چکیده: حج ستیزی بحدی در جامعه جدی شد که برخی به خود اجازه داده رسماً به امامان شیعه اعتراض میکردند
در برابر آن همه ارزش و عظمت که برای حج قرار داده شده است، دشمنان اسلام و عناصر نادان و متحجر، همواره با تبلیغات مسموم خود در طول تاریخ، تلاش کردهاند تا از اهمیّت و نقش عظیم حج بکاهند و مردم را نسبت به این فریضه مهم بیرغبت کنند.
ابراهیم بن میمون به امام صادق(علیهالسلام) عرض کرد: «در حضور ابوحنیفه نشسته بودم مردی آمد و از او پرسید: کسی که حج واجب را انجام داده، آیا باز هم اگر به حج برود، بهتر است یا آنکه با هزینه حج، بندهای خریده او را در راه خدا آزاد کند؟ ابوحنیفه پاسخ داده بود: آزاد کردن بنده بهتر است».
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «به خدا سوگند که ابوحنیفه دروغ گفته و فتوای ناحقی داده است، به خدا سوگند که حج خانه خدا بهتر است از خریدن و آزاد کردن یک بنده و بنده دیگر تا برسد به ده بنده، سپس فرمود وای بر ابوحنیفه! آزاد کردن کدام بنده به طواف کعبه و سعی صفا و مروه و فیض عرفه و سرتراشیدن و رمی جمرات خواهد رسید؟! اگر آنگونه که ابو حنیفه گفته، باشد [و این مطلب شهرت پیدا کند] مردم حج خانهی خدا را تعطیل خواهند کرد».
از برخی روایات استفاده میشود که در آن زمان بر اثر تبلیغات غلط، این اندیشه در اذهان تعدادی از متدینین نیز نفوذ کرده بود.
سعید سمّان میگوید: «من همه ساله به حج مشرف میشدم در یک سالی که مردم دچار قحطی و سختی شدند یاران من گفتند: اگر امسال هزینه سفرت را در راه خدا صدقه دهی از حج افضل و برتر است. من به آنها گفتم شما مطمئن هستید؟ گفتند: آری! من هم هزینه سفر حج را به مستمندان داده و آن سال در خانه ماندم، لیکن در شب عرفه خوابی دیدم که در نتیجه از کار خود پشیمان شده و با خود گفتم از این پس به سخن کسی گوش فرا نمیدهم و حج خانه خدا را ترک نمیگویم... سال بعد به حج رفته و در منی خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسیدم و داستان خود را شرح دادم، حضرت پس از بیان مطالبی سه مرتبه فرمود: «واَنّی له مثل الحجّ؟» انسان با کدام طاعت دیگر میخواهد به پاداش حج دست یابد؟...».
این مسأله به حدی در جامعه جدی شد که برخی به خود اجازه داده رسماً به امامان شیعه اعتراض میکردند، «ابوحمزه ثمالی» نقل میکند: «شخصی به امام سجاد(علیهالسلام) گفت: شما جهاد در راه خدا را که کاری مشکل و سخت است رها کرده و حج را که کاری ساده و آسان است انتخاب کردهاید؟! راوی میگوید: امام در آن هنگام تکیه داده بودند، یک مرتبه نشستند و به آن شخص فرمودند: وای بر تو! آیا آن مطلبی که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در حجةالوداع فرمود به تو نرسیده است؟! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هنگام وقوف به عرفه و در حالی که خورشید غروب میکرد به بلال فرمودند تا از مردم بخواهد ساکت شوند، آنگاه که مردم سکوت کردند فرمود: خداوند، امروز شما را مورد عنایت قرار داده، نیکوکارتان را آمرزید و شفاعت نیکوکاران را در حق گنهکارانتان پذیرفت، پس با آمرزش گناهان کوچ کنید، و از برای آنان که جرمهایی دارند خشنودی خود را ضمانت کرد».
برخی از قصّهپردازان نیز در دامن زدن به این طرز تفکر سهیم بودهاند؛ «عبدالرحمن ابی عبدالله» میگوید: به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم عدهای از داستانسرایان میگویند: اگر کسی حج واجب را انجام داده و پس از آن به جای رفتن به حج، صدقه بدهد برای او بهتر است. امام فرمودند: «دروغ گفتهاند! اگر مردم چنین کنند این بیت تعطیل خواهد شد و حال آنکه خداوند(عزوجل) این خانه را وسیله قیام برای مردم قرار داده است».
پس از آنکه بنیامیه، پایههای حکومت خویش را تحکیم بخشیده، بر مردم مسلط شدند، قصد داشتند با یک برنامه حساب شده در مسجد جامع اموی در دمشق، مردم را از مدینه منوره و مکه مکرمه منصرف نموده، به آنجا متوجه کنند و به جای کعبه و حج، به آنجا بروند.
«عبدالملک بن مروان» نیز مردم شام را از رفتن به حج باز میداشت، مردم به فریاد آمده، به وی گفتند: «ما را از حج و زیارت بیتاللّهالحرام که یک واجب شرعی است باز میداری؟! پاسخ داد: محمد بن شهاب زهری از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده که آن حضرت فرموده است: بار سفر، بسته نمیشود مگر به سوی سه مسجد: «مسجدالحرام» ، «مسجد من» و «مسجد بیتالمقدس». سپس گفت: بیتالمقدس برای شما به جای مسجدالحرام است و این سنگی که بر حسب روایت، چون پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میخواست به معراج رود پای خود را بر روی آن گذاشت، برای شما به جای کعبه است، آنگاه بر آن صخره، قبهای بنا کرد و پردههای دیبا بر آن آویخت و خدمتگزارانی نیز برای آن قرار داده و از مردم خواست همانگونه که پیرامون کعبه طواف میکنند بر گرد آن بنا طواف کنند. و در روز عید، قربانی کرده، سر خود را بتراشند این رسم در دوران بنیامیه برقرار بود.
ناصر خسرو در این خصوص در سفرنامه خود مینویسد: «گروهی از اهل شام در موسم حج به قدس آمده مراسمی داشته، گوسفند قربانی میکنند و گاهی در یک سال بیش از 20هزار نفر آنجا حاضر میشوند...».
حجاج بن یوسف ثقفی که از کارگزاران سفّاک و مشهور این دوران است از زائرین قبر رسولخدا(صلیاللهعلیهوآله) میخواست به جای قبر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) گرداگرد قصر عبدالملک طواف کنند.
متوکل، خلیفه عباسی نیز برای شکستن حرمت حج و بیاعتبار ساختن آن در جامعه، بنایی در سامرّا شبیه کعبه ساخت و در نزدیکی آن، سرزمینهایی را به نامهای منا و عرفات و... نامگذاری کرد، و آنگاه که امیران او درخواست رفتن به حج داشتند به آنان پیشنهاد میداد که در همینجا حج گذارده، طواف کنند.
در همین دوران نیز تعدادی از صوفیه با ایجاد انحراف در اذهان عمومی، مردم را از رفتن به حج برحذر داشته، به کاری دیگر ترغیب میکردند. یکی از آنان به مریدی از مریدانش میگوید: «به جای رفتن به مکه، به خانهات برگرد و به مادرت خدمت کن».
«ابوحیان توحیدی» متکلم معتزلی مشرب، کتابی نوشته به نام «الحج العقلی اذا ضاق الفضاء عن الحج الشرعی» در آن کتاب نقل میکند: «نظام الملک وزیر ملکشاه، عازم حج شد، چون در کنار دجله خیمه زد فقیری که سیمای صوفیان داشت به چادر وزیر آمد و نامهای دربسته را به او داد. وقتی وزیر نامه را گشود در آن نوشته شده بود که: پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را به خواب دیدم فرمود: برو به حسن [نظام الملک] بگوی چرا به مکه میروی؟! حج تو همینجاست؛ مگر تو را امر نکرده بودیم که پیش این ترک [ملکشاه] بایستی حاجتمندان امت را یاری کنی؟ نظامالملک پس از خواندن این نامه از حج منصرف گشته به شهر خویش مراجعت کرد!».
در قرن اخیر نیز پارهای از به اصطلاح روشنفکران غربزده و دل به دنیای دیگران بسته، درصدد برآمدند با استفاده از شعر، قصه و داستان و طنز و غیره از ارزش حج کاسته آن را در اذهان عمومی، عملی غیر مهم جلوه دهند. گاهی میگفتند اگر حاجی به جای رفتن به مکه و طواف خانه خدا پول آن را خرج مستمندان و فقیران جامعه بنماید ارزش بیشتری دارد، گاهی میگفتند، چرا پول و ارزی که با این زحمت به دست آمده است را در اختیار اعراب قرار داده به حلقوم آنان بریزیم و...
لیکن برخلاف اینگونه حرکتها که از دیرزمان آغاز و تا عصر ما نیز ادامه یافته، ائمه معصومین(علیهمالسلام) کوشیدهاند این تفکر را تخطئه و مردم را از برکات و ثمرات عظیم حج آگاه سازند.
معاویه بن عمّار از امام صادق(علیهالسلام) نقل میکند که حضرت فرمود: «هنگامیکه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از عرفات کوچ نمود در «ابطح» یکی از اعراب بیابانی به حضور آن حضرت شرفیاب شده، عرضه داشت: من مردی ثروتمندم، قصد حج داشتم هنگام حرکت مانعی پیش آمد و نتوانستم به حج مشرف شوم، حال شما امر فرمایید من با این مال کار نیکی انجام دهم که ثواب حج را درک کنم! حضرت به کوه ابوقبیس رو کرد و فرمود: «اگر به مقدار این کوه طلای سرخ داشته باشی و همه را در راه خدا انفاق کنی به ثواب و بهرهای که حاجیان رسیدهاند نخواهی رسید».
تأکید ائمه معصومین(علیهمالسلام) بر این بوده که از عظمت حج کاسته نشود و همیشه این مراسم عظیم عبادی سیاسی با شکوه هر چه تمامتر برگزار گردد، لذا از هر فرصتی استفاده کرده و مردم را به انجام حج ترغیب میکردند.
ترغیب و تشویق مردم به حدی بود که امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «لیس فی ترک الحج خیرة» برای ترک حج، استخاره جایز نیست و حتی برای نرفتن به حج نباید مشورت کرد.
__________________