آيا سنت امتحان با علم بی نهايت خداوند منافات ندارد؟

14:52 - 1394/02/02
چکیده: تصور شده هدف از امتحان در همه جا و در مورد هر كس حتي خداوند، كشف مجهول است در حالي كه هدف از آزمايش الهي در واقع پرورش و تربيت، از قوه به فعل آوردن و رساندن هر كسي به كمال لايق به آن مي باشد خدا امتحان نمي كند تا درجه معنوي و شخصيت واقعي كسي برايش معلوم شود بلكه آزمايش مي كند تا بر درجه معنوي و حد شخصيت آن بنده در اثر آزمايش، افزوده شود.

در زمينه مسأله آزمايش الهي، بحث فراوان است يكي از سؤالاتي كه به ذهن مي رسد اين است كه:
آيا آزمايش براي اين نيست كه اشخاص يا چيزهاي مبهم و ناشناخته را بشناسيم و از ميزان جهل و ناداني خود بكاهيم؟
اگر چنين است خداوندي كه علمش به همه چيز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه كس و همه چيز آگاه است، غيب آسمان و زمين را با علم بي پايانش مي داند، چرا امتحان مي كند؟ مگر چيزي بر او مخفي است كه با امتحان آشكار شود؟
پاسخ اين سوال مهم را در اينجا بايد جستجو كرد كه: مفهوم آزمايش و امتحان در مورد خداوند با آزمايش هاي ما متفاوت است:
ما وقتي چيزي را آزمايش مي كنيم در اغلب موارد هدف ما از امتحان اين است كه مي خواهيم مجهولي را تبديل به معلوم كنيم و لذا براي اين هدف از مقياس و ميزاني استفاده مي كنيم به عنوان مثال وقتي مي خواهيم بدانيم وزن كالايي چقدر است آن را در ترازو مي گذاريم
تا وزن واقعي آن براي ما آشكار شود و اثر اين ميزان نيز فقط توزين كردن است و تأثيري در ارزش و كم و يا زياد كردن متاع ندارد و يا از دماسنج براي فهميدن درجه حرارت هوا و يا بدن استفاده مي شود و هم چنين از علم منطق براي روشن شدن صحت و عدم صحت شكل استدلال استفاده مي نمايند.
به طور كلي اين امتحان ها و كاربرد اين ابزارها همه و همه براي شناخت بيشتر و رفع ابهام و جهل است. و بديهي است كه امتحان به اين مفهوم و اين هدف با توجه به علم خداوند، درمورد حق تعالي وجهي ندارد و سوال فوق نيز از همين جا نشأت گرفته كه تصور شده هدف از امتحان در همه جا و در مورد هر كس حتي خداوند، كشف مجهول است
در حالي كه هدف از آزمايش الهي در واقع پرورش و تربيت، از قوه به فعل آوردن و رساندن هر كسي به كمال لايق به آن مي باشد خدا امتحان نمي كند تا درجه معنوي و شخصيت واقعي كسي برايش معلوم شود بلكه آزمايش مي كند تا بر درجه معنوي و حد شخصيت آن بنده در اثر آزمايش، افزوده شود و استعدادهاي نهفته در وجودش به فعليت برسد.(1)
توضيح اين كه در قرآن كريم در مواردي متعدد امتحان به خدا نسبت داده شده است و تبيين شده كه اين يك قانون كلي و سنت دائمي پروردگار است كه براي شكوفا كردن استعدادهاي نهفته و از قوه به فعل رساندن آنها و در نتيجه پرورش دادن بندگان، آنان را مي آزمايد.
يعني همانگونه كه فولاد را براي استحكام بيشتر در كوره مي گدازند تا به اصطلاح آب ديده شود آدمي را نيز در كوره حوادث گوناگون پرورش مي دهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا، به كار باغباني پرتجربه شبيه است كه دانه هاي مستعد را در سرزمين هاي آماده مي پاشد اين دانه ها با استفاده از مواهب طبيعي شروع به نمو و رشد مي كنند و تدريجا با مشكلات مي جنگند و با حوادث پيكار مي نمايند
در برابر طوفان هاي سخت، سرماي كشنده و گرماي سوزان ايستادگي به خرج مي دهند تا شاخه گلي زيبا يا درختي تنومند و پرثمر بار آيد كه بتواند به زندگي و حيات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان را براي اين كه از نظر جنگي نيرومند و قوي شوند به مانورها و جنگ هاي مصنوعي مي برند
و در برابر انواع مشكلات از قبيل تشنگي، گرسنگي، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت و... قرار مي دهند تا ورزيده و آب ديده شوند.(2)
قرآن مجيد به اين حقيقت تصريح كرده و فرموده است:
وليبتلي الله ما في صدوركم و ليمحّص ما في قلوبكم والله عليم بذات الصدور(3)،
براي اين كه خداوند آنچه را در سينه هاي تان پنهان داريد بيازمايد و آنچه را در دل هاي شما است كاملا خالص گرداند و او به همه اسرار درون شما آگاه است».
اميرمومنان علي ـ عليه السلام ـ تعريف بسيار پرمعني در زمينه فلسفه امتحانات الهي دارد كه مي فرمايد:
«... و إن كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لكن لتظهر الافعال التي بها يستحق الثواب و العقاب...، گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولي آنها را امتحان مي كند تا كارهاي خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد».(4)
يعني صفات دروني انسان به تنهايي نمي تواند معياري براي ثواب و عقاب گردد مگر آن زماني كه در لابلاي اعمال انسان خود نمايي كند خداوند بندگان را مي آزمايد تا آن چه در درون دارند در عمل آشكار كنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و يا نعوذبالله، كيفر گردند.
اگر آزمايش الهي نبود اين استعدادها شكوفا نمي شد و ميوه هاي اعمال بر شاخسار درخت وجود انسان نمايان نمي گشت و اين است فلسفه آزمايش الهي در منطق اسلام كه قرآن كريم آن را يك امر لازم و همگاني مي داند و مي فرمايد: أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا آمنا وهم لايفتنون(5)،
«آيا مردم گمان مي كنند به صرف اين كه بگويند ايمان آورديم بدون امتحان رها مي شوند»، يعني موضوع امتحان يك امر قطعي و همگاني است و همه مردم از انبياء گرفته تا ديگر طبق اين قانون عمومي مي بايست آزمايش شوند، و استعداد خود را شكوفا سازند.
هر چند امتحانات الهي و ابزارهاي امتحان و نيز كميت وكيفيت آن متفاوت است، بعضي مشكل، بعضي آسان و قهرا نتايج آنها نيز با هم فرق دارد، اما به هرحال آزمايش براي همه است.
در آيه 155 سوره بقره نمونه هايي از اموري كه انسان با آنها امتحان مي شود بيان شده، از قبيل:
ترس، گرسنگي، زيان هاي مالي، مرگ و... ولي وسايل آزمايش خداوند منحصر به اينها نيست و امور ديگري نيز در قرآن به عنوان وسيله امتحان آمده است، مانند فرزندان، پيامبران، و دستورات خداوند، شرور و خيرات و... .

پاورقی:

1. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار (شدايد و گرفتاري ها)، صدرا، چاپ اول، 1383ش، ج23، ص752.
2. مکارم شيرازي، ناصر، تفسيرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ پنجاه و هفتم، 1388ش، ج1، ص599.
3. آل عمران : 154.
4. نهج البلاغه، ترجمه دشتي، محمد، قم، مشرقين، چاپ چهارم، 1379ش، ص644، حکمت 93.
5. عنکبوت : 1.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.