چکیده: یکی از برکات اعتقاد به مهدویت این است که انسان احساس اطمینان میکند؛ احساس قوت قلب میکند؛ احساس قدرت میکند. دل نبستن به کشورهای ظالم و ستمگر حتی در سختترین شرایط و زمانها، یکی از ویژگیهای جامعه معتقد به مهدویت است.
استکبار جهانی همواره سعی و تلاش بر آن داشته که وانمود کند اگر کشوری تن به خواستههای استثماری آنان ندهد و در مقابل آنها قرار گیرد، پیشرفتی نخواهد داشت و محکوم به شکست خواهد بود. همواره القا نمودهاند که تنها پشتوانه مطمئن دولتها، آنها هستند و چه بسیار دولتهایی که دل به آنها بسته و این ذلت را پذیرفته اند.
متأسفانه در کشور ما نیز، عدهای تحت تاثیر همین تبلغیات، باورشان شده که کلید حل همه مشکلات ما در رابطه با آمریکاست و تا هر زمان، کشور ما نتواند با آمریکا -که به پندار غلط آنها جامعه جهانی است- ارتباط برقرار کند پیشرفتی در کشور حاصل نخواهد شد و روز به روز بر مشکلات مردم افزوده خواهد شد. لذا همزبان و همدل با استکبار جهانی و دشمنان خارجی، اصرار بر رابطه با آمریکا داشته و دارند.
اما آیا واقعا رابطه با آمریکا کلید حل همه مشکلات کشور است؟ آیا واقعا شایسته جامعه اسلامی است که چشم امیدش به کشوری باشد که در ظالم بودن و خوی استعماریاش هیچ عاقلی تردید ندارد (اگر کسی در آن تردید داشته باشد حقا باید در عقل او تردید نماییم).
دل نبستن به کشورهای ظالم و ستمگر حتی در سختترین شرایط و زمانها، یکی از ویژگیهای جامعه معتقد به مهدویت است. مقام معظم رهبری که سکان دار چنین جامعهای، در عصر غیبت امام زمان ارواحنا فداه می باشد به خوبی این مسیر را برای مسئولین کشور ترسیم نموده و بیان میفرمایند:
جامعهیی که به مهدویت معتقد است، قوت قلب پیدا میکند. این قوت قلب برای ملتها خیلی مهم است. بدانید تسلط استعمار بر کشورهای اسلامی بعد از آن بود که توی دل ملتها را خالی کردند؛ آنها احساس ضعف کردند؛ احساس عدم توانایی کردند، بعد اینها آمدند و با قدرت بر آنها مسلط شدند. امروز هم همینجور است. ما در روابط سیاسی و دیپلماسی دنیا داریم جلوی چشممان میبینیم که یکی از بزرگترین شگردهای استکبار جهانی این است که میخواهد دل مسؤولان کشورهای گوناگون را -حالا در کشورهای اسلامی- خالی کند و احساس بیپشتوانگی به آنها تزریق کند، تا آنها احساس کنند که چارهای ندارند جز اینکه زیر بار مثلاً امریکا بروند. این احساس ضعف، بلای بزرگی است. ملتها حرکت نمیکنند؛ چون احساس ضعف میکنند. ملت فلسطین دهها سال ساکت و آرام نشسته بود؛ چون احساس میکرد نمیتواند. آن روزی که فکرِ توانستن در ملت فلسطین به وجود آمد، قیام کرد و با این قیام، اینهمه موفقیت را به دست آورده است. رنج میبرد؛ اما دارد پیش میرود. فرق است بین ملتی که حرکتی نمیکند، سیلی هم نمیخورد؛ اما روزبهروز عقب مینشیند؛ روزبهروز بدبختتر و زیرِدستتر میشود، دلش هم خوش است که من سیلی نمیخورم، با آن ملتی که سختی راه را تحمل میکند، پایش به سنگ میخورد، خونی هم میشود؛ اما در راهِ به سمت موفقیت، به سمت سرمنزل سعادت، به سمت عزت، پیش میرود. ملت فلسطین امید پیدا کرد، حالا حرکت میکند و جلو میرود و این حرکتِ به جلو تا هر وقت که وجود داشته باشد، باعث میشود که درهای فرج به روی آنها باز باشد؛ و راه قطعه قطعه طی خواهد شد تا انشاءاللَّه به هدف نهاییشان برسند. احساس ضعف برای یک ملت، خیلی احساس خطرناک و سم مهلکی است. یکی از برکات اعتقاد به مهدویت این است که انسان احساس اطمینان میکند؛ احساس قوت قلب میکند؛ احساس قدرت میکند. و ملت ما بحمداللَّه اینگونه است.[1]
پی نوشت:
[1] - بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمهی شعبان؛ ۱۳۸۴/۰۶/۲۹
نظرات
میلاد امام مهدی بر همه مهدی های عالم قبل از همه بر امام مهدی و بعد بر مهدی های خودی از جمله مهدی شبان ما مبارک.
سلام علیکم
عید میلاد امام عصر ارواحنا فداه بر شما و همه منتظران ظهورش مبارک.
همیشه موفق و مؤید باشید.
سلام
مطلب شما درکانال معارف مهدوی منتشر شدhttp://telegram.me/joinchat/C3Kzdj6lvqgrscZ5Xn1LsA