فرهنگ حجاب در قرآن

12:43 - 1394/03/18

چکیده: «حجاب و عفاف» عناوین نام آشنایی هستند که در گذر تاریخ و با ورود مدرنیته به جوامع انسانی، کم کم رنگ باخته و در برخی جوامع به فراموش سپرده شده است. در قرآن کریم بارها شاهد آن هستیم که از عفاف و حجاب به عنوان امری نیک و واجب یاد شده است.

فرهنگ حجاب در قرآن

«حجاب و عفاف» عناوین نام آشنایی هستند که درگذر تاریخ و با ورود مدرنیته به جوامع انسانی، کم کم‌رنگ باخته و در برخی جوامع به فراموش سپرده‌شده است.

در قرآن کریم بارها شاهد آن هستیم که از عفاف و حجاب به‌عنوان امری نیک و واجب یادشده، ولی ازآنجاکه متأسفانه به دلایل مختلفی مانند ضعف اعتقاد، تأثیرپذیری از فرهنگ غرب و غفلت و ...  به این دستور الهی عمل نمی‌شود، بر آن شدیم تا در این نوشتار به بررسی فرهنگ حجاب و عفاف در قرآن کریم بپردازیم.

حجاب در لغت به معنای «پوشاندن و اسم برای چیزی که فاصله بین دو چیز باشد»[۱] گفته‌شده و در قرآن و حدیث به معنای ستر، پوشش و پرده می‌باشد، در دوران متأخر این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است.         
البته نکته مهمی که باید به آن اشاره‌کنیم این است که حجاب در فرهنگ قرآنی تک بُعدی نیست و فقط خلاصه در حجاب و لباس نمی‌شود؛ بلکه در بعد رفتاری نیز حجاب و عفاف لحاظ شده است.

حجاب در پوشش
محسوس‌ترین و ملموس‌ترین بُعد حجاب، بحث مادی و فیزیکی آن است. در قرآن کریم با سفارش به پوشیدن جلباب و خمار به این قسم از حجاب پرداخته‌شده است.

در آیه « وَلیضرِبنَ به خمر هِنَّ عَلی جُیوبِهِن [نور/۳۰] خمارهای خود را بر گریبان  های خویش بیفکنید.» خمار مطرح‌شده و خمار آنگونه که در کتب لغت آمده «عبارت است از لباسی که خانم با آن سرخود را می‌پوشاند.»[۲] برخی از اهل لغت نیز روسری را برای معنای خمار انتخاب کرده و گفته‌اند: «به روسری زن نیز خمار گویند؛ زیرا به‌وسیله آن سرش را می‌پوشاند.»[۳]

در تفسیر آیه شریفه از ابن عباس نقل است که گفته «منظور آیه آن است که زن، موی سر، سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند.»[۴] 
نوع دیگری از پوشش فیزیکی، با عنوان جلباب ذکرشده است. «یا أَیهَا النَبی قُل لِأَزواجِکَ  و بَناتِکَ وَ نِساءِ المُؤمِنینَ یدُنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابیبهنَّ ذلِکَ أَدنی أَن یعرِفنَ و لایوذَینَ و کان الله غفوراَ رحيماَ [احزاب/۵۹] ای پیامبر، به زنان و دخترانت وزنان مؤمن بگو: جلباب های خود را به هم نزدیک سازند تا با این پوشش بهتر شناخته شوند و از تعرض هوس رانان آزار نبینند و خداوند بخشنده و مهربان است»
زمخشری به نقل از ابن عباس در تعریف جلباب می‌گوید: «جلباب ردایی است که سراسر بدن را از بالا تا پایین را می‌پوشاند.» [۵]
با توجه به آیه مورداشاره، یکی از اهداف پوشیدن جلباب، شناخته شدن می‌باشد. امّا شناخته شدن به چه چیزی و برای چه؟ علامه طباطبایی می‌فرماید«که شناخته شوند به اینکه دیگران بدانند اینها زنانی باعفت هستند.»[۶]
از مجموع این آیات فهمیده می‌شود که بر همه ی زنان مؤمن وزنان و دختران پیامبر به‌عنوان یک حکم نهایی حجاب واجب است و دستور ویژه‌ای بر نحوه ی پوشش جلباب با عنوان «یدنین علیهن من جلابیبهن» آمده است که باید اطراف آن پوشش به یکدیگر نزدیک گردد و بر روی هم قرار گیرد تا کل بدن را بپوشاند و از این طریق خانم عفیف مورد شناسایی واقع شود.

حجاب در نگاه
 نوع دیگر حجاب از دیدگاه قرآن، حجاب در «نگاه» است. این بخش از حجاب دستور صریح قرآن کریم است که هم برای زن و هم برای مرد واجب گردیده است. «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ* وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ [نور/۳۰ و 31] به مردان با ایمان بگو دیده فرونهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنان پاکیزه‌تر است زیرا خدا به آنچه می‌کنند آگاه است * و به زنان باایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فروبندند و پاکدامنی ورزند.»
در این آیه اصطلاح «غض بصر» واردشده است که در لغت به معنای فروافکندن چشم است. همان چیزی که به حیای چشم مشهور است. یعنی نبستن چشم به همراه جلوگیری از نگاه حرام
از این دو آیه چندین مطلب استفاده می‌شود که برخی از آنها عبارتند از: تأکید و اهمیت دوری از نگاه حرام در فرهنگ قرآنی، اهمیت و اولویت مسئله برای مردان چون ابتدا به آنها امر شده است و آخر اینکه چشم‌پوشی از حرام شرط ایمان است.

حجاب در گفتار
 پس از ذکر حجاب در پوشش و حجاب در نگاه، قرآن کریم از حجاب و حیای در گفتار غافل نشده و آن را نیز ذکر نموده است و می‌فرماید: «فلا تَخضَعنَ بالقَول فَیطمَعَ اَلَّذی فی قَلِبه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً [احزاب/۳۲] با خضوع  و ناز در گفتار سخن نگویید که بیمار دل طمع ورزد، بلکه شایسته و متعارف سخن‌گویید.»
از این قسمت آیه چندین نکته استفاده می‌شود که می‌توان به این موارد اشاره کرد: سخن گفتن آدابی دارد که قرآن با کرشمه سخن گفتن را بی‌تقوایی و آن را سبب طمع بیماردلان می‌داند، تمام امت پیامبر  پاک نیستند و در برخی از آنان طمع که یک بیماری روانی است، وجود دارد. البته گرچه مشکل از دیگری است ولی گوینده نباید کاری کند که او را تحریک نماید و برای جلوگیری از آن مشکل باید به‌صورت عادی سخن بگوید.

حجاب در رفتار
نوع آخری که در قرآن به‌عنوان وظیفه‌ای برای حفظ عفت عمومی ذکرشده است، حجاب در رفتار است. که برای این مورد در قرآن به‌عنوان مثال جلوگیری از آشکار شدن زینت‌های خاص ذکرشده است. خداوند در سوره مبارکه نور می‌فرماید: «ولایضر بنَ بارجِلِهِنَّ لِیعلَمَ ما یخفینَ مِن زینَتِهِنّ [نور/۳۱] به زنان مؤمن بگو آن‌گونه بر زمین پای نزنند که خلخال و زینت پنهان پاهای شان معلوم شود.»

شهید مطهری در ذیل آیه شریفه چنین می‌گوید:«زنان عرب معمولاً خلخال به پا می‌کردند و برای آن که بفهمانند خلخال قیمتی به پادارند، پای خود را محکم بر زمین می‌کوفتند. از این دستور می‌توان فهمید که آنچه موجب جلب‌توجه مردان می‌گردد؛ مانند استعمال عطرهای تند و زننده و هم‌چنین آرایش های جالب نظر در چهره ممنوع است و به‌طورکلی زن در معاشرت نباید کاری بکند که موجب تحریک و تهییج و جلب‌توجه مردان نامحرم گردد.»[۷]

پی‌نوشت
1. ابن منظور، لسان العرب. بیروت: دارصادر، ۲۰۰۰ م، ج ۴. ص ۳۶
2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن. بیروت: دارالشامیه. ۱۹۹۲ م، ص ۲۸۸
3. حسین مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰، ج ۳ ص ۱۲۹
4. طبرسی، مجمع البیان. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت  ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، ج ۷ ص ۱۸۵
5. زمخشری، تفسیر کشاف. قم: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۲، ج ۳ ص ۵۵۹
6. علامه طباطبائی، المیزان، جلد ۱۶، ص ۳۳۹
7. مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۱۴۵

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 6 =
*****