اعتماد به پسرها برایم خیلی سخت است

23:45 - 1394/03/29

چکیده: اعتماد بی‌جا و راحت بودن با پسرها یکی از مواردی است که كار دست دخترها می‌دهد و سبب می‌شود دلشان را بدهند و بعد هم كه وابسته شدند هركاری كه طرفشان بگوید انجام می‌دهند و یکدفعه چشم باز می‌كنند و می‌بینند كه هم دلشان را داده‌اند و هم گوهر عفت و پاكیشان از دست رفته است.

اعتماد به پسرها برایم خیلی سخت است

سلام
دختری هستم 21 ساله. همیشه از بچگی موقع ارتباط برقرار کردن با پسرها مشکل داشتم. برقراری ارتباطم با همه فوق‌العاده است؛ ولی متاسفانه با پسرهای اطرافم خیلی خیلی سخت ارتباط برقرار می‌کنم یا بهتر است بگویم اصلا نمی‌توانم. از این موضوع خیلی ناراحتم. الان هم در دانشگاه همین مشکلات را دارم. همیشه در برابر پسرها مغرور بودم و طوری رفتار می‌کنم که به خودشان اجازه ندهند با من راحت باشند؛ مثلاً در یک جمع در صورتی که داشتم از وجودشان زجر می‌کشیدم، ولی طوری رفتار می‌کردم که انگار اصلا حضور ندارند. خلاصه از این موضوع واقعا عذاب می‌کشم. الان هم 2-3 ماهی هست که با 2 نفر خاص چت می‌کنم. به یکی‌شان فوق العاده اطمینان دارم. دقیقاً رابطه‌مان هفته‌ای ‌2- 3 بار در چت است و از هم دیگر خیلی چیزها را یاد می‌گیریم. رابطۀ ما خواهر برادری است؛ چون فقط به هم کمک می‌کنیم. اما آن یکی روح فوق‌العاده بلندی دارد. شخصیت فوق‌العاده جذاب و دوست داشتنی؛ ولی برایم اعتماد کردن به او خیلی سخت است. من واقعا به مشکل برخوردم. هرگز نمی‌توانم به پسرها اعتماد کنم. همیشه فکر می‌کنم پسرها تا وقتی یک دختر را به دست نیاورده‌اند برای آنها آن دختر عزیز و مقدس است؛ ولی تا به دستش بیاورند دیگر اصلا برای آنها هیچ ارزشی ندارند. خلاصه با این افکار دارم خورد می‌شوم. اصلا نمی‌دانم چه كنم؟ نمی‌دانم چت کردنم درست است یا نه؟ نمی‌دانم چه طوری با این موجودات عجیب کنار بیایم؟
لطفا کمکم کنید ممنونم

جواب:
سلام
به نظر من اینكه نمی‌توانی به پسرها اعتماد كنی و اجازه نمی‌دهی با تو راحت باشند، نه تنها بد نیست بلكه خیلی هم خوب هست. مشكل شما این است كه در جوی قرار گرفتی كه این كارها درست شمرده می‌شود و فكر می‌كنی راحت اعتماد كردن به پسرها و راحت بودن با آنها كار خوبی است؛ در صورتی كه این طور نیست. همین اعتماد بی‌جا و راحت بودن با پسرها است كه كار دست دخترها می‌دهد و سبب می‌شود دلشان را بدهند و بعد هم كه وابسته شدند هركاری كه طرفشان بگوید انجام می‌دهند و یكدفعه چشم باز می‌كنند و می‌بینند كه هم دلشان را داده‌اند و هم گوهر عفت و پاكیشان از دست رفته است.
لذا اینكه فکر می‌کنی: " پسرها تا وقتی یک دختر را به دست نیاورده‌اند برای آنها آن دختر عزیز و مقدس است؛ ولی تا به دستش بیاورند دیگر اصلا برای آنها هیچ ارزشی ندارند" در مورد برخی ‌از پسرها كاملا درست است؛ خصوصا آنها كه بخاطر نیاز جنسی دنبال رابطه با دخترها هستند و به همین خاطر با دخترها دوست می‌شوند و با اینكه می‌دانند شرایطش را ندارند به آنها قول ازدواج می‌دهند تا دخترها ردشان نكنند و وقتی كه دل دختر را به دست آوردند، از او سوء استفاده می‌كنند و بعد می‌روند سراغ یكی دیگر. من نمی‌گویم همه پسرها این طورند؛ چون پسرهایی هم هستند كه واقعا قصدشان از رابطه ازدواج است؛ منتها ایرادی كه هست این است كه اولاً گاهی تشخیص اینكه پسر از کدام دسته است واقعا مشکل است و ثانیا:‌ موارد زیادی دیده شده که پسر واقعا قصدش ازدواج بوده؛ اما بعد مدتی رابطه‌شان گناه الود شده و دختر را با دلی عاشق و بدنی ناپاك رها كرده و رفته است. لذا تنها عاملی كه در این وانفسا دختری مثل تو را از هرگونه سوء استفاده مصون می‌کند، همین روحیه بی‌اعتمادی است كه سبب می‌شود به هیچ پسری راه ندهی كه طرفت بیاید و اگر این روحیه را تا زمان ازدواج حفظ كنی با پاكی وارد زندگی مشترك می‌شوی.
شاید بگوئی: اگر این طور برخورد كنم موقعیت ازدواج را در دانشگاه از دست می‌دهم؛ چون اگر اجازه ندهم كه كسی طرفم بیاید چه طور می‌تواند مرا بشناسد و بفهمد برای ازدواج مناسبم و از من خواستگاری کند؟
جوابش این است كه اولا:‌ تقاضای ازدواج از یك دختر الزاماً با رابطه همراه نیست. كسی كه رفتار و برخوردهای‌تان را ببیند و شما را مناسب ازدواج بداند به هر صورت خودش را به شما نزدیك می‌کند و تقاضایش را مطرح می‌کند. شما در جواب میتوانی مسأله را به خانواده ارجاع بدهی تا شناخت كامل هم تحت اشراف خانواده‌ها به دست بیاید ثانیا: اینكه به پسرها راه نمی‌دهی درست است كه زمینه رابطه را از بین می‌برد؛ اما می‌تواند زمینه تقاضای ازدواج را زیاد کند؛ بخاطر اینكه بسیاری از پسرها حتی آنها كه اهل رابطه‌اند، دوست دارند با دختری كه اهل رابطه نیست ازدواج كنند. لذا گرچه شاید برای رابطه طرفت نیایند؛ اما زمانی كه واقعا می‌خواهند ازدواج كنند سراغ دخترهایی مثل تو می‌آیند ثالثا: ‌برفرض كه راه ندادن به پسرها موقعیت ازدواجت را كم کند، در عوض مطمئن می‌شوی كه دلت گرفتار عشق بی‌سر انجام نمی‌شود و پاكیت هم لطمه نخواهد خورد؛ بخاطر اینكه كسی به بهانه شناخت جهت ازدواج با تو رابطه برقرار نمی‌کند تا بعد از سوء استفاده برود!
خلاصه اینكه فكر نكن در این همه رابطه‌ای ‌كه بین دختر پسرها برقرار می‌شود ازدواج زیادی انجام می‌شود. تازه اگر هم تعداد ازدواج‌هایش زیاد باشد، معلوم نیست پایداریش به ازدواج‌های عاقلانه برسد؛ چون این ازدواج‌ها معمولاً با عشق قبل از ازدواج همراه است كه سبب می‌شود عیوب همدیگر را نبینند یا بخاطر عشق از عیوب همدیگر بگذرند و در نتیجه بعد از ازدواج به مشكل بخورند.
در مورد این هم كه گفتی چت می‌كنی، از من می‌شنوی این كار را نكن؛ چون هرچند طرفت آدم خوبی باشد آخرش این است كه از تو سوء استفاده نمی‌کند؛ اما اگر دلبسته‌اش شوی و نتوانی به هر علت مثل مخالفت خانواده‌ها به او برسی كلی باید رنج بكشی تا فراموشش كنی.
موفق باشید
 

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر ک.ن
نویسنده ک.ن در

سلام،پسری۲۵ ساله هستم،با یکی از دخترای آشنامون متولد۶۹ هستیم دوتامون فقط من دو ماه بزرگترم اون لیسانسه و من دیپلم برق و رابطمم در حد صحبت کردن بوده باهاش،الان ۲ ماهی ک میشه برای ازدواج به خانوادش گفتیم،پدرش واسه نداشتن کار من قبول نمیکنه،میگ باید کار داشته باشی،ولی از نظر شناخت و بقیه چیزا قبولم دارن،مهم دختره ک اونم دوست داره،حتی مادرشم راضی به اینکار،دیشب ک باهاش حرف میزدم،بهونهاش شروع شد ک من منصرف بشم،میگ من خاسته هام زیاده نمیخام اذیت بشی،منم خاستهاشو قبول کردم قوول دادم براش انجام بدم،ولی بعد از این حرف بهم گفت من مشکل دیگه ای هم دارم نمیتونم باهاش کنار بیام،هر چی ازش خاستم بگه نگفت ولی ی جوری غیر مستقیم بهم گفت،و نسبت با شوخی بین هردومون،به اون نکته اشاره کردم،و گفت اره بکارتمو از دست دادم،ی اشخال میخاستتش و گفته میخام برای خودم باشی و این عملو انجام داده بهش،هر چی هم دیگ خاستگاری اومده اون فرد قبوبش نکرده،ولی بعد اون به هیچ پسری اعتماد پیدا نکرده،تا چند سال ک من دیدمش بهش علاقه مند شدم،الان من باید چیکار کنم نمیتونم به این ساده ازش رد بشم،اون منو برای خودم میخاد واقعا دوستم داره،و در پاکی اون کاملا اعتماد دارم،من خیلی دوسش دارم،فقط این مسئله یکم اذیتم میکرد ،ازش فرصت خاستم ک فکرامو کنم ببینم با این عمل کنار بیام ی نه ،بعد شبش رفتم بهش گفتم سخته نمیتونم کنار بیام با این مشکل،بهم میگ میخاستم عشقت بهم ثابت بشه،که ثابت شد،اگ دوستم داشتی میگفتیمن تو رو واسه خودت میخامو از این حرفا،هی میگ تمومه تمومه،ولی الان یکم اروم شد ولی مثل قبل برخورد نمیکنه،تو رو خدا کمکم کنید نمیخام به این راحتی ازش بگذرم

تصویر ستیا
نویسنده ستیا در

سلام من یه دخترم
یه دختر وقتی به یه پسر اعتماد میکنه
و عاشقش میشه
حس میکنه اون پسر جسمشو نمیخواد بلکه روحشو میخواد سخته برای یه دختر که فقط به خاطر جسم عاشقش بشند
اینکه گفتید نمیتونید با این امر کنار بیاید نشون از اینه ک دوسش ندارین وگرنه میتونستید با مسئله کنار بیاید

تصویر نصیحت
نویسنده نصیحت در

من یه پسرم هم سن خودت اتفاقا یه همکلاسی دارم چون به پسرا اصلا محل نمیذاره و رو نمیده ازش خوشم میاد و لی هرگز بهش پیشنهاد دوستی ندادم جالب تر اینکه فهمیدم چند نفر دیگه هم به خاطر سفت وسخت بودنش مثل من بهش علاقه دارن
راستش ما پسرا میخواهیم همسر آیندمون قبل از ازدواج به کسی جز خودمون که واقعا قصدمون ازدواجه رو نداده باشه .
کسی که قصدش ازدواجه از در میاد نه مثل دزدا از پنجره اینترنت بهشون بگو اگه میخوان ازدواج کنن بیان خواستگاری و اگرنه باهاشون قطع رابطه کن که خدا نکرده یه روزی ناخواسته میبینی پاکی و عفت رو باختی و اون موقع دیگه خیلی دیر شده

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام من بعد از دوسال تونستم ایدی کسیرو ک دوسش دارمو پیدا کنم ولی حالا ک پیج اصلیمو میخواد نمیتونم بهش ااعتماد کنم خیلی نگرانم میترسم اگر بهش بگم دوست دارم ابرومو ببره اخه ما طبقه3 اون طبقه6 سخته برام نمیتونم بگم ابروم تو کل ساختمون میره و همه میفهن چی کار کنم کمکم  کنید 

تصویر نامعلوم
نویسنده نامعلوم در

سلام من دختری 14 ساله هستم خاستگارم پسر همسایمون هست و چند بار خاستگاری کرده ازم و الا مخفیانه 4 روزی میشه چت میکنیم خانواده هامون خبر ندارن ولی شمارم رو مادرم بهشون داد الان هم پسره بهم میگ بیا تا ببینمت من بهشون گفتم صبر کنن ولی انگار فکر میکنه من نامزدشم   حالا قرار و مکان رو گفتیم  ولی دیشب بهم گفت وقتی بیای بغلم میکنی   بعد چند تا پیام که محر و نامحرم گفتم  گفت داشتم امتهانت میکردم افرین  حالا من نمیدونم اعتماد کنم برم و سوار ماشینش بشم یا نه  هیچکس از این موضوع خبر نداره فثط خودم و پسره   راستی پسره 20 سالشه

تصویر توفیقی

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر می کنم

در ابتدا به صورت مختصر و صریح خدمتتان عرض کنم که این قرار ملاقات و حتی ادامه رابطه در فضای مجازی بسیار بسیار برای شما آسیب زا خواهد بود و به شدت نهی میشود.

به شما یه پیشنهاد میکنم: مگه او شما را امتحان نکرده؟ خب شما هم او را امتحان کن ببین چقدر صداقت داره از او بخواه که اگر شما را دوست دارد و واقعا قصد ازدواج دارد به صورت رسمی به همراه خانواده به منزل شما بیایند و رسما خواستگاری کنند؛ تنها زمانی در این آزمایش موفق خواهد شد که بدون چون و چرا بگه باشه و قبل از هر رابطه ای اقدام کند (هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد). اما اگر دیدید بهانه آورد و توجیه کرد که مثلا الان سن ت پایینه اگر اقدام کنم ممکنه مخالفت کنن و یا اگر گفت باشه اما امروز و فردا کرد و یا گفت بزار شرایطم بهتر بشه وهر دلیل و توجیه دیگه ای آورد اما عملا اقدام نکرد، نباید به او اعتماد کنید و قطعا اگه ادامه بدید شما آسیب خواهید دید.

اما توضیحات بیشتر و مفصل:

فضای مجازی ابزاری است که صرفا در حد آشنایی مفید خواهد بود و بیشتر از آن قطعا آسیبهای فراوانی خواهد داشت.

یکی از آسیبهای آن  وابستگی به یکدیگر خواهد بود که به آرامی ایجاد خواهد شد نشانه اش این است که  با ادامه دار شدن گفتگو ها متوجه می شوید که اگر یک روز پیامی رد و بدل نشه احساس دلتنگی خواهید داشت و متنظر رسیدن پیام از او خواهید بود.

خب با ادامه دادن و وابسته شدن چند اتفاق برای شما ممکنه بیافته:

 اول:  وابستگی یکی از موانع بزرگ برای رسیدن به شناخت صحیح خواهد بود، خب اگه شناخت صحیح و درست نباشه ازدواج موفق نخواهید داشت.

 دوم: اگر به هم وابسته شدید در صورت وجود موانع ازدواج، که در بسیاری از موارد مخالفت خانواده ها هست، با شکست عاطفی مواجه خواهید شد و بیماری و  افسردگی در پی خواهد داشت. در بسیاری از موارد دیده ایم که دختر و پسر در فضای مجازی به نیت ازدواج با هم ارتباط برقرار میکنند و به توافق هم میرسند، اما بعدا با مخالفت شدید خانواده ها مواجه میشوند آنگاه از یک طرف به هم دلبسته شده اند و از طرفی خانواده ها مخالفند در این صورت با چالش بزرگی مواجه می شوند که به اصطلاح نه راه پس دارند نه راه پیش.

سوم: وقتی وابسته شدید ممکنه به هر خواسته ای از طرف مقابل تن بدهید. موارد زیادی بوده اند که به خاطر علاقه حاضر شدند عفت خودشون رو خرج کنند و حتی به قول خودشون ناخواسته وارد روابط نامشروع شدند و تا یک عمر پشیمان.

 

 نکته بعد در مورد قصد واقعی فرد هست:

تنها راه راستی آزمایی صحت و سقم ادعاهای مطرح شده و نیت واقعی فرد اقدام به صورت حقیقی و در چارچوب خانوادگی است.

ضرب المثل معروف میگوید«هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد» ازدواج صحیح و موفق باید در چارچوب صحیح خودش پیش برود و طبیعتا ممکنه برخی جاها با میل آقا پسر همراه نباشه اما اگر واقعا دنبال ازدواج است سختی ها را به جان خواهد خرید.

بنابراین ادامه ارتباط و حتی آشنایی های اولیه هم باید به صورت رسمی و با هماهنگی خانواده ها پیش برود. و از او بخواهید به صورت رسمی اقدام کند. البته به این نکته مهم هم توجه داشته باشید که به هیچ وجه صرف دوست داشتن  دلیل بر ادامه ارتباط و ازدواج موفق نخواهد بود.

مطالعه لینکهای زیر  هم برای آشنایی با فرایند ازدواج موفق پیشنهاد میشود:

دورخیز برای ازدواج

راهکارهای ازدواج موفق

همچنین لینک زیر هم مفید خواهد بود:

آسیبهای دوستی دختر و پسر

برایتان آرزوی خوشبختی و سعادت دارم

موفق باشید.

 

تصویر  Ssssss
نویسنده Ssssss در

سلام من ۲۱ سالمه و توی دانشگاه یکی از پسر ها خیلی بهم نگاه میکرد یا تو کلاس وقتی یه چیز خنده داری پیش میاد بهم نگاه میکرد

شاید کلا ۱۵ تا جلسه کلاس همو دیدیم که یهو اومد پیام داد و گفت  بهت علاقه دارم اگه میشه با هم آشنا بشیم ولی قبول نکردم اومد الانم پیج اینستام رو دنبال کرده 

اما میترسم بهش اعتماد کنم 

لطفا راهنماییم کنید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
14 + 3 =
*****