سیره تبلیغی شهید مفتح

20:56 - 1394/09/27

چکیده:این روزها صحبت از طلبه و استاد شهیدی است که 27 آذر ماه سالروز شهادتش در تقویم ها روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده چرا که ایشان به حق منادی واقعی وحدت حوزه و دانشگاه است.

سیری در سیره تبلیغی شهید مفتح

این روزها صحبت از طلبه و استاد شهیدی است که 27 آذر ماه سالروز شهادتش در تقویم ها روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده چرا که ایشان به حق منادی واقعی وحدت حوزه و دانشگاه است. مطلبی که در این مجال در ایام شهادتش جای تامل و بررسی دارد سیره تبلیغی آن استاد عزیز است که از نظرتان می گذرد:
شهید مفتح عقیده داشت برای تحول در اندیشه‌های مردم لازم است که آنان را از دره نادانی به قله آگاهی رسانید. به عقیده وی به هر مسلمان علاقه‌مند و وظیفه‌شناس باید در دو جبهه مبارزه کند در یک جبهه با دشمنان اسلام و در جبهه‌ای دیگر با جهل و خرافه‌پرستی، وی با این که یکی از برجسته‌ترین اساتید حوزه و دانشگاه بود و در این دو پایگاه حساس و نیز در دبیرستان های قم به تدریس مشغول بود به منظور آگاهی دادن به توده مردم و بیدارکردن و به حرکت درآوردن آنان تلاش‌های وسیع داشت و به هیچ عنوان برنامه‌های تبلیغی خود را رها نمی‌کرد خصوصاً در ایام ماه مبارک رمضان، محرم و صفر در نقاط مختلف کشور این فعالیت او مضاعف می گشت در ایام تبعید که در زاهدان اقامت داشت از وعظ و ارشاد مردم غافل نبود.
دکتر مفتح مسافرت‌های تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنفکرانه تبدیل ساخته بود و سخنانش به دلیل آن که تاثیر عمیق و وسیعی در اذهان و افکار مردم داشت و برای دستگاه سفاک پهلوی خطرآفرین بود، بارها از سوی ساواک بازداشت گردید و سخنرانی هایش تعطیل می شد. وی در شهرهای مختلفی از جمله آبادان، اهواز، خرمشهر، دزفول، اصفهان یزد، شیراز، کرمان، بندرعباس، زاهدان، همدان، کرمانشاه، ساری، بابل، املش، آمل، چالوس، مشهد و… تلاش‌های تبلیغی وسیعی داشت.
از تلاش‌های دیگر این شهید والامقام می توان تاسیس جلسات علمی اسلام‌شناسی را نام برد. این مجمع فعالیت وسیعی را به منظور شناساندن چهره اصلی اسلام شروع کرد و طی آن فضلا و نویسندگان حوزه علمیه آثاری را که در زمینه‌های گوناگون اسلام شناسی نوشته بودند مطرح کرده و پس از نقد و اصلاح‌های مورد لزوم با مقدمه‌ای که دکتر مفتح بر آن ها می‌نوشت به چاپ رسانده و در اختیار عموم مشتاقان اندیشه‌های ناب اسلامی قرار می‌دادند.
از آنجا که ساواک به نقش مؤثر این مجمع در شناساندن اسلام و معرفی حقایق تشیع پی برده بود به تعطیل کردن آن اقدام کرد و تنها این مجمع توانست به تألیف و یا ترجمه سیزده جلد کتاب اقدام کند.1
رهبر معظم انقلاب درآذرماه ۱۳۶۴ و به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله مفتح در دانشگاه الهیات،بیاناتی ایراد کردند که سیره تبلیغی ایشان را به خوبی بیان می کند:
یکی از روحانیون با نام و نشان که عملا در صحنه های مبارزه بودند و با سخنرانیهای قوی به بیان حقایق می پرداختند، مرحوم مفتح بودند. ایشان منبر گرم و گیرایی داشتند و زیاد هم مسافرت می کردند.  غالبا به خوزستان و به ویژه آبادان می رفتند که جای حساسی هم بود و رژیم به آنجا توجه خاصی داشت.  به جاهای دیگر هم مسافرت می کردند. و تهران هم که بودند،  می آمدند و سخنرانی می کردند.  یکی از گویندگان پرشور فاضل روشنفکر و اگاه به مسائل اسلام و انقلاب بودند.  از بعد کارهای انقلابی و مبارزاتی یک چنین عنصری بودند.  حضور این شهید عزیر در دوره اختناق در دانشکده الهیات،  حضور بسیار با برکتی بود،  هم از نظر رشد و اشاعه تفکرات اسلامی عمیق و جدید و هم از لحاظ مقابله با امواج خنثی سازی حرکت دانشکده الهیات.  در خود این دانشکده گرایشات ضد اسلامی وجود داشتند.  شاید به عمد مراکز فکری ضد اسلامی ایجاد شده بودند برای این که از داخل خود دانشکده الهیات که برای پرورش عالم علوم الهی ایجاد شده بود،  عالم ضد دینی یا لا اقل کم اعتقاد به الهیات بیرون بیاید.  این کار شده بود و چنین کانونهائی در دانشکده وجود داشتند.  بنده همان وقت هم باور نمی کردم که حضور بعضی از اساتیدی که از نظر فکری جزو پایگاههای الحاد شمرده می شدند، در دانشکده الهیات تصادفی بوده باشد.  به نظر من تعمدی بود.  مرحوم شهید مفتح و همچنین شهید مطهری،  ملجاء و پناه دانشجویان جوان مسلمان بودند.  آن کسانی که واقعاً می خواستند اسلامی باشند،  معارف اسلام را یاد بگیرند و الهیات را بفهمند،  به اینجا می آمدند و اینها همان اهدافی بودند که دانشکده الهیات برای آن به وجود آمده بود.  این شهدای عزیز،  سالهای متمادی در اینجا ملجاء بودند و فعالیت می کردند و مخصوصاً مرحوم شهید مفتح خیلی هم بی پروا بودند.  شهید مطهری برای من از برخورد شدید ستیزه آمیز بعضی از اساتید با ایشان صحبت می کردند و این که این شهید عزیز بی مهابا و بدون رعایت بعضی از ملاحظات و با کنار گذاشتن متانت ظاهری که یک استاد برای خودش قائل است،  برخورد می کردند.  انصافا شخصیت همه جانبه ای بودند.  بعد از انقلاب هم بسیار نافع و مفید بودند.  اگر چه از ایشان کم بهره گرفته شد و عمر با برکت ایشان کفاف نداد که بمانند و انقلاب را بهره مند کنند،  لکن شمع وجود ایشان روشنی بخش بود.  زندگی ایشان مبارک و مرگ ایشان هم مرگ مبارکی بود.  شهادت مبارک ترین حادثه حیات یک انسان است.
ما این هفته و این روزهای حساس وحدت حوزه و دانشگاه را و این ایده را که با ایام شهادت ایشان همراه است،  از برکات آن شهید عزیز می دانیم و امیدواریم این فکرها و این ایده ها به ثمر برسند و آن روح مطهر هم بهره معنوی و اخروی خود را ببرد.2
_________________

پی نوشت ها:

1- افکار شهید مفتح، ص ۹٫-برگرفته از سایت سیره علما
2-بیانات مقام معظم رهبریدر آذرماه ۱۳۶۴-برگرفته از سایت مفتح

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****