57
وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یعنی به علی بن أبی طالب ع لأن إبراهیم ع كان دعا الله عز و جل أن یجعل له‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ فِی الْآخِرِینَ‏ فجعل الله عز و جل له و لإسحاق و یعقوب‏ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یعنی به علیا ع. تاویل الایات الظاهره ص 297
وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِیًّا یعنى أمیر المؤمنین صلوات الله علیه‏ حدثنی بذلك أبی عن الحسن بن على العسكری علیه السلام.- نور الثقلین 3/339
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 3 =
*****