چکیده: مدگرايي يا به تعبيري، امروزي بودن، پديدهاي است هم گام با پوشش و برخاسته از يك نياز طبيعي و بهنجار كه شاخصة اصلي آن در پردازش چهره و لباس ـ اعم از پوشندههاي سر، بدن و پاها، مثل كلاه، ردا و كفش ـ ظهور مييابد. هر چند كه نمود اين پديده در معماري، دكوراسيون منزل و بسياري چيزهاي ديگر نيز ظهور مييابد.
لطفاً در مورد تاريخچه مد و مدگرايي به سبك نوين در ايران، به ويژه در مورد زنان توضيح دهيد؟
پاسخ:
قبل از بيان تاريخچة مدگرايي در ايران به سبك نوين، به چند نكته اشاره ميشود:
1.چيستي مد: مدگرايي يا به تعبيري، امروزي بودن، پديدهاي است هم گام با پوشش و برخاسته از يك نياز طبيعي و بهنجار كه شاخصة اصلي آن در پردازش چهره و لباس ـ اعم از پوشندههاي سر، بدن و پاها، مثل كلاه، ردا و كفش ـ ظهور مييابد. هر چند كه نمود اين پديده در معماري، دكوراسيون منزل و بسياري چيزهاي ديگر نيز ظهور مييابد.
مد (Mode) لغتي است فرانسوي به معناي: روش و طريقة موقت كه فرد طبق ذوق و سليقة اهل زمان، طرز زندگي و لباس و رفتار خود را طبق آخرين الگوها تنظيم ميكند. شيوة متداول و باب زمان در شئون زندگي اجتماعي بياني ديگر از تعريف مد است.(1) تعريفي ديگر «مد» ها را الگوي فرهنگي دانسته كه به وسيلة بخشي از جامعه پذيرفته ميشوند و داراي يك دورة نسبتاً كوتاهاند و سپس فراموش ميشوند.(2) بنابراين هر چيزي كه ميآيد و جا خوش ميكند و ميماند مد نخواهد بود. يا از رونق و رنگ ميافتد يا به نماد تبديل ميشود. مثل «چفيه» كه در زمان جنگ ايران و عراق در ابتدا حالت مد يافته بود. امّا بتدريج به نماد مقاومت و مجاهدت تبديل شد.
2. مدگرايي به سبك نوين: به احتمال قوي منظور شما از اين اصطلاح، مدگرايي غربي است. زيرا آنچه در ايران معاصر متداول و مرسوم است، تقليد از پوشش و آرايش و ... به سبك غربي رواج دارد. بنابراين ما نيز در پاسخ به سؤال، همين مسئله را مبنا قرار ميدهيم.
3. تفاوت واژة مدگرايي و غربگرايي: اين دو واژه، دو معناي متفاوت دارند. ولي به علت سبك مد در ايران اين دو واژه به هم پهلو ميزنند و گاهي در يك معني به كار ميروند.
تاريخچة مدگرايي به سبك غربي در ايران: لباس رسميت يافتة فعلي در ايران، به استثناي لباس روحانيون و چادري كه زنان با آن بدن خود را ميپوشانند و لباسهاي محلي و بومي در سراسر كشور ايران، نماي غربي دارد. قبل از حكومت قاجاريه ، لباس و مدگرايي در ايران نماد شرقي داشت. در آن دوره، با اينكه طرحها و رنگها و مدلها در حال تغيير و تبدل بودند، اصل «چسبان نبودن، بلند بودن، فراخ و آزاد بودن» در آنها رعايت ميشد. در ميانة دوران قاجاريه اتفاقهايي افتاد كه كم كم اين اصول در طراحي و دوخت مدهاي لباس در ايران جاي خود را به اصل «تنگ و تُنُك، چسبان و كوتاه بودن» داد. همان اصولي كه در طراحي و دوخت لباسهاي غربي رعايت ميشود. از جمله مهمترين اين رويدادها به شرح ذيلاند:
1.نقش فرقة بهائيت و سران اين فرقه در ايران شكلگيري فرقة بهائيت به دليل نقش كليدي برخي عناصر اين فرقه در جريانهاي وابستة فرهنگي و اجتماعي بسيار اهميت دارد. غرب به خوبي ميدانست كه راه تغيير فرهنگ و مد در ايران، با ايجاد تغييرات در طرز پوشش زنان ميتواند اتقاق بيافتد. يكي از چهرههاي زن اين فرقه شخصي بود به نام «زرين تاج» ملقب به قرة العين (1194 تا 1230 هـ . ش) او با پيوستن به فرقة شيخيه در ابتدا و به محمد علي باب در مرحلة بعد، به مسلك رهبران «بابيه» در آمد. اين فرقه معتقد بود كه شريعت اسلام نسخ شده است و هيچ يك از تكاليف شرعي بر بندگان لازم نيست و چون شريعت جديد هنوز از ناحية خداوند ابلاغ نشده، در برزخ ميان دو شريعت هيچ حكم الزامي وجود ندارد.
زرين تاج در اولين گردهمايي طرفداران باب در يكي از مناطق شاهرود يك دفعه بدون حجاب و خودآراسته وارد مجلس شد و بر خلاف مخالفت و موضعگيري برخي، فرياد برآورد: «امروز روز عيد است. روزي كه غل و زنجيرهاي گذشته، از شما برداشته ميشود. حجاب را از ميان زنان برداريد. ... حال كه تكليف از شما برداشته شده از دنيا چنانكه شايسته است بهره بگيريد.»(3) بنابراين او اولين زني بود كه ديوار حجاب را در ايران شكست و با بدني نمايان به مجلس و همنشيني با مردان بيگانه درآمد.(4)
2.تأسيس مدارس به سبك جديدسابقة تاريخي تأسيس مدارس دخترانه به وسيلة آمريكاييها به عهده محمدشاه قاجار (يعني 1218 هـ. ش) ميرسد. ناصرالدين شاه در سال 1270 هـ . ش از بعضي مدارس جديد كه پوشش در آنها سبكي غربي داشت بازديد كرد تا براي اين مدارس تبليغي باشد. شكلگيري اين مدارس، نقطة آغازي براي تغيير لباس در نظام آموزش و پرورش ايران بود.(5)
3. مطبوعات زنان و جمعيتهاي زنانهفراواني مطبوعات زنان به پيروي از زنان اروپايي با الگو برداري از مدلهاي غربي، و تشكيل انجمنهاي زنانه به وسيلة تحصيل كردگان در اروپا، با اعتقادات و فرهنگ غربي، از جمله راههاي تازه براي شكليابي مدها و طرحهاي غربي در مسائل مختلف زندگي ايرانيان بودند.(6)
4. كشف حجاب: مسئله كشف حجاب تيردوم و تير خلاصي بود كه بعد از جريانهاي گذشته به طرز پوشش اسلامي و ايراني جامعة ايران زده شد. اگر چه اين كار ابتدا ميان درباريان، طبقات مرفه و شيفتگان تمدن نوپاي غربي آغاز شد. اما با اجرايي شدن آن به خواست و درخواست رضاشاه پهلوي شكلي فراگير يافت. «در حقيقت زمينة فرهنگي و اجتماعي پذيرش لباس غربي را غربزدهها تأمين كردند، قشري كه قبل از فرورفتن در لباس غربي، فرهنگ آن را پذيرفتند و تغيير لباس، آخرين و بيرونيترين پوستههايي بود كه در وجود آنها تغيير ميكرد، زمينة اجرايي آن را حكومت پهلوي ايجاد كرد.»(7)
5. تبليغات عصر پهلوي دوم: مهمترين تفاوت مد حجاب در عصر پهلوي اول و دوم اين بود كه كشف حجاب در عصر رضا شاه به زور سر نيزه و در عصر محمدرضا به پشتيباني تبليغات گسترش يافت
نكتة پاياني: همزمان و به تدريج، با ايجاد تغييرات در طرز پوشش زنان و رواج مدهاي غربي در ميان آنها، مدهايي نيز در ميان مردان به صورت چراغ خاموش رواج پيدا ميكرد.
پاورقی:
1. دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، باب مد.
2. شجاعي، محمد صادق، جوانان و مدگرايي، مجله حديث زندگي، سال سوم، ش چهارم، مهر و آبان 1382، ص 13.
3. زيبايي نژاد محمدرضا و سبحاني، محمد تقي نظام شخصيت زن در اسلام، قم: نصايح، 1382، ص 143 ـ 145.
4. همان، ص 145.
5. همان.
6. همان.
7. حداد عادل، غلامعلي ، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، تهران، سروش، چاپ پنجم، 1372.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات